عوامل اقتضایی موثر بر مدیریت مشارکتی

در نگاه اقتضایی تاننبان و اشمیت (1973 ) درزمان تحقیقات خود به این نتیجه رسیدن که ترکیبای متفاوتی از عوامل اقتضایی تو یه سازمان رفتارای مدیریتی متفاوتی می خواد. اونا پیشنهاد کردن که هر سازمان، سه عامل مهم رو باید مورد توجه داشته باشه نیروهای حاکم بر مدیر، نیروهای حاکم بر کارکنان و نیروهای حاکم بر شرایط و وضعیت. کلیه این نیروها به هم وابسته ان.

نیروهایی که بر نگاه مدیر حاکمند سیستم ارزشی اون، گرایشش، نگرشای شخصی اون از بعد رهبریه .

نیروهایی که بر کارکنان و زیردستان حاکمند شامل استقلال، آمادگی اونا واسه قبول کردن مسوولیت و درجه درک و توافق اونا با اهداف سازمانیه.

از طرف دیگه نیروهایی که بر محیط وضعیت و شرایط موجود حاکمند شامل: نوع سازمان، محدوده، زمان، تقاضاهای سطوح بالاتر مدیریت، تقاضاهای دولت، اتحادیه ها و جامعه س.

پس یه مدیر موفق نه فقط باید خودشو درک کنه بلکه باید با بقیه افراد محیط اجتماعی و سازمانی تفاهم داشته باشه. مدیران می تونن حتی وضعیت روحی و روانی زیردستان خود رو بهبود بخشن. این موجب می شه کارکنان انگیزه بیشتری در انجام کار داشته باشن، پس رضایت شغلی اونا زیاد میشه. بلانچارد(1972 ) میگه: رفتار مدیریتی موثر باید هماهنگ با ویژگیای شخصی کارکنان تغییر یابد. از نظر اون طبق تئوری اقتضایی رفتار مدیریتی تو یه طیف قرار میگیره.

رفتار رابطه مدار درجه ای از رفتاره که طبق اون شاخصهای رفتار مدیر عبارتند از :

دوستی، اعتماد، احترام دوطرفه و روابط انسانی خوب ترس مدیر و گروه کارکنان

یکی دیگر از مطالب سایت :
عدالت سازمانی، عدالت سازمانی ادراک شده

رفتار وظیفه مدار حدی از رفتاره که طبق اون رفتار مدیر بیشتر بر منظم، تعیین رابطه رسمی بین اون و کارکنان و تعیین و تعریف چگونگی برخورد با کارکنان، برنامه ریزی، انتقاد و راهنمایی واسه کار بهتر معطوفه.

برنامه-ریزی

این تئوری هم اینکه به بررسی متغیرهای اقتضایی که شامل ویژگیای فردی و محیطی کارکنانه، پرداخته و اهمیت و تاثیر بسزای رفتار مدیران رو در اندازه بهره وری و رضایت شغلی کارکنان یادآور می شه. دیدگاه عقلانی اقتضایی طبق این فرضیه استواره که مدیریت سازمان به شکل غیرمستقیم در جهت کارایی قدم بر می داره و تلاش می کنه تا وضع موجود رو حفظ کنه و سازمان رو در همون وضعی که هست نگه دارن. پژوهشگرانی که اینجور دیدگاهی دارن، سازمان رو در همون وضعی که هست قبول می کنن و فقط به دنبال اجرای مقررات بر میان تا کارایی و کارکرد آینده سازمان رو پیش بینی و اون رو بهتر کنترل کنه. پایه دیدگاه اشاره شده بر این فرض گذاشته می شه که مدیران آدمایی منطقی هستن. امکان دارن مدیران همیشه و واسه هر موضوعی جواب درست و مناسب نداشته باشن ولی همیشه تلاش می کنن تا کاری کنن که از نظر عقلانی واسه سازمان بهترینه. اینجا خردگرایی به اون مفهومه که هدف تعیین و واسه تامین اونا راه های موثر مشخص می شن و به این منظور مدیران بهترین راهبردها رو واسه سازمان در پیش گرفتن می کنن.