شهید مطهری در تشریح مهر در قرآن کریم می‌گوید:
قرآن کریم مهر را به صورتی که در مرحله‌ی پنجم گفتیم ابداع و اختراع نکرد، زیرا مهر به این صورت ابداع خلقت است. کاری که قرآن کرد این بود مهر را به حالت فطری آن برگردانید. قرآن کریم با لطایف و ظرافت بی نظیری می گوید: «کابین زنان را که به خود آنها تعلق دارد (نه به پدران یا برادران آنها) و عطیه و پیشکشی است از جانب شما به آنها، به خودشان بدهید.» (سوره نساء، آیه 4)
قرآن کریم در این جمله‌ی کوتاه به سه نکته‌ی اساسی اشاره کرده است:
اولاً با نام «صدُقه» (به ضم دال) یاد کرده است نه با نام «مهر». صدقه از ماده‌ی صدق است و بدان جهت به مهر صداق یا صدقه گفته می‌شود که نشانه‌ی راستین بودن علاقه‌ی مرد است. بعضی مفسرین مانند صاحب کشّاف به این نکته تصریح کرده‌اند؛ همچنانکه بنا به گفته‌ی راغب اصفهانی در مفردات غریب القرآن علت اینکه صدَقه (بفتح دال) را صدقه گفته‌اند این است که نشانه‌ی صدق ایمان است. دیگر اینکه با ملحق کردن ضمیر (هُنَّ) به این کلمه می‌خواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد نه پدر و مادر؛ مهر مزد بزرگ کردن و شیردادن و نان دادن به او نیست. سوم اینکه با کلمه ی «نحله» کاملاً تصریح می‌کند که مهر هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی و پیشکشی و عطیه و هدیه ندارد( مطهری، 1371: 186).
مقدار مهر در فقه اهل سنت نیز قابل توجه است. برخلاف اینکه اقلیت فقهای شیعه به محدودیت مهریه قائلاند، در کلیهی مذاهب اهل سنت فقها بر فقدان حداکثری مهریه متفقالقولاند. همهی فقهای اهل سنت معتقدند، نه تنها هیچ دلیلی نه در قرآن و نه در سنت بر محدودیت میزان مهریه وجود ندارد، بلکه دلایلی موجود است که به زوجین اختیار میدهد میزان مهریه را با تراضی به هر مقدار که مایلاند تعیین کنند(النوری ۲۰۰۲ : ج ۲۰ ، ص ۲۰ ؛ زحیلی ۲۰۰۰ : ج ۳، ص ۱۲).
دلیل قرآنی ایشان همان آیه 20 سوره مبارکه نساء است که اکثریت فقهای شیعه به آن استناد کردهاند و دلیل نامبردگان از سنت نیز روایتی از خلیفهی دوم است که ایشان با دیدن زیادهروی مردم در تعیین میزان مهریه تصمیم گرفت میزان مهریه را مشخص و مقرر کند که هیچکس حق تجاوز از این میزان را نداشته باشد تا اینکه امکان ازدواج آسان فراهم شود. هنگامی که مردم را به این امر دعوت کرد، زنی وی را مخاطب قرار داده و اظهار کرد:«تو در حالی که خداوند میفرماید:« و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج و آتیتم قنطارا فلا تأخذوا منه شیئا، أتأخذونه بهتاناً و اثماً مبینا » را تلاوت میکنی، چنین حکمی را صادر میکنی.» عمر با شنیدن این استدلال گفت: «این زن درست میگوید».
با این اوصاف فقهای اهل سنت نیز مانند فقهای شیعه به استناد روایاتی از حضرت رسول(ص) که فرمودند: «بهترین مهریه، کمترین آن است »، بر استحباب کم بودن مهریه کرده و مهریهی زیاد را مکروه میشمارند( جلالی، 1389: 48).
