برای سیستم اندازه گیری عملکرد، تعاریف مختلفی ارائه شده است که هر کدام از جنبه خاصی به این موضوع نگریسته است اما تعریف کوتاه و کاملی از این سیستم را می توان به شکل زیر ارائه کرد(شریعتی، 1388):
یک سیستم اندازه گیـری عمـلکرد، میـزان دستـیابی سـازمـان به اهداف از پیش تعیین شده را از طریق اندازه گیری مجموعه ای از شاخصها تعیین می کند. نکات اساسی یک سیستم اندازه گیری عملکرد شامل موارد درپی آمده است:
– اهداف واضح، واقع گرا و قابل سنجش که از مأموریت سازمان و برای مدیریت و برنامه ریزی نشأت میگیرند.
– اندازه های عملکرد برای سنجش میزان دستیابی به مأموریت و اهداف.
– داده های درست تکرارپذیر و قابل قبول
– سیستم بازخورد برای پشتیبانی و بهبود مستمر فرایندهای سازمان(شریعتی، 1388).
اندازه گیری عملکرد هر بنگاه اقتصادی، می تواند در تعیین موقعیت فعلی بنگاه، حرکت و جهت گیری های آینده، و برنامه‌ها و فعالیتهای بهبود دهنده مؤثر باشد و اصولاً بدین منظور اجرا می شود. نگـاهـی به شاخـصهای مـورد استـفـاده در روشهـای ارزیابی عملکرد نشان می دهـد کـه وجـه مالی سازمان یکی از شاخصهای مهم برای ارزیابی سازمانهای پیشین بوده است. اما این شاخص دارای اشکالاتی از جمله موارد زیر است(حسینی و دیگران، 1390):
– شاخصهای مالی کلان نگر نیستند و عوامل بیرونی مؤثر بر فعالیت های سازمان را در نظر نمی گیرند.
– شاخصهای مالی کوتاه نگر هستند؛ لذا مدیرانی که عملکردشان با این شاخصها سنجیده می شود، ترغیب می شوند که با به خطر انداختن ارزش ها و عملکرد بلندمدت سازمان، نتایج کوتاه مدت را بهبود بخشند(حسینی و دیگران، 1390).
– شاخصهای مالی با یک کاسه کردن عمـلکرد تمـامی اجـزاء سـازمان در چند معیار، نمی توانند مبنایی برای ارزیابی عملکرد واحدها و فرآیندهای سازمان قرار گیرند. به عبارتی افزایش سود می تواند حاصل مجموعه ای از بهبودهای علی و معلولی در سازمان باشد؛ در این مجموعه برخی واحدها و فرآیندها مؤثرتر و بـرخی کـم تـأثیـرتر بـوده اند و حتی ممـکن اسـت بـرخی واحـدهـا و فـرآیـندها عمـلکرد نامناسبی داشته باشند ولی برآیند کلی مناسب باشد.
– شاخصهای مالی اطلاعات مختصری به کارکنان می دهند. بیشتر کارکنان نمی دانند چگونه کار آنها در آمار و ارقامی که در دوره های زمانی مختلف به عنوان عملکرد سازمان مطرح می شود، تأثیرگذار بوده است(حسینی و دیگران، 1390).
بنابراین باید در نظام سنجش عملکرد علاوه بر بهره گیری از شاخصهای مالی(شاخصهای باتأخیر)، به تدوین شاخص های آینده نگری مانند رشد و یادگیری نیز پرداخته شود. نگـرش فراینـدی به سـازمـان و مدیریـت فرآینـدهای سازمـان جهت انجام مأموریت آن و حرکت به سمت چشم انداز سازمان، در سال هـای اخیـر به طور روزافـزونی مـورد توجـه قـرار گرفته است. در چنین وضعیتی اندازه گیری عملکرد سازمان، همان اندازه گیری فرآیندهای آن خواهد بود. سیستمی از فرایندهای درون سازمان، همراه با شناسایی و تعیین ارتباط متقابل این فرایندها و هم چنین مدیریت آنها می‌تواند به عنوان دیدگاه فرآیندگرا نامیده شود(بلوریان، 1389).
2-2-5 کارآفرینی سازمانی:
فرایندی است که در آن، محصولات یا فرایندهای نوآوری شده از طریق القا و ایجاد فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان از قبل تاسیس شده به ظهور میرسد یا به عبارت دیگر مجموعه فعالیتهایی است که از منابع و حمایت سازمانی به منظور دستیابی به نتایج نوآوران برخوردار است(صمد آقایی، 1378).
عمدهترین الگوهای کارآفرینی سازمانی عبارتند از:
– الگوی کارآفرینی سازمانی کورنوال و پرلمن: این الگو چارچوب کارآفرینی، سازمانی را بر مبنای مدیریت راهبردی نشان میدهد(کورنوال و پرلمن، 2008).
– الگوی کارآفرینی سازمانی اکهلس و نک: این الگو توانایی سازمان را برای بقا در یک محیط سرشار از نوآوری نشان میدهد(بندریان، 1389).
– الگوی کارآفرینی درون سازمانی کوراتکوو و نافزیگر: این الگو تعامل فعالیتهای مختلف را به جای رخداد حوادث در خلاء به عنوان عامل کارآفرینی سازمان معرفی میکند(بندریان، 1389).
– ابعاد کارآفرینی سازمانی از دید آنتونیک و هیسریچ(2003): این دو محقق بعد از انجام بررسیها و مطالعات فراوان در وحله ی اول معتقدند که کارآفرینی سازمانی مفهومی چند بعدی بوده و در وحله ی دوم هشت بعد اساسی را برای این مفهوم در نظر گرفتهاند که این ابعاد عبارتند از: واحدها و کسب و کارهای جدید، نوآوری در فرایند و محصول / خدمات، خودتجدیدی، ریسکپذیری، پیشگامی و رقابت تهاجمی(بندریان، 1389).
– ابعاد کارآفرینی سازمانی از دید فرهنگی و صفر زاده (1384): این دو محقق کارآفرینی سازمانی را فرایندی دارای موارد: تولید ایده، اجرا و بهره برداری از ایده میدانند.
2-2-5-1 عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی:
مقیمی (1383) عوامل مؤثر بر کارآفرینی سازمانی ر ا در سه عامل زیر دسته بندی میکند.