تجددگرایی اسلامی پاکستان
سکولار بیطرف ترکیه
سکولار رادیکال آلبانی
سکولاریسم تندرو افراطی
نمودار 2-2 : طیف قوانین چند کشور اسلامی ( ذوالفقاری به نقل از شپرد )
اگرچه شباهت هایی بین این سه گرایش وجود دارد ، لیکن تفاوت آنها در این است که اسلام گرایی رادیکال کمتر مایل است که اصول اسلام را به سبب نیازمندی تجدد قربانی کند . به طور مثال اسلام گرایی رادیکال به دنبال استقرار بانکداری بدون رباست ولی سکولاریست اقتصاد و مذهب را دو مقولت جدا تلقی می کندو تجددگرایی اسلامی طرفدار سرمایه داری ، معتقد است که اصطلاح قرآنی ربا واقعاَ به عملیات بانکداری جدید صدق نمی کند . اما تجددگرایی پیرو سوسیالیسم ، تحریم ربا را تبدیل به حمله به بی عدالتی اقتصادی در نظام سرمایه داری می کند ، یا مثلاَ حجاب زنان ، نمونه ای از روند اسلام گرایی رادیکال است . بدیهی است که ممکن است فردی در برخی موارد مثلاَ در ایدئولوژی سیاسی ، تجددگرا یا سکولاریست باشد و در مواردی نظیر حجاب زنان اسلام گرای رادیکال باشد.( شپرد ، 317:1987، به نقل از ذوالفقاری )
سنت گرایی : سنت گرا کسی است که تعهد اعتقادی او در بخش عمده ای ، مخلوطی از شریعت و غیر شریعت است که خصوصیات خود را در نوع مواجه با نفوذ غرب مشخص می سازد و همچنین از وارد کردن تنازع غربی به قلمرو اعتقادی خود شدیداً دوری می کند و بالاخره تهدید نفوذ غرب را کاملاً و بطور جامع نمی شناسد. این نحله در سطح تئوری نسبت به دیگر نحله ها ، بیشتر گرایش آن جهانی دارد و مطمئناً به خرافات سنتی ارج بیشتری می گذارد.( همان : 318 )
واکنش سنت گرایی در برابر هجوم غربی دقیقاً نوعی تلقی و برخورد با فلاکت و بدبختی است . گاه ممکن است غربی ها را کفاری تلقی کنند که باید بازور یا تحمل با آنها روبرو شد آنرا همچون تنبیهی الهی برای مؤمنین در قبال کفاره گناهانشان و یا آزمایشی برای سنجش درجه ایمان آنها تلقی کرد.برخی پا را فراتر نهاده و معتقد شدند که خدا نعمت این جهانی را به کفار ارزانی داشته و نعمت بهشتی را برای مسلمین قرار داده است. حتی برخی سنت گرایان مدرن نیز تا حدی مجبور به این دست توجیهات شده اند. در قرن 19 و تاحدودی در قرن 20 جهت گیری سنت گرا عموماَ مشخصه علما و سایر برگزیدگان سنتی ، سلسله های صوفیه و طبقات پائین تر خصوصاَ روستائیان بوده است. البته در این اواخر هم کسانی با طبقات بالاتر در مناطقی مانند عربستان مرکزی و افغانستان سنتی مانده اند. می توان مقیاسی از سنت گرایان بدست داد که از جانب راست با طردگرایان آغاز می شود و در جهت چپ با همسازگرایان خاتمه می یابد .( ذوالفقاری ، 100:1389)
طردگرایان کسانی هستند که خصوصاَ در قرن 19 علیه تجاوز قدرت های استعماری طغیان و مقاومت می کنند و یا دربرابر غربی کردن شریعت ایستادگی می نمایندو یا از گسترش دادن دایره عمل شریعت بر غیر از قلمروهای سنتی مذهب خودداری می کنند و یا از تأیید ارتباط مذهب با قلمروهای مشخصاَ جدید سرباز می زنند. همسازگرایی می تواند با تاکتیک تدریجی و تأخیری اجرای شریعت سر سازش داشته باشد یا حتی آنها را به طور مستقیم به کار گیرد. در این دیدگاه زمان سیر انحطاطی دارد یعنی هرقدر از دوره آرمانی پیامبر دور می شویم به سمت انحطاط می رویم . لذا اینگونه همسازی با تجدد ضروری می نماید. آنها در واقع ممکن است از یک جهت فرمانروایان سنتی را به خاطر ترس از تغییر در آرمان ها بر اصلاح طلبان تجددگرا ترجیح دهند ، اما به طور ضمنی نوعی سکولار سازی را در پی خواهد داشت که طی آن موارد خاصی از امور مربوط به فقاهت را از دست علماء خارج می کنند (شپرد ، همان:319، به نقل از ذوالفقاری)
