احتمالاً قسمت عمدهای از زندگی هر کس صرف شغلش میشود که میتواند بهصورت دلخواه یا بهاجبار باشد. پژوهشها نشان میدهد که خشنودی شغلی با بهداشت روانی، امید به زندگی طولانیتر ارتباط دارد. همچنین ویلنت دریافت که کارکرد شغلی خوب با کارکرد سالم در بسیاری از زمینههای زندگی در ارتباط است (ساپینگتون، ترجمه: برواتی، 1379).
2-2-1- مفهومسازی سازگاری شغلی
سازگاری شغلی برای ادامه اشتغال موفقیتآمیز عامل مهمی به شمار میرود. هر فردی انتظار دارد که اشتغال وی موجب خشنودی و سلامت و اعتبار وی گردد و حداقل نیازهای اولیهاش را مرتفع سازد.
در زمینه سازگاری شغلی تعاریف زیادی ارائهشده است که در این خصوص تعاریف سازگاری شغلی به شرح جدول ذیل است:
جدول 2-1 مفهومسازی سازگاری شغلی
تعریف سازگاری شغلی
محققان
حالت سازگار و مساعد روانی فرد نسبت به شغل موردنظر پس از اشتغال.
(شفیعآبادی، 1384)
اجرای درست وظایف و مسئولیتهای شغلی در سطح محلی و ملی در یک فرهنگ خاص.
(ارلی وانگ، 2003؛ صادقیان،1387)
مجموعهای از ظرفیتهای (شناختی – عاطفی) رفتار یا منابع روانی که افراد ممکن است برای کنار آمدن با وظایف فعلی و آینده شغلی، انتقال آن، پیچیدگی و شناخت شغل و مشکلات مرتبط با آن نیاز داشته باشند، تعریف میشود.
(پورفلی و ساویکاس، 2012)
شرح و توضیح رفتارهایی که به اجرای مؤثر و خوب وظایف موردنیاز افراد و نگرش مثبت بهسوی نقش کاری جدید منجر میشود. ازاینرو در تعریف سازگاری بر عوامل فردی، حمایت اجتماعی و عوامل کاری تأکید میشود.
(کیانگ چی و یانگ چی و یو، به نقل از احمد نژاد و همکاران، 1391)
سازگاری شغلی ترکیب و مجموعهای از عوامل روانی و غیر روانی است. عوامل غیر روانی همه ابزارها و ادوات کار را شامل میشود که توسط فرد شاغل بهنوعی از آنها برای انجام کارها مورداستفاده قرار میگیرند. علیرغم عوامل غیر روانی که ابزار و وسایل را در برمیگیرد و بیرون از فرد قرار دارند، عوامل روانی یا درونی شامل احساسات یا شیوه تلقی فرد نسبت به شغلش است و رابطه شخص باکارش را مشخص میسازند. بهعبارتدیگر عوامل روانی ویژگیهای شخصی و تجربههای آموختهشده فرد در ارتباط با شغلش را شامل میگردند، مانند ارتباط متقابل با سایرین، دید مثبت به شغل، درآمد کافی و ارزشگذاری به کار که باعث میشوند فرد با شغلش سازگار شده بدان ادامه دهد (شفیعآبادی،1386).
سازگاری شغلی مستلزم تعامل میان سه خرده نظام شخصی و سه خرده نظام محیط کاری که درون یک بافت محیطی بزرگتر است. خرده نظامهای شخصی عبارتاند از: شخصیت کاری (خودانگاره شخصی بهعنوان یک کارمند، نظام انگیزش کاری فرد و ارزشها و نیازهای فرد که به کار مربوط میشوند).
شایستگیهای کاری (عادتهای کاری و مهارتهای فیزیکی، ذهنی و بین فردی) و اهداف کاری هستند. خرده نظام محیط کاری شامل فرهنگسازمانی، انتظارات رفتاری و خواستههای شغلی و الزامات مهارتی و پاداشها و فرصتهای موجود برای کارمند است (هرشنسون، 1996، به نقل از احمد نژاد و همکاران، 1391).
به نظر هرشنسون سازگاری شغلی شامل سه جز است که عبارتاند از: