رفتار های منابع انسانی
استراتژی شرکت
تامپسون (1378)
درونداد
دانش، مهارت ها، و توانایی های منابع انسانی
برونداد
بهره وری، رضایتمندی، جابجایی، و …
میانداد
رفتار های منابع انسانی
استراتژی شرکت
تامپسون (1378)
شبیه این رایت واسنل (1991)، با استفاده از مدل «سیستمهای باز» در سیستم مدیریت انسانی، انواع استراتژیهای مدیریت منابع انسانی را پیشنهاد میدهند. بر اساس مدل ایشان، دروندادهای سیستم مدیریت منابع انسانی، «شایستگی های کارکنان» (مانند مهارتها و تواناییها) در سازمان است، که شرکت میبایست آنها را از محیط بیرونی به درونی خویش انتقال دهد. میانداد این سیستم نیز میتواند رفتارهای این افراد در سیستم سازمان محسوب گردد. و نهایتا برونداد می تواند هم «عملکرد» (مثلاً بهرهوری)، و هم «نتایج اثر بخش» (مانند رضایت شغلی) را دربر گیرد. بر اساس این مدل، رایت واسنل (1991) معتقدند مدیریت استراتژیک منابع انسانی شامل دو دسته مسؤولیت عمومی است: «مدیریت شایستگیها»، و «مدیریت رفتارها».
بر اساس نظر ایشان «مدیریت شایستگی» شامل آن سری فعالیتها و اقداماتی است که سازمان را مطمئن میسازد که کارکنانش، مهارتهای ضروری و موردنیاز برای اجرای استراتژیِ مشخصِ سازمان را دارا میباشند. به عبارت دیگر سازمان میبایست با نیروی کار بیرون مذاکره نماید تا منابع انسانی مورد نیاز خود را که واجد دانش، مهارتها و تواناییهای ضروری می باشد را جذب، انتخاب، نگهداری، و استفاده نماید تا بتواند طرح استراتژی کسب و کار خویش را اجرا نماید. سپس ایشان 4 نوع استراتژی «مدیریت شایستگی» را پیشنهاد میدهند.
استراتژی «کسب شایستگی» که به فعالیتهایی نظیر آموزش، و انتخاب اشاره دارد که سازمان را مطمئن سازد کارکنانش واجد شایستگیهای ضروری موردنیاز میباشند.
استراتژی «بهرهگیری از شایستگی»، شامل فعالیتهایی است که درصد استفاده و بهرهگیری مهارتهای بالفعل و بالقوه کارکنان، یا تواناییهای آنان برای اجرای استراتژی سازمان میباشد.
«نگهداری شایستگی» شامل فعالیت هایی است که هدف آن، نگهداشت و حفظ شایستگیهای گوناگون در سازمان از طریق کاهش جابجایی ها و آموزش مستمر میباشد.
و نهایتا «جانشینسازی شایستگی» شامل فعالیتهایی است که در صدد حذف و جانشینسازی مناسب شایستگیهایی است که دیگر ضرورتی برای استراتژی سازمان ندارند.
«مدیریت رفتار» در مدل رایت و اسنل(1991) بر این سوال متمرکز است که آیا هنگامی که افراد، با مهارتهای ضروری در سازمان وجود دارند، به شیوهای رفتار مینمایند که پشتیبان استراتژی سازمان باشد؟ ایشان مشابه با «رویکرد رفتاری» دو استراتژی «مدیریت رفتار» را به بحث میگذراند.
اول : «کنترل رفتار» شامل فعالیتهایی نظیر ارزیابی عملکرد، و سیستمهای پرداخت می باشد، که کنترل رفتار کارکنان را همجهت با اهداف سازمان، مدنظر دارد.
دوم «هماهنگ نمودن رفتار»است. این استراتژی شامل فعالیتهای ارزیابی، و توسعه سازمان است که درصد هماهنگی و یکپارچه سازی رفتارهای تمام کارکنان با یکدیگر برای پشتیبانی از استراتژی سازمان، میباشد.
تمرکز اصلی مدل رایت واسنل بر هماهنگی و یکپارچگی اقدامات گوناگون منابع انسانی (نظیر، انتخاب، ارزیابی، پرداخت، آموزش، …) با یکدیگر است. این نویسندگان مطرح میکنند که یک رویکرد سیستم باز در مدیریت استراتژیک منابع انسانی نیازمند همردیفی تمامی اقدامات گوناگون منابع انسانی در جهت اهداف استراتژیک است؛ تا اینکه فقط به سادگی بر هماهنگی تنها یک اقدام خاص (مثلاً سیستم پرداخت) با استراتژیهای توجه و تمرکز نماید.