به وسیله: معصومه ایزدپناهی
چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر تاب آوری، کانون کنترل سلامت، سلامت عمومی و هموگلوبین گلوکوزیته خون دربیماران دیابتی شهر شیراز انجام گرفت.این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت از، تقریبا نهصد و پنجاه نفر از افراد دیابتی مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر شیراز که از یکسال قبل به انجمن دیابت مراجعه و تشکیل پرونده دادهبودند. جامعه پژوهش شامل 60نفرکه بصورت نمونه در دسترس از بین بیماران عضو انجمن دیابت شیراز ; به صورت تصادفی انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه 30 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. در ابتدا پیش آزمون توسط هر دو گروه انجام شد و سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 5/2 ساعته بصورت هفتگی تحت آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی –رفتاری همراه با تن آرامی وگروه کنترل طی این مدت تحت آموزشهای دیگر نامرتبط با مدیریت استرس مانند آموزشهای دارویی قرار گرفتند. پس از پایان دوره هر دو گروه مجددا به تکمیل پرسشنامه پرداختند. همچنین آزمایش هموگلوبین گلوکوزیته با فاصله 3 ماهه نسبت به تست اول گرفته شد. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامههای تابآوری، کانون کنترل سلامت ، سلامت عمومی وآزمایش هموگلوبین گلوکوزیته بود. همچنین، دادههای به دست آمده از پژوهش با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی، حد اکثر و حد اقل) آمار استنباطی به روش کوواریانس و مانووا و تی تست مستقل و توسط نرم افزار Spss-18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشانگر آن است آموزش گروهی مدیریت استرس به شیوۀ شناختی-رفتاری باعث افزایش تاب آوری بیماران دیابتی شده و کانون کنترل سلامت را به سمت درونی شدن سوق داده،همچنین باعث افزایش سلامت عمومی و وکاهش هموگلوبین گلوکوزیته خون بیماران دیابتی گردیده است.
کلید واژه ها:آموزش گروهی مدیریت استرس،تاب آوری،کانون کنترل سلامت،سلامت عمومی و هموگلوبین گلوکوزیته.
فصل اول:
کلیات پژوهش
1-1-مقدمه
سلامت و بیماری مفاهیمیدارای همپوشی هستند که در طیفی گسترده قرار دارند. یک طرف طیف را سلامت، وضع جسمی، روانی و اجتماعی مطلوب تشکیل میدهد که در طول زمان متغیر است. طرف دیگر، طیف بیماری قرار دارد که با علائم بیماری و ناتوانی توام است. در طول تاریخ بویژه قرن بیستم، در مقایسه با زمانهای گذشته، الگوی بیماری تغییر کرده است. امروزه مردم در سنین بالا و به علل دیگری می میرند. بیماریهای عفونی، دیگر دلیل اصلی مرگ در جوامع صنعتی نیست. امروزه در جهان بیماریهای مزمن مشکل اصلی بشمار می ایند (سارافینو، 1383).
دیابت یکی از بیماریهای شایع در ایران و جهان میباشد که مزمن،پیشرونده و پر هزینه است و عوارض متعددی ایجاد میکند.برای فرد مبتلا به دیابت قبول و پذیرش این موضوع که بایستی روش زندگی خود را بر اساس بیماری تغییر دهد،همیشه مشکل میباشد.از آنجا که این بیماران اغلب از عوارض کوتاه مدت و طولانی مدت بیماری اطلاع ندارند، ایجاد اختلالات خلقی و روانشناختی در این افراد دور از ذهن نخواهد بود (موسوی، 1387).
عوامل روانی در کنترل دیابت از اهمیت زیادی برخوردار است. خصوصا در مواردی که برقراری حالت تعادل و ثبات در این بیماری مشکل باشد،بنابراین سازگاری افراد با عوارض این بیماری و نحوه تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خودش در چگونگی کنترل دیابت بسیار موثر خواهد بود از این رو به نظر میرسد در میان بیماریها، دیابت پدیدهای فراگیر و مادام العمر است که تمام جنبههای زندگی فرد را در بر میگیرد. بنابراین اینکه بیماران دیابتی با بیماری و عوارض روانشناختی آن چگونه کنار می آیند از اهمیت خاصی بر خوردار است(وقار انزابی، 1381).
تاثیر دیابت محدود به عوارض زودرس ودیررس آن از قبیل هیپوگلیسمی، عوارض عروق کوچک و بزرگ و غیره نمیشود. بلکه دیابت نیز مانند سایر بیماریهای مزمن با روبرو کردن بیمار با چالشهای متعدد از قبیل فشارهای ناشی از کنترل و درمان بیماری،رعایت برنامههای درمانی، مراقبتی پیچیده و هزینه بردار، نیاز به مراجعه مکرر به پزشک و انجام آزمایشهای مختلف و متعدد، نگرانی در باره آینده بیماری و احتمال ابتلای فرزندان، اختلال در روابط اجتماعی و خانوادگی، مشکلات جنسی، اختلال در ویژگیهای روانشناختی کار و غیره منجر به کاهش کیفیت زندگی فرد مبتلا میشود(لاریجانی باقر، 1386).
