محاسبات سخت و طاقتفرسا و نیز معنادار نبودن نتایج قابل تفسیر آن
این روش موافقت عمومی پژوهشگرانی را که در زمینه های خاص کار می کنند را برآورده نمی سازد.(براون؛ گلانزل؛ شوبرت، 1374)
طرح وزندهی را که پینسکی و نارین برای نفوذ مجلات مطرح کردند، سالها بعد توسط افراد زیادی مورد توجه قرار گرفت و شاخصهای مختلفی برای ارزیابی پژوهش بر این اساس ایجاد شدند. از جمله شاخصهای نفوذ مجلات شاخص ضریب نفوذ مجله و همچنین ضریب نفوذ مقالات مجله میباشند. بعداً هم شاخص اس جی آر در پایگاه سایمگو که به رتبهبندی مجلات و کشورها میپردازد، از طرح وزندهی نارین و الگوریتم رتبهبندی صفحات در محاسبات خود استفاده میکند.
فکر ایجاد شاخصهای Eigenfactor از کارهای پینسکی و نارین در زمینه کتابسنجی و همچنین از هابل و به طور برجسته از افکار برین و پیج گرفته شده است. برین و پیج به درک یکسانی برای طراحی الگوریتم رتبهبندی صفحات محبوب استفاده کردند که بخشی از موتور جستجوی گوگل آنهاست: اهمیت یک صفحه وب با استفاده از تعداد هایپرلینکهایی که از صفحات دیگر دریافت میکند و همچنین اهمیت صفحاتی که لینک میکند، مشخص میشود.
ضریب نفوذ مجله ، معیار اندازهگیری نفوذ مجلات است که در دانشکده زیستشناسی دانشگاه واشنگتن ایجاد شده است و اخیراٌ از سال 2007 به بعد در نسخه علوم و علوماجتماعی پایگاه استنادی نشریات که ناشر آن تامسون رویترز میباشد، معرفی شده است. برخلاف ضریب تأثیر گارفیلد، شاخصهای Eigenfactor استنادات مجلات را از طریق میزان نفوذ مجلاتی که به آن استناد کردهاند، وزندهی میکند(فرانسشت ،2010).
شاخص ضریب نفوذ مجله که محاسبه آن بر اساس تعداد دفعاتی است که یک مقاله منتشر شده در مجلهای که در پنج سال گذشته در جی سی آر مورد استناد قرار گرفتند؛ اما با در نظر گرفتن این که کدام مجلات به تعداد این استنادها کمک کردند. بر این اساس مجلات با تعداد استنادات بالاتر تأثیر و نفوذ بیشتری نسبت به مجلاتی با تعداد استناد کمتر میگذارند. ارجاعات یک مقاله به مقاله دیگر از همان مجله حذف میشود و در نتیجه ضریب نفوذ مجله تحت تأثیر خوداستنادی قرار نمیگیرد.
شاخص ضریب نفوذ مقالات مجله ، متوسط نفوذ مقالات مجله را در طول پنج سال اول پس از انتشار آن محاسبه می کند. محاسبه آن به صورت تقسیم ضریب نفوذ مجله بر تعداد مقالات مجله میباشد. در واقع مثل ضریب تأثیر پنج ساله است که در آن نسبت تأثیر استنادی مجله به اندازه سهم مقاله مجله در طی یک دوره پنچ ساله محاسبه می کند. میانه ضریب نفوذ مقالات مجله یک است ونمرات بالاتر از یک نشان میدهد که نفوذ هر مقاله در مجله، بالاتر از متوسط است و نمره کمتر از آن نشان میدهد که نفوذ هر مقاله در مجله کمتر از متوسط است. (شاخصهای eigenfactor، 2012)
این شاخصها علاوه بر پایگاه گزارش استنادی نشریات، از طریق سایت www.eigenfactor.org هم به صورت رایگان در دسترس عموم قرار دارد و میتوان نتایج حاصل از الگوریتم ضریب نفوذ مجله که برای مجلات پایگاه جی سی آر محاسبه شده است، مشاهده کرد.(بینش و دیدهگاه،1390)
2-7. همکاریهای علمی
همکاری علمی ویژگی مهم ساختار پژوهش علمی معاصر است، اما کار گروهی علمی از قرن بیستم منشأ نگرفته است و در واقع همکاری علمی مفهومی تازه نیست، بلکه واکنشی در برابر پدیده “حرفه ای شدن” علم است. حرفهای شدن فرایندی است که گروهی از افراد را با مجموعهای ازگرایشها- گرایشهایی که هم فراگیر و هم منحصر به فرد هستند- سازمان میدهد، به این معنی که حرفهای شدن قواعد، حقوق و راه و رسم دسترسی به یک گروه را در برمیگیرد؛ چه به این صورت که اعضای یک گروه را به سوی هم آورد و یا آنکه آنها را از سایر افراد در جامعه بزرگتری جدا سازد. بدین ترتیب، بنا به نظر بیور و روزن، ریشه پژوهشهای مشارکتی را باید در زمان تولد علم نوین؛ انقلاب علمی قرن 17 و در سازمانهای ارتباطی انقلاب علمی، یعنی مجلات علمی و محتویات آنها که همان مقالات علمی هستند، جست وجو کرد.(رحیمی و فتاحی، 1386)
صاحبنظران مختلف تلاش کردهاند تا انواع همکاریهای علمی را در قالب الگوهایی تعریف کنند. ونگ و همکاران در مقالهای با عنوان “همکاری علمی در چین” انواع همکاریهای ممکن در میان نویسندگان مقالات را به صورت زیر ذکر کرده اند:
مقالات تک نویسنده
مقالاتی که به صورت مشترک توسط نویسندگان در مؤسسات مختلف در یک استان یا منطقه جغرافیایی یکسان نوشته میشوند.
مقالاتی که به طور مشترک توسط نویسندگان در استانها یا مناطق مختلف یک کشور نوشته میشوند.
مقالاتی که به طور مشترک توسط نویسندگان در کشورهای متفاوت نوشته میشوند.
ایشان بر همین اساس الگوهای همکاری علمی در چهار گروه به شرح زیر طبقهبندی کردهاند:
همکاری درونمؤسسه ای
همکاری درونمنطقه ای
همکاری میانمنطقه ای
همکاری بینالمللی
پژوهشها نشان دادهاند که نسبت همکاری درون مؤسسهای بیشتر از سایر انواع است.طبق نظر زوکر و دیگران از آنجا که مؤسسات تحقیقاتی و دانشگاهی اغلب متخصصان و دانشمندان با علایق یکسان و مشابه را در یکجا جمع میکنند، همکاری درون مؤسسهای درصد بالاتری را نسبت به سایر همکاریها خواهد داشت. او علت این امر را اعتماد افراد در ارائه و تبادل اطلاعات ذکر میکند. به عبارت دیگر، عواملی مانند هدف مشترک، علایق یکسان، و سازمان واحد موجب افزایش همکاری میشود. شناخت نسبتاً طولانی افراد یک سازمان نسبت به هم و اطمینان بیشتر میان آنها نیز عامل تأثیرگذار دیگری در این زمینه به شم
ار میرود. (رحیمی و فتاحی، 1386)
دلایل اصلی مطالعه همکاریهای علمی به شرح زیر میباشد: