قطری:
5. (ب،پ) در مقایسه با (پ،ب)
6. (پ،پ) در مقایسه با (ب،ب)
قطری:
5. نیازمندی خاصی ندارد
6. (ب،ب) > (پ،پ)
قطری:
5. (ب،پ) > (پ،ب)
6. (پ،پ) > (ب،ب)
قطری:
5 و6. فاقد اهمیت
قطری:
5 و6. برای تعیین متغیر جانشین فاقد اهمیت
توضیحات: در کلیه زوج مرتب ها حرف ب به معنی بالا و پ به معنی پایین است. همچنین از سمت راست به چپ به ترتیب وضعیت دو متغیر سازمانی و زمینه ای نمایش داده می شود. مثال: (ب،پ) یعنی متغیر سازمانی در وضعیت بالا و متغیر زمینه ای در وضعیت پایین هستند.
(ابویی، 1385)
2-19- همردیفی در مدیریت استراتژیک
«همردیفی» به چهار دلیل همواره مفهومی بنیادین و اساسی در مدیریت استراتژیک بوده است. نخست آنکه، رشته سیاست های کسب و کار(از نخستین پارادایم های مدیریت استراتژیک)، برآمده از مفاهیم «جورسازی»، و «همسویی» میان منابع سازمانی با فرصت ها و تهدید های محیطی بوده است (چاندلر و اندروس ، 1371 ). نقش بنیادین و زیربنایی هم ردیفی به خوبی در بیان آندروس، برجسته گردیده است. توانایی شناخت چهار جزء استراتژی – (1) فرصت های بازار، (2) شایستگی های شرکت، (3) ارزش ها ی کارکنان، و (3) پذیرش تعهد نسبت به بخش های گوناگون جامعه- هیچ کدام قابل مقایسه با هنر هماهنگ نمودن به کارگیری این اجزا، در داخل گزینه ای نهایی از اهداف نیست ( آندروس ،1371 ).” بنابراین مفهوم سازی در مدیریت استراتژیک همواره بر نیاز به جور سازی و همردیف نمودن اجزا گوناگون مرتبط با استراتژی تاکید می نموده است.
دوم آنکه، در پژوهش هایی که اخیرا توسط محققین حوزه مدیریت استراتژیک صورت گرفته است، ایشان از مفاهیم و روش های تحقیق سایر رشته های مرتبط بهره گرفته اند. به ویژه سه رشته «اقتصاد سازمان صنعتی پورتر (1981)»، رفتار اداری سایمون (1981)، و بازاریابی گادیک (1981)، به عنوان سه رشته بسیار مرتبط با حوزه مدیریت استراتژیک شناخته شده اند ( جمیسون،1381 ) ، و به این دلیل که «هم ردیفی»، مفهومی غالب در این سه رشته مادر بوده است، به ویژه در اقتصاد سازمان صنعتی و رفتار ادرای، در رشته مدیریت استراتژیک نیز به عنوان مفروضه ای اساسی مطرح گردیده است.
سوم، به دنبال مطرح شدن ایده «پژوهش های تجربی مبتنی بر تئوری اقتضایی»، در مدیریت استراتژیک توسط هافر (1375)، بسیاری از مطالعات چه به صورت ضمنی و چه به صورت مستقیم، مفهوم هم ردیفی را در مطالعات خویش به کارگرفتند. مطالعات پژوهش های حوزه مدیریت استراتژیک، در مطالعات خود، نقش عوامل گوناگون اقتضایی را بر تدوین و فرموله نمودن استراتژی جستجو می نمودند. اغلب مطالعات و پژوهش های مبتنی بر تئوری اقتضایی نیز به صورت عمومی مفهوم هم ردیفی را برحسب روابط دو متغیره جستجو می نمودند. اما دیدگاه های جدیدتر دست یابی به انسجام و هماهنگی را میان مجموعه ای بزرگتر از عناصر را مورد بحث قرار داده اند.
و نهایتا چهارم آنکه، «هم ردیفی» به عنوان یک مفهوم هنجاری و قاعده اساسی توسط بسیاری از مشاوران سازمانی به کار گرفته شده است. و در این بین هماهنگی میان عناصر پیچیده و گوناگون سازمان برای اجرای اثربخش استراتژی انتخاب شده، مورد تاکید قرار می کرفته است ( ون کاترمن و کاملیوس، 1984 ). به عنوان مثال بر هماهنگی و سازگاری میان هفت عنصر سازمانی (استراتژی، ساختار، سیستم ها، سبک مدیریت، کارکنان، ارزش های مشترک، و مهارت ها)، به عنوان پیش نیاز دست یابی به موفقیت سازمانی مطرح گردیده است ( پیتر و واترمن ، 1982 ).
بنابراین مفهوم هم ردیفی جزء لاینفک مطالعات، پژوهش ها، و مشاوره های سازمانی در حوزه مدیریت استراتژیک بوده است و همواره نیز محل چالش های اساسی در این رشته بوده است.