از سوی دیگر مقدار مهر در فقه امامیه نیز قابل بحث است. در فقه امامیه دو نظر در خصوص مقدار مهریه موجود است:
الف- برخی بر این عقیدهاند که میزان مهر نباید بیشتر از مهرالسنه یعنی پانصد دینار باشد. ایشان در توجیه ادعای خود ضمن استناد به روایت مفضل از امام جعفر صادق(ع)که میگوید از حضرت در مورد مقدار مهریهی زن که نباید از آن تجاوز گردد سوال کردم. ایشان فرمودند:«سنت محمدی 500 درهم است پس کسی که بیشتر از آن مهریه تعیین کند، به سنت پیامبر بازگشت داده میشود و ملزم به پرداخت بیش از 500 درهم نیست»(حرعاملی1410: ج13، ص110).
ب- برخلاف این نظر که اقلیتی از فقهای امامیه به آن قائلاند، اکثر فقهای شیعه عقیده دارند که برای مهریه حداکثری وجود ندارد(نجفی1414:ج31،ص14؛جبعی عاملی1370:ج5،ص489). دلایل ایشان برای اثبات این ادعا بدین شرح است:اول قرآن، آیهی بیستم سورهی نساء میفرماید:« و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج و آتیتم قنطارا فلا تأخذوا منه شیئاً. أتأخذونه بهتاناً و اثماً مبیناً»؛ «اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر اختیار کنید و مال بسیاری مهر او کرده اید، نباید چیزی از مهر او را پس بگیرید. آیا با تهمت زدن به زن مهر او را میگیرید؟ و این گناهی آشکار است». منظور از قنطار مال عظیم است و اینکه خداوند فرموده است که مهریه زنانتان را اگر بسیار زیاد هم باشد بپردازید، دلالت بر آن دارد که برای تعیین مهریه حد و مرزی وجود ندارد. چرا که اگر غیر از این بود، خداوند پرداخت مهریه را تا حد معین واجب میفرمود و بدین صراحت مرد را از بازپسگیری مهریهای که تعیین کرده صرف نظر از میزان آن منع نمیفرمود.
دوم روایات، در کتاب شریف وسائل الشیعه روایات متعددی موجود است که حکایت از عدم تحدید مهر میکند. به عنوان نمونه ذیلاً به دو روایت اشاره میشود:
روایت منقول از امام صادق(ع) در مورد میزان مهریه:« ما تراضیا علیه من قلیل او کثیر فهو مهر»؛ «مهریه عبارت از آن چیزی است که برآن تراضی شود کم باشد یا زیاد.»
روایت منقول از امام رضا(ع): «اگر مردی با زنی ازدواج کند و مهریهی وی را بیست هزار سکه قرار دهد و برای پدرش ده هزار، مهر زن صحیح بوده و آنچه برای پدر قرار داده شده فاسد است».
قائلین به این نظر، استدلال فقهای دستهی اول را رد کرده و اظهار میدارند روایت استنادی ایشان درغایت ضعف سند بوده و به دلیل احکام عجیب موجود در آن مورد توجه هیچ فقیهی قرار نگرفته است. علی‌رغم اعتقاد اکثریت فقها بر محدود نبودن مهر ایشان به استناد احادیثی از معصومین، از جمله روایت از امام باقر(ع) که فرمود: «از برکت زن کمی مهر او و از شومی وی
کثرت مهر اوست» همچنین روایت از حضرت رسول (ع)که فرمود: «بهترین زنان امت من زنانی هستند که کمترین مهر را دارند»، قائل به کراهت مهر زیاد و استحباب مهر کم هستند و تاکید میکنند. بهتر است زنان با اتکا به سنت حضرت رسول(ع) در تعیین مهریه سختگیری نکنند. اما در هر حال در فقه امامیه میزان مهریه با محدودیت همراه نیست و طرفین میتوانند هر میزان مهری که بخواهند برای زن تعیین کنند(جلالی، 1389: 188).