سنت گرایان غالباًبه جمود و محافظه کاری متهم می شوند اما شاید غیرمنصفانه باشد . سنت همواره راه های خاص خود را برای پرداختن تدریجی به تغییرات اجتماعی داشته است .اجتهاد در چارچوب سنت همیشه امکانپذیر است . سنت گرایان احساس می کنند راه های مقبول گذشته برای تغییر کافی است.به نظر شپرد کسانی که فی المثل با پذیرش تلویزیون مخالفت می کنند در زمره افراطیون طردگرا قرار دارند . (همان ، همان جا)
سنت گرایی جدید : زمانیکه سنت گرایی درصدد درگیر شدن عمیق با مسائل غربی می شود تبدیل به سنت گرایی جدید می شود. سنت گرایی جدید هم می تواند به دو شکل افراطی طردگرا و همسازگرا لحاظ گردد. سنت گرایی جدید می تواند به عنوان مرحله انتقالی به سکولاریزم یا تجددگرایی اسلامی یا اسلامگرایی رادیکال تلقی شود یا می تواند به عنوان یک نوع مشخص و بادوام موجودیت یابد.( شپرد ، همان:319، به نقل از ذوالفقاری )
سنت گرایی جدید نیاز به تکنولوژی جدید را می پذیرد اما در مقایسه با تجددگرایی اسلامی تمایل بیشتری به گزینشی عمل کردن دارد و لی کمتر به آن جنبه سمبلیک می دهد و لذا از گرایشی که به تکنولوژی ارزش کارکردی می دهد،جدا و بازشناخته می شود. این نحله کمتر در پی آن است که ایده ها و ارزش های غربی را درونی سازد، کمتر به تحقق فوری ایده های اسلامی اصرار می ورزد و اگر از گروه همساز باشد ممکن است چنین احساس کند که شیوه های سنتی تحول در درازمدت کارایی خواهد داشت و نه در کوتاه مدت ، لذا بهتر است که یک فاصله سکولاریستی موقت را میان ایده آل و واقعیت برای یک زمان خاص پذیرفت چرا که قبول عجولانه تجددگرایی اسلامی یا اسلام گرایی رادیکال موجب تخریب مذهب می شود.این نحله تحول تدریجی را بر انقلابی ترجیح می دهد . از سوی دیگر سنت گرایی جدید طردگرا ، خواهان عمل انقلابی بیشتری است ، اما ا
نگیزه این گرایش بیشتر در ایده های مهدویت سنتی است تا ایده جدید پیشرفت.(شپرد ، همان: 319 به نقل از ذوالفقاری)
سنت گرائی جدید همسازگرا ممکن است در سنت های محلی ارزش های مثبتی را در عرصه های مختلف بیابد و تمایل بیشتری دارد تا رسوم محلی خاصی را هم که غیر اسلامی و هم غیر مدرن است را به رسمیت بشناسد.( همان ، همان جا )
ویلیام شپرد انقلاب اسلامی ایران را بیشتر به سنت گرائی جدید طردگرا نسبت می دهد تا اسلام گرائی رادیکال و این امر را ناشی از دو جهت می داند یکی به واسطه حضور علماء و دیگری عناصر مشخصا شیعی و ایرانی آن . او می گوید در واقع من انقلاب ایران را در مقیاس خود بین اسلام گرایی رادیکال و انواع سنت گرایی جدید طردگرا قرار می دهم .( همان ، همان جا )
ویلیام شپرد معتقد است در حال حاضر قدرت مسلمانان سکولار در عرصه عمل بالاست و آنها آرمان هایی چون آزادی و تساوی مذهبی را دنبال می کنند. ایشان توصیه می کنند که چون تعداد مسلمانان در جهان در اقلیت است بهترین ایدئولوژی برای آنان ایدئولوژی سکولار است.بیشترین سکولارهای مسلمان جزء نخبگان اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی هستند تا عوام مردم و توان این را دارند که اعتقادات خود را به مرحله عمل برسانند. او معتقد است برای هماهنگ شدن با سکولاریزم احتیاج به تفسیرهای جدیدی از تاریخ اسلام خصوصاً از دوره های سکولار بنی امیه و عباسیه است.( همان :324 )
