رادیو
در سال1319 رادیو وارد ایران شد. رادیو رسانه ای است صوتی که با استفاده از امواج به انتقال مطالب می پردازد. در ابتدا فقط یک شبکه رادیویی ملی در ایران وجود داشت اما اکنون هر استان دارای شبکه رادیویی محلی و اضافه بر آن شبکه های رادیویی سراسری متفاوتی از قبیل فرهنگ، معارف، قرآن، جوان و … وجود دارد. این تنوع شبکه ها فرد را در انتخاب آزاد می گذارد و طبعاً انتخاب راحت تر خواهد بود. رادیو با تمام فوائدش که از جمله آن، دسترسی همیشگی به آن(حتی بدون برق) است دارای نواقصی است، رادیو از نعمت تصویر بی بهره است و مسئولان و مجریان رادیو باید تمام توان و نیروی هنری خود را صرف صدا کنند تا از این طریق فضا سازی مناسبی در ذهن شنونده ایجاد کند. شنونده اگر از موسیقی برنامه خوشش نیاید دیگر رادیو کارآیی خود را از دست می دهد اما همین مسأله اگر در مورد تلویزیون بوجود آید با قطع صدا همه چیز را از دست نمی دهد بلکه می توان کماکان از تصویر استفاده کرد و لذت برد.
سینما
در سال 1900 میلادی مظفرالدین شاه به فرانسه سفر کرده و با دیدن دستگاه سینماتوگراف مجذوب آن شد. به دستور شاه دستگاه سینماتوگراف خریداری شد و اولین فیلمبردار همان عکاس دربار بود. سینما پس از مطبوعات و رادیو و تلویزیون یکی از وسایل ارتباط جمعی و از رسانه های همگانی نسبتاً جدید است که فرهنگ خاص خود را نیز اقتضا می کند. بشر پس از دو دوره فرهنگ گفتاری و نوشتاری اکنون به دروازه فرهنگ تصویری با گستردگی فراوانش وارد می شود. سینما یکی از پیشرفته ترین رسانه های همگانی است که انواع هنرها را با پیچیده ترین تاکتیک ها جمع آوری نموده است.
تلویزیون
پرمخاطب ترین رسانه در جهان، تلویزیون است و این آمار در ایران به مراتب بیشتر است و این تنوع و کثرت مخاطب به دلیل وجود صدا و تصویر به طور هم زمان است و در سال های اخیر شاهد توانایی پخش مستقیم و زنده نیز بر این جذابیت افزوده است. تلویزیون گر چه در بدو ورود به ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت و حتی برخی آن را نامحرمی در محیط خانوادگی محسوب می کردند، اما با گذشت زمان جای خود را در خانواده های ایرانی باز کرد بطوری که برنامه های نیمه وقت صدا و سیمای ایران به برنامه های 24 ساعته و از 2 شبکه به 7 شبکه ارتقاء یافت. تلویزیون به علت قابلیت استفاده از تصویر در تمام حیطه ها جذابیت مخصوص به خود دارد. تلویزیون قابلیت تغییر فرهنگ جامعه را داراست و به همین علت است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی زیر نظر رهبری جامعه اسلامی اداره می شود تا این که مورد سوء استفاده جناح ها و گروه ها و دسته ها قرار نگیرد. امروزه طبقه متوسط و مذهبی جامعه که توانایی اتصال به شبکه های ماهواره ای را ندارند از تلویزیون به عنوان بهترین رسانه جمعی استفاده می کنند و همواره نقد و نظر درباره این رسانه بیشتر و پرجنجال تر از بقیه رسانه ها بوده است و حتی رسانه هایی چون روزنامه ها و مجلات برای جذب مخاطبان خود به تلویزیون و جذابیت های آن متوسل می شوند.
ماهواره
اولین ماهواره ها در سال1980 با 12 هزار مدار تلفنی و تنها 2 کانال تلویزیونی در مدار قرار گرفتند و نسل ششم آن ها با 3 برابر ظرفیت نسل پنجم و با سیستم های دیجیتالی پیچیده و در سال1986 ساخته و بکار گرفته شد. ماهواره های تلویزیونی (DBS) ماهواره هایی هستند که در واقع به عنوان یک فرستنده پرقدرت تلویزیونی در فضا عمل می کنند. مهم ترین برتری یک ماهواره تلویزیونی آن است که می تواند تمامی نقاط کور یک کشور را که فرستنده های زمینی قادر به پوشش آن ها نیستند تحت پوشش در آورد. امروزه شبکه های ماهواره ای فراوانی بوجود آمده اند؛ از شبکه های علمی و تحقیقاتی و ورزشی گرفته تا شبکه های مبتذل رقص و پایکوبی در آن یافت می شود و شبکه های فارسی زبان نیز به خیل وسیع آن ها پیوسته اند این پایگاه ها که اکثراً متعلق به گروه های ایرانی خارج از کشور و ضد انقلابی هستند برای جذب مخاطب بیشتر از انواع و اقسام حربه ها استفاده می کنند.