5-1-2: مهریه حضرت زهرا سلام الله علیها
بر طبق گفته مجلسی در بحارالنوار، حضرت فاطمه زهرا سلام اللهعلیها، دو نوع مهریه دارد:
1- مهریه متعارف و این جهانی
2- مهریه معنوی و آسمانی
مهریه متعارف آن حضرت عبارت است از: یک قواره پیراهن، یک عدد روسری بزرگ، یک حوله سیاه خیبری، یک تختخواب، دو عدد تشک کتانی، چهار عدد بالش، یک تخته پرده پشمی، یک قطعه حصیر، یک عدد آسیاب دستی، یک تشت مسی، یک عدد مشک، یک بادیه بزرگ برای دوشیدن شیر، یک ظرف چرمی برای آب، یک آفتابه، یک سبو، دوعدد کوزه سفالین وچند چیز دیگر(بحار الانوار، ج43 : 94).
این نوع مهریه را همه زنان حجاز داشتند ولی فاطمه زهرا سلام اللهعلیها یک مهریه دیگری داشت که آن را خداوند داده بود و ربطی به مردم نداشت.
علت این نوع مهریه این است که حضرت زهرا سلام الله علیها را خداوند به حضرت علی علیهالسلام تزویج کرده است و وقتی که خداوند دختری را به عقد پسری درآورد هدیهای به آن پسر میدهد. هدیه خداوند بطور حتم یک هدیه مهمی خواهد بود. در روایات فراوانی آمده است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را خداوند به علی علیه السلام تزویج کرده است( بحار الانوار، ج43 : 92). پیامبر فرمود : مهریه آسمانی فاطمه یک پنجم زمین است و هرکس دشمن او و فرزندانش باشد و روی زمین راه برود تا روز قیامت مرتکب کار حرام می شود( بحار الانوار، ج43 : 113). در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که خداوند بهشت و جهنم را مهریه فاطمه زهرا قرار داد(بحار الانوار، ج43 : 113). براساس این حدیث اگر کسی پیرو آن حضرت شد به بهشت میرود چون بهشت از آن او است همان طوریکه از آن حضرات معصومین دیگر هم هست.در حدیث دیگری آمده است که رود نیل، رود نهروان، رود فرات و رود بلخ مهریه فاطمه زهرا است( بحار الانوار، ج43 : 113).
در وسایل الشیعه آمده است که مهریه آن حضرت بیشتر از پانصد درهم و کمتر از چهارصد درهم نبوده است، و این مقدار -پانصد درهم- عبارت از مقدار مهریهای است که رسول خدا(ص) برای کلیه زنان و دخترانش تعیین نموده و از آن تعبیر به مهر السنه هم میشود(حر عاملی،246:1375). چنانچه بخواهیم میزان 500 درهم را به قیمت امروز محاسبه کنیم باید توجه کنیم که « در زمان ظهور اسلام و تا مدتی بعد از اسلام دو نوع سکه هرقلی و کسروی از روم و ایران به صورت درهم و دینار در عربستان رایج بوده است و در زمان عبدالملک به راهنمایی امام باقر ـ علیه السلام ـ اولین سکه اسلامی ضرب گردید. وزن دینار همواره ثابت و برابر یک مثقال 18 نخودی طلا بوده است که وزنی در حدود 515/3 گرم داشته است اما وزن درهم متفاوت بوده برخی از دراهم 20 قیراط (قیراط معادل وزن سه دانه متوسط جو است) بعضی 12 و برخی 10 قیراط نقره بوده است. وزن درهم مسکوک در زمان عبدالملک 6 دانق بوده که 4/2 گرم میشود و اگر با نخود بسنجیم 6/12 نخود برابر 4607/2 گرم میشود. امّا رابطه ارزش دینار و درهم در زمان صدر اسلام هر دینار برابر ده درهم بوده است و این معنی را میتوان از بعض روایات به دست آورد که از جمله آن صحیحه عبدالرحمن بن حجاج است: کان علی ـ علیه السلام ـ یقول: الدیه الف دینار و قیمه الدینار عشره دراهم ؛ دیه کامل هزار دینار است و هر دینار برابر ده درهم میباشد. به هر حال بنابر صحیحه عبدالرحمان بن حجاج و غیر آن معادل ارزش 500 درهم مهریه حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ برابر 50 دینار 18 نخودی طلا یا 5/37 مثقال صیرفی طلا میگردد»( جامع المسائل آیت الله فاضل، ج2، ص432).