2-1-1-3-نقد و بررسی :
برای بررسی رابطه انواع دینداری ( به عنوان متغیر مستقل ) با نگرش به جامعه مدنی( به عنوان متغیر وابسته ) نیازمند نوعی از تقسیم بندی از قرائت های دینی می باشیم که معیار تقسیم بندی را چگونگی نگرش به پدیده های مدرن قرار داده باشد و رابطه اسلام یا ادیان دیگر با پدیده های مدرن پایه اصلی تقسیم بندی باشد. در میان تقسیم بندی های موجود ، می توان تقسیم بندی های ارائه شده از سوی کدیور ، ملکیان و شپرد را در زمره این تقسیم بندی ها قرار داد اما نوع شناسی شپرد از این منظر منحصر به فرد می نماید زیرا علاوه بر اینکه این نوع شناسی براساس رابطه دین و ایدئولوژی و چگونگی نگرش به مدرنیته صورت گرفته است شپرد سعی نموده که انواع مذهب و نحله های دینی را در کشورهای مختلف اسلامی مطالعه و به یک نوع شناسی جامع دست یابد. و در این مسیر مذاهب و رویکردهای مذهبی گوناگون در کشور ایران را نیز مورد مطالعه قرار داده است و همین نوع شناسی شپرد به جهت اجرا در ایران و مدنظر قرار دادن برخی شاخص ها برای تقسیم بندی که در این تحقیق حائز اهمیت است ، نسبت به سایر نوع شناسی های موجود در ایران ارجح می باشد و مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین نوع شناسی او علاوه بر جامع بودن نسبت به سایر نوع شناسی ها ، از نظر زمانی با تحقیق حاضر نزدیکی زمانی بیشتری دارد .
2-1-1-2- نگرش
پژوهشگران جامعه شناسی و روانشناسی ، واژه نگرش را مناسب ترین معادل برای Attitude معرفی کرده اند. اما از سوی دیگر معادل های متعددی همچون « طرز تلقی » ، « وجهه نظر » ، « هیأت روانی » ، « طرز فکر » ، « شیوه رفتار » و … نیز برای این واژه مورد استفاده قرار گرفته است. ولی اکنون اصطلاح نگرش ، قبول عام یافته و به صورت های مختلف نیز تعریف شده است . نگرش یک سازه فرضی است ، زیرا به صورت مستقیم قابل مشاهده نیست بلکه بیشتر با اظهارات کلامی و رفتاری همراه است ( کریمی و همکاران ، 1385 ) .
ترکیب شناخت ها ، احساس ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخص نسبت به آن چیز معین می گویند ( کریمی ، 295:1373 ) .
اکثر روانشناسان اجتماعی واژه نگرش را اینگونه تعریف می کنند : نگرش نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی ، یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است . عنصر شناختی شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک شی ء یا اندیشه است . عنصر احساسی یا عاطفی ، آن است که معمولاَ نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوه ای خاص اطلاق می شود( همان ، همان جا ) .
مطابق نظر فریدمن و همکارانش ( 1970 ، به نقل از کریمی ، 1385 ) نگرش نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی ، یک عنصر احساسی و یک تمایل به عمل است . مولفه عاطفی شامل هیجانات و عاطفه فرد نسبت به موضوع خصوصاَ ارزیابی های مثبت و منفی است . مولفه رفتاری چگونگی تمایل عمل فرد در راستای موضوع را شامل می گردد . مولفه شناختی شامل افکاری که فرد در مورد آن موضوع نگرش خاص دارد . شامل : حقایق ، دانش و عقاید ( تیلور ، پپلا و سیزر ، 2003 ) . این سه عنصر تحت عنوان مدل سه بخشی نگرش معرفی شده اند .