اینترنت
در اواخر دهه1960 پدیده ای به نام اینترنت جهان را متحول کرد. تأسیس شبکه آرپانت در سال1969 به عنوان منشأ پیدایش اینترنت شناخته شد. در حقیقت اینترنت مجموعه ای از میلیون ها کامپیوتری است که از طریق شبکه های مخابراتی به یکدیگر متصلند. به عبارتی دیگر مجموعه ای از هزاران شبکه ماهواره ای- رایانه ای است که تعداد زیادی از رایانه ها را در یک شبکه پیچیده بزرگ و قابل اطمینان به یکدیگر وصل می کند. اینترنت هیچ سازمان مدیریتی یا سرپرست حقوقی ندارد و به خودی خود واقعیتی مستقل ندارد و تنها از تألیف تشکیلات مستقل دیگر حیات یافته است. از طریق این فناوری جدید می توان پست الکترونیکی ایجاد کرد و بدون صرف وقت و هزینه های پستی زیاد می توان عکس ها و نامه های متنی خود را برای یک یا چندین نفر به طور هم زمان ارسال کرد، هم چنین می توان سایت های مختلفی ساخت و از این طریق به شبکه جهانی وب پیوست و از قابلیت های تصویری، صوتی و حتی فیلم در آن استفاده کرد؛ فناوری چت یا گفتگو یکی دیگر از راه های ارتباطی جدید در اینترنت است که در آن می توان علاوه بر مکالمه با چندین نفر به طور هم زمان تصاویر یکدیگر را نیز چک کرد. شبکه های خبری، موتورهای جستجو و FTP ها نیز از دیگر قابلیت های موجود در اینترنت است.
2-3-3 کارکرد رسانه ها:
ویژگی اصلی رسانه ها(همه جا) بودن آن هاست. بر خلاف مدرسه و دیگر ارکان حیات انسانی، رسانه ها امری فراگیرند آن ها می توانند یک کلاس بی دیوار با میلیار
دها مستمع تشکیل دهند. رسانه ها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند آن ها باید همبستگی کلی را بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند.« استوارت هال» جامعه را به صورت مدار بسته ای تعریف می کند که رسانه های جمعی به عنوان شاهراه در فرآیند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا می کنند. رسانه ها هم حرکت و پویائی و سر زندگی را تقویت و تولید می کنند هم رخوت و تنبلی و سستی. از یک سو احساس های عاطفی، محبت و صداقت را برمی انگیزند و از سوی دیگر احساس زشتی، دشمنی، بی اعتمادی، دروغ و خشونت را زنده می کنند. این کارکرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی- رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی می شود. وظایف خبری و آموزشی نیز یکی دیگر از کارکرد رسانه هاست. مثلاً با دیدن فیلم های مربوط به زندگی جوانان امروز عقیده شخصی فرد نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون می شود و حتی ممکن است در خود گرایش به زندگی آشفته جوانان امروز را احساس کند.
در زمینه تأثیر رسانه در زندگی بشر سخنها گفته شده تا جایی که برخی از اندیشمندان معتقدند که وسایل ارتباط جمعی عامل اساسی دگرگونی و تحولات تاریخی جوامع هستند. البته وقتی میگویم رسانه منظور الزاما رسانههای داخلی نیست بلکه رسانههای خارجی رقیب است. از سوی دیگر، برخی از اندیشمندان نیز معتقدند که رسانه آنقدر در زندگی افراد رسوخ پیدا کرده که بهصورت عضوی از اعضای خانواده در آمده است، البته عضوی بیگانه که تمام نهان و نهاد خانواده را برگرفته است، یعنی فرهنگ، رفتار و گفتار خانواده همه تحتتأثیر رسانه قرار گرفته است.
