نظریه سرمایه خلّاق فلوریدا بیان می­دارد افراد خلاق موجب قدرتمند شدن شهر و رشد اقتصادی ناحیه­ای می­شوند و این افراد مکان­هایی را برای زندگی ترجیح می­دهند که دارای ویژگی­های نظیر خلاقیت و نوآوری، متنوع و تسامح باشد.(34 ,Florida, 2005).
بنابراین شهرها برای موفقیت در جهان امروز باید افراد بسیار خلاق را جذب و حفظ کنند. شهر خلاق[1] از مباحث جدید در حوزه­ی مطالعات شهری توسط جغرافی­دانان، اقتصاددانان و جامعه­شناسان در رسیدن به جامعه­ی دانا و توسعه دانایی محور مورد تاکید قرار گرفته شده است. در این راستا شهر به عناوین محل شکل­گیری خلّاقیت دانایی، صنایع خلّاق­ و نوآور و اقتصاد دانایی در یک ترکیبی در نظر گرفته شده است. حال ما برای داشتن شهر خلاق نیازمند بستری مستقیم هستیم تا از طریق آن شهروندان بتوانند شهر خلاق را شکل دهند. فلسفه شهر خلّاق آن است که در هر شهری همیشه ظرفیتی بسیار بیشتر از آنچه ما در وهله اول تصور می­کنیم وجود دارد. اگر بتوانیم شرایطی فراهم کنیم که مردم بتوانند براساس تخیّلات بلند پروازانه فکر، برنامه­ریزی و عمل کنند و فرصت­های توسعه به طور مداوم تکامل یابد می­توانیم به تحقق شهر خلاق نزدیک­تر شویم(محمدی، 1389، 21-16).
حرکت به سوی تحقق و ایجاد شهرهای خلّاق راهکار اساسی برای حل این گونه بحران­ها می­باشد. در این گونه شهرها با تأکید بر نخبگان و متخصصین برنامه­ریزی شهری، مدیریت شهری، شهرسازان و سایر علوم مربوطه، شهرها تبدیل به مکان جذاب برای مطالعه، محل کار و حفظ نخبگان شهر می­گردد و با بهبود کیفیت دانشگاها و مراکز علمی، کیفیت کار، کیفیت زندگی، سطح تحمل و شیوه زندگی می­توان در این مسیر حرکت کرد.(­95 ,Healey, 2004). همچنین با به کارگیری این معیارها، ارتباط مستقیم بین امکانات و معیارهای شهری در جذب سرمایه­های انسانی خلّاق و سرمایه­های اجتماعی در زمینه اقتصاد شهری به وجود می­آید به گونه­ای که با استفاده از این سرمایه­های انسانی و اجتماعی خلّاق، می­توانیم رشد و توسعه شهری را پیش­بینی کنیم(­119 ,­Higgins and Morgan, 2000).
فلسفه شهر خلّاق این است که همیشه در یک مکان پتانسیل­های خلّاقی وجود دارد. باید شرایط به گونه­ای باشد، که مردم فکر کنند برنامه­ریزی نمایند و در استفاده از فرصت­های به وجود آمده، ابتکار عمل داشته باشند. هم چنین مردم بتوانند مسائل شهری مهار نشدنی را اداره کند.  این امر می­تواند از اداره افراد بی­خانمان تا ایجاد ارزش یا ترقی محیط بصری باشد. فرض شهر خلّاق بر این است که مردم می­توانند شرایط فوق­العاده­ای را ایجاد کنند. شهر خلّاق باید به زیرساخت­های خلّاق نیز دسترسی داشته باشد. زیرساخت­های خلّاق محدود به مواردی چون شبکه راه­ها، فاضلاب، ساختمان ونیست. بلکه، ترکیبی از سخت­افزار و نرم افزار است. نرم­افزارهای شهر خلّاق شامل نیروی کار ماهر و انعطاف­پذیر، متفکّران پویا، خالقان آثار و مجریان می­باشد. خلّاقیت نه تنها داشتن ایده است بلکه ظرفیّت کاربرد این ایده­ها نیز هست. شهر خلّاق، استعدادها را شناسایی، پرورش و جذب می­کند و امکان تداوم آن را نیز فراهم می­سازد(16 ,2006 ,Landry).
در واقع مفهوم شهر خلّاق را می­توان رویکردی جایگزین برای احیای شهری و تفکری جایگزین برای نگاه به شهر دانست. به عقیده برخی ممکن است اقتصاد و به عقیده برخی دیگر رفاه اجتماعی مهم باشد. اما، باید دانست که نقطه کانونی شهر خلّاق فرهنگ، آموزش، جو یا فضای خلّاقیت است. خلّاقیت در احیا و توسعه مجدد شهری بسیار مهم است. به عبارتی دیگر شهر خلّاق تغییر از تولید کارخانه­ای به تولید فکری یا خلّاق و دوری از رویکرد دولت محوری به حکمروایی یا همکاری مابین دولت، شرکت­ها و NGO هاست(60 ,2008 ,Tajudeen).
1.. Creative Class.
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
ارزیابی میزان تحقق¬پذیری مولفه¬های شهر خلّاق (نمونه موردی: شهر بناب)