تبادل دانش پویا (یادگیری پیوسته) تبادل دانش ایستا
مشارکت/شبکههای رسمی مناسبات تجاری روابط رسمی
محیط/شبکههای غیررسمی دانش برونی / سرریز دانش روابط غیررسمی
منبع: تادلینگ و همکاران، ۲۰۰۹
در تبادل ایستا، دانش به شکل آماده از سازمانی به سازمان دیگر انتقال مییابد، اعطای حق امتیاز و یا جواز بهرهبرداری از تکنولوژیهای جدید مواردی از اینگونه تبادل است. در تبادل پویا تاکید بر یادگیری دو جانبه حین استقرار روابط بین سازمانی است، همکاریهای مشترک بین سازمانها نمونهای از تبادل پویای دانش است (کاپلو ،۱۹۹۹)
مناسبات تجاری:
به خرید دانش به اشکال مختلف نظیر خرید تکنولوژی، ماشینآلات، تجهیزات نرمافزاری یا حق امتیاز سوی سازمان اشاره دارد. از آنجا که در اینگونه تبادل، دانش به صورت آماده منتقل میگردد در گروه مبادلات ایستا قرار میگیرد و ماهیتی فرا منطقهای و بینالمللی دارد.
دانش برونی / سرریز دانش:
اینگونه مبادلات رویکردی غیررسمی داشته و عمده تمرکز آن بر دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی به عنوان تولیدکنندگان دانش استوار است و بر خلاف مناسبات تجاری قرارداد رسمی میان طرفین وجود ندارد. همچنین به خدمت گیری نیروی کار باتجربه از سازمانهای دیگر نیز به عنوان یکی دیگر از مکانیزم های سرریز دانش و نوآوری معرفیشده است. (کیبل ویکینسون ،۲۰۰۰)
مشارکت/شبکههای رسمی:
منطق اینگونه تعاملات بر یادگیری مستمر استوار است. شبکهها بر مناسباتی طولانی مدت میان سازمانها در فرایند نوآوری اشاره دارند و انتقال دانش در آن مقطعی نخواهد بود (کاتزی و کراتسون، ۲۰۰۸)، اینگونه مبادلات که بر پایه قراردادهای رسمی بنا میگردد غالباً در سازمانهای بزرگ متداول است.
محیط/شبکههای غیررسمی:
یادگیری مستمر همچنین در سایه روابط غیررسمی نیز رخ خواهد داد. درک مشابه از کاستیها
و نواقص، اهداف مشترک و اعتماد متقابل پیشزمینه اصلی چنین تعاملاتی در فرایند نوآوری به شمار میآید. در ادبیات نوآوری از چنین روابطی تحت عنوان سرمایههای اجتماعی یاد میشود که به ایجاد محیطهای نوآورانه منتج میگردد (پاتنام ، ۱۹۹۳)، چنین روابطی عمدتاً در صنایع های تک مرسوم و متداول است. همانگونه که در بخش قبل اشاره شد، پژوهش حاضر با معرفی شراکتهای راهبردی به عنوان اصلیترینمکانیزم انتقال دانش بین سازمانها به بررسی تأثیر دانش بر نوآوری در سازمان میپردازد لذا با توجه به مطالب عنوان شده در این بخش، رویکرد اصلی در پژوهش پیش رو تعاملات مبتنی بر مناسبات تجاری و شبکههای رسمی در فرایند نوآوری است. همچنین نگاه به تعاملات در این پژوهش، با توجه به صنعت مورد مطالعه (صنعت نفت و گاز) فرامنطقه ای و بینالمللی خواهد بود.
به علاوه از آنجایی که یکی از اهداف این پژوهش بررسی تأثیر نوآوری بر عملکرد است لذا در این پژوهش نوآوری به صورت جامع شامل نوآوری در محصولات، فرایندها، و امور اجرایی مورد بررسی قرار میگیرد.
نوآوری و عملکرد
مطابق با تعریف کویین و رورباخ (۱۹۸۳) عملکرد سازمان عبارت از درجه و میزان دستیابی سازمان به اهداف تعیینشده آن است و ازآنجا که اهداف سازمان غالباً ناهمگن و گاها مخالف یکدیگر است سازمانها باید تناسبی منطقی را در تحقق اهداف خود ایجاد کنند.
بحث پیرامون تأثیر نوآوری بر عملکرد سازمان در ادبیات مدیریت، جایگاه ویژه ای دارد. نوآوری به سازمان کمک میکند تا بر فشارها و تلاطم محیط پیرامون خود غلبه کرده و از این طریق در دراز مدت بقای خود را حفظ کند (برای مثال بیکر و سینکیولا ،۲۰۰۲)، براون و ایسنهارد (۱۹۹۵) آمادگی سازمان را در برابر تغییرات سریع و پیچیدگی های محیط شرط لازم جهت تداوم حیات سازمان در محیط شومپیتری معرفی میکنند؛ از این رو سازمانهایی که توانایی خلق نوآوری دارند توانایی بیشتری دربهرهمندی از فرصت و پاسخ به چالش های محیطی دارند (مایلز و اسنو ،۱۹۷۸).
رابطه شیوه انتقال دانش به درون سازمان و نوآوری