در معجم الوسیط «داعیه» یعنی: دعوت‌گر را چنین تعریف نموده است:
«الداعیه الذی یدعو الی دین او فکر»
«داعیه کسی است که مردم را به دین یا فکر دعوت می‌کند.»
پیام دهنده نخست پیامی را منظور داشته و با ارزشی که بر اساس فرهنگ و تفکر خویش، برای پیام خود قائل است، سعی دارد آن را به دیگران منتقل کرده و گسترش دهد. پیام دهنده با ابزار تبلیغ فرق دارد. ابزارها مانند روزنامه، رادیو، تلوزیون، فیلم، اینترنت، کتاب و حتی ابزارهای انسانی وسیله‌ای هستند در دست پیام‌دهنده و از خود انگیزه‌ای ندارند درحالیکه فرد یا گروه یا نهاد تبلیغی با انگیزه و هدفی که در درون دارد، به کار تبلیغی دست می‌زند. تبلیغ اعم از دینی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، فکری، اخلاقی و غیره، بالاخره آرمانی را تعقیب می‌کند که پیام‌رسان حامل آنست. این آرمان ممکن است مشخص و آشکار باشد و ممکن است پنهان و نامشخص باشد. قداست عمل مبلغ را نیز همان ایده و آرمان معین می‌کند و بهائی در خور،‌ برای آن در کفه سنجش می‌نهد.
1ـ2ـ2. پیام‌گیرنده:
دومین عنصر تبلیغ، مخاطب یا پیام گیرنده است زیرا که اگر مخاطبی نباشد که پیام را دریافت کند؛ تبلیغ و پیام رسانی معنی پیدا نخواهد کرد. از آن نظر مبلّغ به کار تبلیغاتی دست می‌زند که می‌خواهد دیگران را شریک افکار و معتقدات خود سازد وگرنه هیچ انگیزه و عاملی برای اظهار عقیده یا دعوت به مطلب مورد نظر وجود نخواهد داشت. بنابراین بحث از مخاطب و شناخت وی، از مسائل مهم باب تبلیغ به شمار می‌آید. مخاطب کیست؟ فرد است یا گروه؟ در چه شرایط جغرافیائی زندگی می‌کند؟ درچه محیطی تربیت شده؟ خاستگاه خانوادگی‌اش چیست؟ در چه مرحله‌ای از رشد فکری و فرهنگی است؟ چه اندازه ظرفیت و زمینه دارد؟ شرایط اجتماعی و افکار عمومی محیط وی چگونه است؟ از نظر روانی به چه چیز گرایش و دلبستگی دارد؟ چگونه می‌شود وی را به پیام توجه داد یا علاقمند ساخت؟ و دهها نکته دیگر از این قبیل در رابطه با پیام گیرنده قابل طرح است:
ـ گروه‌های سنی مخاطبین: کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان.
ـ گروه‌های جنسی: زن یا مرد بودن
ـ گروه‌های اعتقادی: مؤمن، کافر، معاند یا بی تعهد بودن.
ـ سطح فرهنگی: بی سواد، باسواد: پایین، متوسط، عالی و … .
ـ وضع اقتصادی: مرفه، متوسط یا فقیربودن.
ـ پایگاه اجتماعی: بالا، متوسط، پایین بودن.
ـ مشخص بودن مخاطب یا نامشخص بودن آن.
و فروع و شاخه های دیگر مانند اینها نیز میتواند هریک در شناخت مخاطب مطرح باشد.
1ـ2ـ3. پیام و محتوای آن:
سومین عنصر تبلیغ «پیام» است. پیام عبارت است از اعتقادات، اندیشه یا گرایشی که پیام دهنده قصد انتقال آن را به پیام‌گیرنده دارد. پیام در تعبیر اسلامی همان «رسالت» است که پیام‌آوران الهی آن را ابلاغ نموده و مردم را به پذیرش آن فرا می‌خوانند.
بی‌شک هر مکتب یا جریان اجتماعی نیز پیامی دارد و هر نوع تبلیغی، خواه با زبان نگارش فیلم، سرود، نمایش، خطابه، نقاشی، هنر و هر ابزار و وسیله دیگری صورت پذیرد، بدون پیام نیست. پیام «روح تبلیغ» است و اگر این روح نباشد تبلیغ مفهوم ندارد و پیام بارِتبلیغ است که هر جا به گونه‌ای به نمایش گذاشته می‌شود.
برخی در تعریف پیام چنین گفته‌اند: «پیام عبارت است از مجموعه الفاظ، لغات، کلمات، حرکات، اصوات و اشکال که پیام‌دهنده قصد دارد ضمن ارائه آن، آنچه را در نظر دارد بیان نماید. هر کدام از افراد پیام‌دهنده پیامی دارند و برآنند که پیام آنان آنچنان که هست بواسطه مخاطب یا مخاطبین اخذ گردد.»همانگونه که ملاحظه می‌کنیم در این تعریف از بارِتبلیغ و روح پیام سخنی به میان نیامده و تنها اصوات و حرکات در تفسیر پیام ذکر گردیده است، در حالیکه الفاظ و حرکات و اصوات و اشکال در حقیقت ابزارهایی هستند که در ابلاغ پیام به کار می‌آیند. بنابراین بهتر است از ابزار فراتر رفته و به آنچه بوسیله اینها منتقل می‌گردد و منظور پیام دهنده است بعنوان «پیام=روح تبلیغ» عنایت کنیم.
حاصل آنکه پیام «چیزی است که بوسیله مبلّغ یا نهاد تبلیغی القا می‌شود» و این ممکن است بار سیاسی، اخلاقی، قضائی، اقتصادی، علمی، مکتبی، و غیر اینها را داشته باشد. همچنین ارزش و تفاوت پیام‌ها در همین عناوین نهفته است و نیز در محتوا و اهداف، انگیزه‌ها و آثار.