در ایجاد و بروز هر بیماری عناصر و شرایط گوناگونی از جمله زمینههای وراثتی، تعامل اجتماعی، ویژگیهای روانشناختی و رفتاری انسان نقش دارند. یکی از مهمترین عوامل روانشناختی موثر در بروز بیماریهای جسمی استرس است.استرس از طریق تاثیر بر رفتار و دستگاههای بدن، از جمله دستگاه قلبی – عروقی، غدد درون ریز و دستگاه ایمنی، بر سلامت انسان تاثیری منفی دارد و باعث بروز بیماریهای جسمی از قبیل بیماریهای قلبی عروقی، فشار خون بالا، بیماریهای گوارشی، دیابت، بیماریهای پوستی و انواع دیگربیماریها میگردد(سارافینو، 1383).
یافتههای بالینی نشان میدهد فشار روانی ناشی از رویدادهای روز مره زندگی به تدریج فعالیت سیستمهای مختلف بدن را تحت تاثیر قرار داده و عملکرد آنها را مختل می سازد و یا با تضعیف سیستم ایمنی، استعداد ابتلا به بیماریهای روانی
و جسمیرا افزایش میدهد. از نشانههای شایع استرس، خستگی، سردرد، تنش ماهیچه ای، اختلالات گوارشی، سرگیجه، بالا رفتن قند خون و. . . میباشد. استرس بالا قادر است موجب کاهش سطح سلامتی و رفاه افراد گردد(نعمتی، پارسایی، 1388).
از بین این عوامل استرس میتواند اثرات منفی شدیدی بر سلامتی افراد داشته باشد. در هر حال استرس میتواند فرد را در برابر بیماریهای جسمی آسیب پذیر و در دراز مدت به سوی مرگ بکشاند(آقایی، آتش پور، 1380).
البته میتوان گفت رابطه استرس و بیماری یک رابطه دو طرفه و تعاملی است، بدین معنی که بیماریهای جسمی نیز به نوبه خود، به ویژه اگر به صورت مزمن در آمده باشند،از استرسها و حوادث مهم زندگی به شمار می آیند(پاورز ، 2005).
مقابله سازگارانه با استرسهای مرتبط با بیماریهای مزمنی چون دیابت آسان نیست و بسیاری از این بیماران در این زمینه با مشکلات زیادی روبرو هستند، زیرا مدیریت این بیماری تمام جنبههای زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین شناخت مشکلات روانشناختی این بیماران و تلاش در جهت رفع ویا کاهش این مشکلات، به ویژه در کشورهایی همچون ایران که از شیوع نسبتا بالای دیابت برخوردار است و هزینههای درمانی بالایی برای افراد و جامعه در بر دارد ضروری است (ابوالحسنی، مهاجرانی، 1384).
به دنبال فعالیتهای اولیه و روشن گر گارمزی در حدود سال 1970، گروهی از دانشمندان تحولی، توجه خود را به کودکانی معطوف کردند که علی رغم تجربه خطر، موفقیت تجربه میکردند. این پژوهشگران بر این عقیده اند که مطالعه تاب آوری میتواند برای تدوین برنامهها، سیاستها و مداخلات معطوف بر شایستگی و پیشگیری یا تخفیف مشکلات در زندگی، آگاهی بخش باشد. اندیشههای پیشگامان این حوزه (مانند گارمزی، 1991؛ راتر ، 1985؛ ماگان ، مورتیمور ، و اوستون ، 1979؛ ورنر ، 1993ورنر و اسمیت ، 1992؛ به نقل از زیمرمن وآرونکمار ، 1994)،الهام بخش سه دهه پژوهش در زمینه تاب آوری بود که مدلها، روشها و اطلاعاتی را با تلویحاتی برای نظریه، پژوهش و مداخله فراهم نمود(به نقل از نیکوزاده، 1390).
تاب آوری به توانایی غلبه بر رویدادهای دارای بار استرس زیاد، شامل آسیبهای شدید، مرگ، فاجعه، ضایعه اقتصادی، آشوبهای سیاسی و تغییرات فرهنگی و حفظ سلامت روانی و شوخ طبعی، به رغم مواجهه با این رویدادهای ناخوشایند اشاره میکند(کردمیرزا، 1388).
تاب آوری به معنای مهارتها،خصوصیات و توانمندیهایی تعریف میشود که فرد را قادر می سازد با سختیها، مشکلات و چالشها سازگار شود.هر چند برخی از ویژگیهای مرتبط با تاب آوری به صورت زیستی و ژنتیکی تعیین میشوند، اما مهارتهای مربوط به تاب آوری را میتوان یاد داد و تقویت نمود(الورد ، 2005، به نقل از همان منبع ).