اخلاق کار، متعهد شدن توان ذهنی، روانی و جسمانی فرد یا گروه به اندیشه جمعی در جهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه به هر نحو است. اخلاق کار مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب می شود. منابع انسانی، پایه اصلی ثروت ملتها را تشکیل می دهند. سرمایه و منابع طبیعی، عوامل تبعی تولیدند، در حالیکه، انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایه ها را متراکم می سازند، از منابع طبیعی بهره برداری می کنند ، سازمانهای اجتماعی – اقتصادی و سیاسی را می سازند و توسعه ملی را به جلو می برند(خانی جزنی ،1387، ص 67).
اخلاق کار به حوزه ای از فرهنگ جامعه گفته می شود که عقاید و ارزشهای مربوط به کار را در بر می گیرد و قابل شناسایی است و از قواعد کلی حاکم بر فرهنگ و جامعه تبعیت می کند. اخلاق کار با سایر مفاهیم مرتبط با آن مانند انگیزش کاری، نگرشهای کاری یا رضایت شغلی تفاوت دارد. اخلاق کار یک هنجار فرهنگی است،‌ که برای انجام دادن کار با کیفیت، ارزش اخلاقی مثبت قائل است و مبتنی بر این اعتقاد است، که کار در نوع خود دارای ارزش ذاتی است.
سالهای سال فرهنگ بخش عمده‏ای از جهان باختری به کار به عنوان یک کوشش دلپسند و کمال آفرین تأکید نهاده است. این نگرش در بخشهایی از قاره آسیا مانند ژاپن نیرومند است. نتیجه آن پدید آمدن یک اخلاق کار برای بسیاری از مردمان است. اخلاق کار بدین معنی است که مردم کار را یک دلبستگی کانونی و یک هدف دلخواه زندگی بدانند. آنان کار را دوست دارند و از آن خشنودی بر می‏گیرند. ریشه‏های اخلاق کار در غرب، ‌هم در ارزشهای دینی و هم در ارزشهای دنیایی نهفته است.
به دلیل خواستگاه دینی اخلاق کار را اخلاق پروتستان می‏نامند، هرچند که مردمان از کیشهای گوناگون به آن پایبند باشند، دیدگاه دینی درباره اخلاق کار می‏پندارد که کار یک عمل خدمتگذاری به پروردگار و دیگر مردمان است، زیرا کار جامعه بهتری که به تحقق برنامه پروردگار یاری می‏دهد، پدید می‏آورد. استعداد انسانی از سوی آفریدگار به مردمان داده شده تا آن را به کار بندند، بنابراین کار و کوشش سخت و پرهیز از بیهودگی از تعهدات و وظیفه اخلاقی به شمار می‏آیند. کارکنانی که دارای اخلاق کار هستند، به طور معمول احساس تعهد اخلاقی درباره آن می‏کنند و نه آنکه آن را یک گزینش عقلایی و سوداگرانه به حساب آورند.
2-1-6 عوامل موثر بر اخلاق کار
عواملی که بر اخلاق کار موثرند عبارتند از: عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی و عوامل روانشناختی.
2-1-6-1عوامل اجتماعی موثر بر اخلاق کار
الف) تحصیلات و اخلاق کار
بالا رفتن تحصیلات کارگران باعث بالا رفتن انتظارات شده است. آنان هوش را موجب موفقیت خود می دانند. اخلاق کار را در پاداش جستجو می کنند و تحمل کاری که در آن پیشرفتی نباشد (کاویان،84، ص 46).
ب) سن و اخلاق کار
بالا رفتن سن نیروی کار و همچنین افزایش درصد زنان شاغل بر هنجارهای مرتبط با اخلاق کار تأثیر گذاشته است. تأثیر متغیر سن براخلاق کار در اکثر تحقیقات انجام شده قبلی به صورت یک منحنی غیر خطی شبیه v است (کاویان، 84، ص 46).
ج) عرف جامعه ایران و اخلاق کار
در جامعه ایران عده ای اعتقاد دارند که روزی هر کس به قدر قسمت اوست که عامل مهمی در تضعیف اخلاق کار محسوب می شود. از دیگر باورهای غلط که به کاهش اخلاق کار می انجامد اعتقاد به قضا و قدر است (کاویان ،84، ص 46).
2-1-6-2 عوامل اقتصادی موثر بر اخلاق کار
عدم تناسب کار با دستمزد از مبرم ترین مسائل اقتصادی جامعه است که به شدت انگیزه کار را در کارکنان تحت تأثیر قرار داده است. رابطه میان نظریه های اقتصادی ، فرهنگی و اخلاقی کار به صورت زیر است:
تضعیف اخلاق کار – اعتقاد به ثروت بدون تلاش – درآمدهای نفتی (کاویان بهنام، 84، ص 46)
2-1-6-3 عوامل روانشناختی اجتماعی
یکی از ابعاد بسیار مهم اخلاق کار بعد روانشناختی آن است چرا که اخلاق متغیری است که آگاهی و اراده فردی نقش محوری در آن ایفا می کنند. بسیاری از اندیشمندان برای بهبود اخلاق کار بر نظریات رفتاری تأکید داشته اند. هر گاه فردی کار اخلاقی انجام داد و از سوی جامعه مورد تشویق قرار گرفت، احتمال انجام کارهای اخلاقی دیگر تقویت می شود تا جائی که کار اخلاقی به صورت ارزشهای درونی در می آید. به این ترتیب، برنامه ریزان کلان کشوری قادر خواهند بود اخلاق کار را در افراد جامعه درونی کنند (مازلو) پنج دسته نیاز انسان را به صورت زیر بیان میکند. فیزیولوژیکی، ایمنی، اجتماعی، احترام و خود شکوفایی متأخرین به تأثیر نیاز به کسب موفقیت، نیاز به کسب قدرت، نیاز به ایجاد دوستی، انتظار و برابری بر اخلاق کار تأکید دارند (کاویان ،84، ص 46).
2-1-7 سطوح سیستم اخلاقی
از یک منظر، معیارهای اخلاقی مجموعه‌ای از ارزشها و قوانینی است که درست و نادرست را مشخص می‌کند. این معیارها رفتار مورد پذیرش و مردود را تعریف می‌کنند. از منظری جامع‌تر عبارتند: 1ـ تمییز بیــن درست و نادرست 2ـ تعریف مباحث (مســـائل) در قــالب واژه‌های معنوی و 3ـ به کارگیری اصول معنوی برای یک وضعیت عملی، است(گیوریان، 1384، ص 40).
اصول معنوی قوانین کلی هستند که رفتار مورد پذیرش و مقبول را تجویز می‌کنند. آنها برای جامعه اهمیت زیادی دارند و به وسیله تصمیمات افراد قدرتمند نمی‌توان آنها را ایجاد و یا تغییر داد. اصول معنوی بر پایه خواست جمعی یا سنتها استقرار می‌یابند. اصول معنوی و ارزشها تشکیل‌دهندگان اصلی معیارهای اخلاقی هستند.