تعریف هوش سازمانی و تاریخچه آن
هوش سازمانی یکی از مفاهیم جدید است که در عرصه متون سازمان و مدیریت مطرح شده است. پیشینه موضوع هوش سازمانی به دهه 1990 بر میگردد و ریشههای آن را باید در نظریههای مدیریت دانش و یادگیری سازمانی جستجو کرد. اما سخن از هوش سازمانی از سال1992 به طور آشکار و صریح در مقالهای که ماتسودا به عنوان “هوش سازمانی و اهمیت آن به عنوان یک فرآیند و یک محصول” در کنفرانس بین المللی اقتصاد منتشر کرد مطرح شده است. در این مقاله ضمن تشریح مفهوم هوش سازمانی، فرآیند هوش سازمانی را متشکل از پنج عنصر و فراوردهی هوش سازمانی را در قالب طراحی شبکههای اطلاعاتی معرفی کرده است. پس از آن به تدریج صاحبنظران دیگر ضمن بررسی این موضوع پژوهشهایی در این زمینه انجام دادند و کتابها و مقالاتی منتشر کردهاند. گلین در سال 1996 با انتشار مقالهای سه مدل هوش ارائه کرد که عبارتند از: مدل تجمع یا مدل انباشتگی، مدل سطح تلاقی و مدل توزیعی یا پراکنشی. گلین هوش سازمانی را به سه دسته تقسیم کرد که عبارتند از: تجمع هوش فردی، رابطه متقابل و در هم تنیدگی هوش فردی، هوش سازمانی به عنوان یک سیستم بزرگتر (گلین، 1996).
تفاوت میان یک تیم بسکتبال قهرمان جهان و پنج نفرآدم قدبلند چیست ؟ تفاوتهای بسیاری وجود دارد. هر یک از افراد به تنهایی دارای درجه ای از استعداد، دانستهها و انگیزهها هستند. اما این به تنهایی کافی نیست. آنها باید مقصد مشترک خاص خود را با مقاصد دیگران ترکیب نمایند. همین اصل برای یکپارچگی منابع هوشمندی هر سازمانی که تصور کنید نیز وجود دارد.
یک گروه موسیقی، یک واحد نظامی، یک تیم جراحی، یک خانواده شاد، یک هویت قانونی، یک کسب و کار کوچک یا بزرگ، موفقیت در چنین سازمانهایی بر ادغام موفق هوش انفرادی به یک هوش جمعی و مشترک بستگی دارد (آلبرشت، 2003، 9).
در ادبیات مدیریت تعاریف متعددی برای هوش سازمانی ارائه شده است. از سال 1967 که مفهوم هوش سازمانی توسط ویلنسکی مطرح شد (ژئوژانگ و ژوهان، 2008، 1). تحقیقات زیادی در رابطه با هوش سازمانی انجام گرفته است، اما همچنان تعریف واحدی از هوش سازمانی وجود ندارد.
هوش سازمانی به عنوان توانایی یک سازمان در حل مسائل سازمانی تعریف می شود. تمرکز این مفهوم بر یکپارچگی تواناییهای انسانی و فنی برای حل مسائل است و اگر بخواهیم دقیق تر صحبت کنیم باید بگوییم که هوش سازمانی شامل کلیت و تمامیت اطلاعات، تجربه، دانش و درک مسائل سازمانی است. انواع دیگری از هوش نیز در سازمانها مطرح شده است؛ از جمله هوش فنی که بیانگر توانایی سازمان برای پردازش دانش واطلاعات رایانهای است و به این ترتیب در تعاملات سازمانهای امروزی دارای اهمیتی بسیارزیاد است. از سوی دیگر، هوش انسانی یا هوش افرادی که در سازمان مشغول فعالیت هستند نیز مهم تر از هوش فنی است. موفقیت در به کارگیری فناوری اطلاعات به هوش انسانی وابسته است که شامل مهارتهای هوش انسانی یعنی تفکر موجز، بصیرت قیاسی و هوشیاری نظری است (ملک زاده و همکاران، 1392؛99-98).
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
بررسی رابطه هوش سازمانی با عملکرد کارکنان بانک ملی ایران اداره امور شعب جنوب تهران