رسانه هم دارای کارکردهای مثبت و هم منفی ؛ رسانهها هم میتوانند تولید دانش کنند هم اطلاع رسانی کنند،هم اوقات فراغت انسان را پرکنند و هم از سویی میتوانند کارکردهای منفی داشته باشند که در بحث تأثیر رسانه بر سبک زندگی، باید گفت رسانه توانسته است که پدیده مصرفگرایی را افزایش دهد، چراکه یکی از شاخصهایی که میشود سبک زندگی را با آن تحلیل کرد نوع مصرف است. اگر الان احساس میشود که مصرف ما ایرانی نیست بهدلیل تأثیر رسانه در زندگی است. چرا مصرف ما تغییر کرده است؟ این مصرف را چهکسی به ما داده است؟ رسانه. رسانه وقتی که به ساحت خانواده آمد به همان میزان، خیلی از مفاهیم از خانه خارج شد. فکر میکنید چرا غذای مردم فستفودی شده است؟ این ذائقه را چهکسی ایجاد کرد؟ تبلیغات رسانهای. حال وقتی این قضیه جدیتر میشود که بدانیم رسانههای خارجی در تغییر این ذائقهها نقش مؤثرتری دارند.
درست است که از تکنولوژی نمیتوان فرار کرد و جلوی آن را هم نمیتوان گرفت اما ما نباید باورها، اعتقادات و سنتهای خود را سریع ذبح کنیم. ژاپن و هند این کار را نکردند درحالیکه شما در دل روستاهای ایران هم که سفر میکنید سوسیس و کالباس را میبینید. بنابراین میبینید که رسانه همیشه خیرخواه نیست، بهخصوص رسانههای خارجی، آنها نخستین هدفشان نشانه گرفتن فرهنگ ماست.
رسانههای خارجی در حوزه سبک زندگی، نوع پوشش ما را نیز تغییر دادهاند و به این طریق دنبال اهداف خود هستند. آنها میخواهند افراد را بیهویت کنند و متأسفانه در حوزه پوشش ما دچار خسران جدی هستیم و این بهدلیل آن است که ما در این زمینه برنامه منظم، منسجم و مشخصی نداریم. شما بهراحتی و به وفور و ارزان نمیتوانید لباس سنتی ایرانی را در بازارهای داخلی، تهیه کنید.
باید دانست مفاهیمی که در قالب حوزه فرهنگ میگنجد دستوری نیست بلکه تحلیلی و تفهیمی است بنابراین، باید با برنامه هدفمند گام برداشت چرا که برای مقابله با رسانههایی که درصدد تغییر سبک زندگی ما به شیوههای دلخواه خود هستند باید با برنامه مقابله کرد. با برگزاری همایش و کنفرانس صرف نمیتوان از تأثیرات رسانههای رقیب کم کرد.
در شرایطی که رسانه به افراد ایده میدهد که چه بخورد، چه بپوشد، و چگونه تفریح کند، و… باید بهشدت مراقب بود چرا که این نوع سبک زندگی با فرهنگ ایرانی ما سنخیت ندارد و این مسئولیت برنامهریزان را خطیرتر میکند. باید به مردم آموزش داد و گفت که رسانههای خارجی قصدشان از بینبردن فرهنگ ایرانی است و بهدنبال منافع خود و کسب سود هستند. اما چه وقت باید این آموزشها را به مردم داد؟
هرگونه برنامه و آموزش باید از پایه آغاز شود؛ یعنی باید از کودکی بحث سواد رسانه را به کودکان خود آموزش بدهیم تا متوجه ترفندها و نقشههای برنامهریزیشده رسانههای خارجی باشند؛ همانطور که در بسیاری از کشورها این آموزشها به کودکان داده میشود تا به فرهنگ اصیل خود پایبند باشند و تعصب داشته باشند. از طرف دیگر، خانوادهها نیز باید آموزش ببینند چرا که وقتی پدر و مادری خود پای برنامههای ماهواره بنشینند که برخلاف فرهنگ ایرانی است چگونه میتوان از فرزند آن خانواده انتظار داشت که جذب برنامههای رسانههای خارجی نشود و این میشود که سبک زندگی توسط رسانه تغییر میکند. سبک زندگی خانوادههای ایرانی آن میشود که رسانههای خارجی میخواهند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم رسانه با زندگی ما عجین شده و توانسته است که سبک زندگی ما را در ابعاد مختلف تغییر دهد. این مهم وقتی خطرناک میشود که بدانیم رسانههای بیگانه با تغییر سبک زندگی ما میخواهند هویت ایرانی را از ما بگیرند و اگر در این زمینه برنامه هدفم
ند نداشته باشیم بازنده میشویم.
2-3-5 مصرف رسانه ای و سبک زندگی: