راغب در «المفردات فی غریب القرآن» گوید:
«البلوغُ و البلاغُ: الانتهاء الی اقصی المقصد و المنتهی، مکانا کان او زماناً او امراً من الامور المقدره … و البَلَاغ: التبلیغ، نحو قوله عزّ و جلّ: هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ (إبراهیم/ 52) … و یقال: بَلَّغْتُهُ الخبر و أَبْلَغْتُهُ مثله، و بلّغته أکثر، قال تعالى: أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی (الأعراف/ 62)، و قال: یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ (المائده/ 67) … و یقال: بَلَّغْتُهُ الخبر و أَبْلَغْتُهُ مثله، و بلّغته أکثر، قال تعالى: أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی (الأعراف/ 62)…»
«بلوغ و بلاغ رسیدن به نهایت مقصد است، چه آن مقصد مکان باشد یا زمان یا امر مقدّر دیگری باشد. بلاغ یعنی تبیلغ مانند قول خداوند عزّوجل در سوره ابراهیم: «این (قرآن،) پیام (و ابلاغى) براى (عموم) مردم است»… و گفته میشود: به او خبر رساندم. و أَبْلَغْتُهُ هم مثل بَلَّغْتُهُ است. ولی استعمال بَلَّغْتُهُ بیشتر است. خداوند متعال در سوره اعراف میفرماید: «رسالتهاى پروردگارم را به شما ابلاغ مىکنم.»
دیگر لغتنامههای عرب نیز تبلیغ را بدین گونه توضیح دادهاند.
نکته قابل ذکر اینکه، در تبلیغ رساندن یک امر فکری و نظری و به عبارت دیگر یک پیام و خبر مورد نظر است در حالیکه مثلا واژه «ایصال» که آن نیز به معنی رساندن است، در مورد رسانیدن یک شیئ خارجی و عینی استعمال دارد.
در فرهنگ دهخدا نیز تبلیغ را به معنای «رسانیدن و واصلکردن» دانسته و در تعریف آن آمده که:
«تبلیغ یعنی رساندن، خواندن کسی به دینی، عقیدهای و مذهبی و مسلکی و روشی، کشیدن کسی به راهی که تبلیغ کننده قصد دارد.»
تبلیغ در مفهوم کلی آن عبارت است از: «رساندن پیام به دیگری از طریق برقراری ارتباط بمنظور ایجاد دگرگونی در بینش و رفتار او و بر سه عنصر اصلی پیام دهنده، پیام گیرنده و محتوای پیام مبتنی است.»
1ـ1ـ2. پروپاگاندا
لغت «پروپاگاند» و لغت لاتینی «پروپاگاره» از یک خانوادهاند. کلمه پروپاگاره بمعنی: نشاکردن برای تولید مجدد گیاه و بالتّبع تولید کردن و تولید مثل است و معنی وسیعتر و کلّیتر آن پخشکردن و افزودن است. بنابراین، از لحاظ ریشه لغت «پروپاگاند» به معنی تولید خودبخودی نیست، تولید اجباری است.
کیمبال یونگ، پروپاگاند یا تبلیغات را چنین تعریف میکند: «نشر افکار و عقاید و وضعهای رفتاری که موضوع واقعی را به روشنی بیان نمیکند» دوب، تبلیغات را چنین وصف میکند: «اقدامات متوالی و منظمی که فرد یا افراد ذینفع از راه تلقین برای نظارت بر وضعهای روانی گروههایی از افراد و در نتیجه نظارت بر اعمال آنان به عمل میآورند.»درست است که لغت «پروپاگاند» در اصل کلمه احترامآمیزی بوده است، اما امروزه معنی ناپسندی از آن مستفاد میشود.
حقیقت اینست که تبلیغ نوعی فعالیت است که با شیوه آموزشی یا اعتقادی، احساسی و حتی انحرافی میتواند تحقق بپذیرد و به عبارت دیگر تبلیغ با شکل کلی آن هیچگونه تعهّدی نسبت به صحت و سقم محتوا و اهداف ندارد و از این دیدگاه نمی توان هدف خاصی را با ارزشهای بخصوص برای تبلیغ مشخص نمود. اگر به مفهوم لغوی و اصطلاح عام این واژه بنگریم که همان «رسانیدن پیامی به مخاطبین با اهدافی خاص» باشد، بنابراین نمیتوان در این مفاهیم خط مشی و مرزبندی خاصی را قائل شد. آنچه مرز میان تبلیغات و معیار ارزشهای آن است، ایدئولوژی، تفکر و بینش تبلیغکننده است و همچنین روشهایی که متناسب با اهداف خاص خود به کار میبندد. در واقع آنچه که این واژه را بدنام میکند همان شیوههای تبلیغی و اهداف و مقاصدی است که در جوامع امروزی غرب از تبلیغات به چشم میخورد. در بعضی از کشورهای غربی مانند آلمان، تبلیغات چنان مهم است که یکی از مهمترین اعضاء دولت «وزیر تبلیغات و اطلاعات» است در آمریکا معمولاً تبلیغات را از تربیت تفکیک میکنند به این علت که موضوع تربیت حقیقت است و حال آنکه در تبلیغات حقیقت با عدم حقیقت تفاوتی ندارد.به بیان دیگرپروپاگاندا یک اصطلاح عمومی است و بیانگر هرگونه تلاش برای دستکاری نظر دیگران است؛ روانشناسان اجتماعی آن را در مورد پیامی به کار میبرند که:
1.سازمانیافته، نظاممند، و آگاهانه باشد. 2.طبیعتی بحث انگیز و یکسویه داشته باشد. 3.حقیقتی را مبدل وتغییریافته، ارائه کند.
1ـ1ـ3. میسیون
واژه «میسیون» از کلمه لاتین Mission-em مشتق شده است. این کلمه در دستور زبان لاتین ازمشتقات فعل Mittere است، به معنی فرستادن، روانه کردن، گسیل داشتن یا اعزام کردن. پس کلمه میسیون در زبان لاتین نقش فعل و اسم را ایفا میکند.
در صورت فعل بودن به معنی: اعزام به مأموریت، اداره یک هیئت مذهبی در بین مردم یا در یک ناحیه، میباشد. و در صورت اسمبودن کاربردهای مختلفی دارد؛ مانند:
اجازهای که از سوی خداوند یا کلیسا برای موعظه اعطاء میشود؛ گروهی که از سوی انجمن مذهبی برای تغییر کیش و آیین کفار به سرزمینهای دیگر اعزام میشوند؛ کوششهای سازمانیافتهای که مستلزم آمادهسازی و تجهیز گروهی است؛ سازمانی شامل کلیسا و مؤسسات نیمهمحلی برای تبلیغ و ترویج دین مسیح یا انجیل؛ تعالیم معنوی یهود و اصلاح اخلاق یا تعمید دادن عامه مردم.
در فرهنگ غربی از واژه «میسیون» در تبلیغ و ترویج مذهب و اعزام مبلّغ، استفاده میشود. برخی آنرا اینگونه معنی کردهاند: «تلاشهای سازمانیافته برای تبل
یغ یک دین. و البته مورد استعمال شایع آن، تبلیغات آئین مسیحی است.»
واژه میسیون به معنی یک طرح نظامی، گروه اعزامی به کشورهای خارجی برای ایجاد مناسبات سیاسی یا اقتصادی نیز به کار رفته است. دکتر محمد معین درباره این واژه مینویسد: