– بیایید تا مدرسه را برای دانش آموزان جذاب کنیم :

برنامه­ی تحصیلی: ایده آل، واقعیت ها

حداقل صدها کتاب درباره برنامه­ی تحصیلی( آنچه که مدرسه باید به دانش آموزان عرضه کند و چگونگی سازماندهی آن ) نوشته شده است. همچنین حدود دویست کتاب تا به حال درباره­ی رهنمودهای آموزش ( اینک معلمان چگونه برنامه­ی تحصیلی را در کلاس ارائه دهند) به تحریر درآمده است. درصدها کنفرانس و سمینار دانشگاهی درباره­ی برنامه­ی تحصیلی و رهنمودهای آموزشی، بایدها و نبایدها و نیز ایده آلها صحبت شده است. موضوعات این کتابها کنفرانس ها و خطابه ها را می توان در دو اصل زیر خلاصه نمود :

1- برنامه­ی تحصیلی می بایست، دانش و مهارت هایی را که برای دانش آموزان و جامعه مفید می باشند، فراهم نماید(بیابانگرد (1375). .

2- آموزش باید جالب و جذاب و مؤثر باشد .

این دو اصل تمامی رهنمودهای لازم برای بهبود کیفیت آموزشی را، یبان می کنند. معلمان فراهم آوردن تفصیل و جزئیات کا را برعهده دارند. درحقیقت آنان سفره­ی یادگیری را همراه با غذایی برای ذهن دانش آموزان می گسترانند. با وجود تلاش همیشگی معلمان، آنان گه گاهی در کلاس ها با مشکل مواجه می شوند. بسیاری از دانش آموزان از این سفره چیده شده اند کمی لب می زنند، بسیاری غذا مهیا شده را دوست داشته می بلعند، برخی آن را تف می کنند و دور می اندازند و برخی دیگر این سفره را بطورکلی ترک می نمایند .چه مشکلی درکاراست؟ حقیقتاً مطلب اسرارآمیزی نیست(همان منبع).

بیدالف درکتاب مشهور خود به نام « تعلیم و تربیت پسران »به خوبی علل این مشکل را بیان نموده است:

به نظر می رسد که محیط آموزشی عصر کنونی برای تعلیم و تربیت بزرگسالان طراحی گردیده است و نه برای جوانان ، آن هم جوانانی و نوجوانانی پر از انرژی امروزه از هر دانش آموز در کلاس انتظار می رود که ساکت خوش رفتار و مؤدب باشد. به نظر نمی رسد درچنین محیطی شور و هیجان لازمه­ی یادگیری وجود داشته باشد ( اگر چه بسیاری از معلمان شیوه هایی را برای ایجاد سرگرمی و انرژی در کلاس بکار می برند تا دانش آموزان بسیار از این انرژی روحیه گرفته و به کار ادامه دهند ) منفعل بودن مخالف روحیه­ی کودکی و نوجوانی است . نوجوانی به ویژه سن شور و احساسات است . پسران و دختران مشتاقانه می طلبند تا در یادگیریها و تجربیاتی پرشور با یکدیگر به چالش و رقابت بپردازند. با اطلاع و آگاهی از ویژگی های  این دوره از زندگی و نیز نیازهای مربوط به آن معلمان می توانند هوش ، روحیه و مهارتهای دانش آموزان خود را گسترش دهند . بنابراین اگر کودکان و نوجوانان شما با اشتیاق از خواب بیدار نمی شوند که بگویند «آخ جون مدرسه »مشکلی درکار است ( بیدالف، 1997).

نمی توانم ضرورتاً با عقاید بیدالف موافق باشم که اعتقاد دارد اغلب کودکان با شور و شوق برای مدرسه رفتن از خواب بیدار نمی شوند ( مدرسه را دوست ندارند ). مسلماً بسیاری از دانش آموزان مدرسه را دوست دارند. اما با بیدالف از این جهت مواقم که بچه ها در همه­ی سنین شور شوق خاصی برای یادگیری دارند، اما این شور و اشتیاق به ندرت در مسیری است که ما می خواهیم. توده­ی انبوهی از دانش آموزان بیشتر اوقات خود را در کیوسک های نمایش ویدئویی می گذارنند تا در مدرسه. اگر بخواهیم از این عده به عنوان شاگردان گریزپا از مدرسه صرف نظر کنیم ، اما نمی توانیم آن دسته از دانش آموزان باهوشی را که می گویند ما از طریق صفحه­ی نمایشگر کامپیوتر های خانگی مان بیشتر چیز یاد می گیریم تا تا مدرسه صرف نظر کنیم . این واقعیت ها به ما می فهماند که قسمتی از تعلیم و تربیت نابسامان است(همان منبع) .

بیدالف اعتقاد دارد که جوانان و به ویژه نوجوانان دارای شور و اشتیاقی هستند که آنان راقادر به انجام کارهایی که اهمیت واقعی دارند می کند، هدف و مقصودی که در یک اتاقک نمایش ویدیویی بدست نمی آید ، در صورتیکه فرصت و جهتی را که خواستارند در کلاس درس بدست می آورند، مسلماً وقت خود را صرف کارهای خلاق ، گروهی و اجتماعی مفید خواهند کرد. واگر چنین فرصت هایی به آنان داده نشود، انرزی خود را به شکل سوء رفتار و ایجاد مسئله بروز می دهند. توجه به نکات زیر ضروری است:

1- دانش آموز فعالیت هایی را دوست دارند که سرگرم کننده ، جذاب و رقابتی باشد.

2- دانش آموزان از عالیت های خسته کننده بیزارند .

3- در صورتیکه خستگی تداوم یابد ، آنها سرگرمی ها و کارهایی از خود بروز می دهند که معمولاً ورد پسند ما نمی باشد .

این نکات را از آغاز تاریخ یا حداقل چندین قرن پیش شناخته ایم اما اغلب به آنها فکر نمی کنیم.

چگونه مدرسه را جالب و ارزشمند کنیم :

فرض کنیم که درصد بالایی از دانش آموزان ، مدرسه را دوست ندارند و بیشتر خواهان تعطیلات هستند و در این مورد که مواد درسی را نیز مفید به حال خود نمی دانند با هم توافق داشته باشیم . حال باید فکر کنیم که چگونه مدرسه ای مطلوب برای دانش آموزان بسازیم که آن را دوست داشته باشند. باید راهکارهایی را کشف کنیم که بتواند دانش آموزان را جذب نموده و آنان را با میل و رغبت درمحیط مدرسه نگاه دارد . راهکارهای پیشنهاد شده از پنج قسمت تشکیل شده اند . این پنج قسمت عبارتند از :

1- مشخص کنید که دانش آموزان درچه مقطع سنی رشدی هستند – در چه مواردی ناتوان و چه مواردی توانا هستند ، به چه چیزهایی علاقمندند و برای چه گارهای مستعدند .

2- مشخص کنید که نیازهای دانش آموزانتان چیست؟ چه چیز را ترجیح می دهند، و سپس رهنمودهای آموزشی را با این نیازها و اولویت ها وفق دهید .

3- دانش آموزانتان را در انتخاب فعالیتها و موضوعات و عناوین درسی یاری دهید .

4- به موضوعات و عناوینی که بطورطبیعی از جذابیت برخوردار نیستند کمی چاشنی اضافه کنید ( آنها را دوست داشتنی کنید ) ونیز می توانندبرای دانش آموزان از کارآیی ومفید بودن مطالب صحبت کنید.

5- با تناسب مواد درسی از روش های تسهیل کننده آموزشی بهره بگیرید.

حال این پنج نکته را به تفصیل بررسی می کنیم:

1- دریابید که دانش آموزان شما در کدام مقطع رشدی هستند ؟

دراین قسمت دانش آموزان را در مقاطع رشدی مختلف توصیف خواهیم نمود . تصویری از تغییرات رشدی دانش آموزان خود را بدست آورید . می توانید خصوصیات رشدی همه­ی مقاطع را مطالعه کنید. یا با در نظر گرفتن مقطعی که در آن مشغول به آموزش هستید تنها ویژگی های مربوط به دانش آموزان خود را مطالعه نمایید(ممتاز جهرمی ،1386) .

2- اولویت ها و نیازهای دانش آموزانتان را بشناسید ، و رهنمودهای آموزشی را با این شناخت ها سازش دهید. در دهه های اخیر تدریس بطور روز افزونی مشکل تر شده است. این امر بدلیل تغییر نگرش نوجوانان نسبت به قدرت ( توانمندیها ) بزرگسالان و نیز ارزش مدرسه است . چندین سال قبل (گلاسر[1]، 1969) روانپزشک مشهور، تدریس را به عنوان مشکل ترین حرفه و شغل توصیف نموده است . اوبرای معلمان سطوح راهنمایی و دبیرستان شدت کار را بیشتر می داند. او می گوید چون معلمان دوره راهنمایی و دبیرستان اشتیاق بیشتری برای کار با دانش آموزان موفق دارند، با برخورد با دانش آموزان کم تلاش در این مقاطع روز به روز نا امید می گردند( بیابان گرد1375)،  .

گلاسر می گوید : هنگام گفتگو با صدها معلم دریافتم که مشکل آنان نبود انضباط در کلاس و یا اعتراض دانش آموزان نسبت به آموزگاران نیست بلکه، آنها احساس می کنند نتوانسته اند شاگردان خو را به تلاش وادارند. اکثر دانش آموزان به اعتقاد آنان فقط در نیمی از فعالیت های کلاس شرکت نموده و غالباً تکالیف خود را انجام نمی دهند. با دانش آموزان نیز صحبت کرده و متوجه شدن که دلیل عدم همکاری و عدم انجام تکالیف کلاس سخت و دشوار بودن تکالیف نیست، بلکه کسل کنندگی تکالیف است. بدین ترتیب معلم و شاگردان در دام پیچیده گرفتار آمده اند . دانش آموزان مطالب درسی برایشان خسته کننده است و هیچ فایده ای در یادگیری این مطلب نمی بینند. از طرف دیگر معلمان در راه کوشش برای وارد کردن آنها به یادگیری تنها ، کار را بدتر می کنند . درحین تنبیه ها و تمهیدات معلمان فاصله­ی دانش آموزان با شخصی که به کمک آنها برای یادگیری آمده یعنی معلم زیادتر می شود. همه­ی این عوامل باعث نا امیدی طرفین طرفین ( معلم و شاگرد ) شده و امید به بهبود اوضاع را کاهش می دهد. درحالیکه راه خروج از این دام درست در مقابل چشم ماست . این راه چیزی نیست به غیر از برآورده ساختن نیازهای دانش آموزان، توجه به نیازهای دانش آموزان هم باعث تشویق و ایجاد انگیزه در دانش آموزان می شود و هم سبب آسودگی خاطر معلمان می گردد.

یکی دیگر از مطالب سایت :
اضطراب، طبقات اجتماعی

نیازهای دانش آموزان : دانش آموزان به چه چیزی احتیاج دارند ؟ نیازهای آنان در ارتباط با مدرسه و کلاس درس عبارتند از :

1- امنیت

2- امید

3- پذیریش و مقبولیت

4- شأن و احترام

5- قدرت

6- لذت، سرگرمی

7- شایستگی

این نیازها با علایق، یا خواست ها متفاوتند، زیرا آنها تمنای مدم دانش آموزان هستند. برای مثال پذیرش و مقبولیت، هنگامیکه دانش آموز احساس کند از طرف معلم مورد پذیرش نمی باشد، ضمن احساس بی اتکائی و بی اهمیت بودن، سعی خواهد کرد که مقبولیت و پذیرش را از همسالان و شاید برخی از همسالان نامناسب خود دریافت کند، که نتیجه ای جز دردسر برای معلم ببار نمی آورد. برخلاف نیازها، خواتسه ها یا علایق شامل مواردی است که ما دوست می داریم وفقدان آنها ما را با مشکل جدی مواجهه کرد. برای مثال دوست داریم به دیدن یک فیلم برویم، نرفتن یا عدم امکان برای دیدن فیلم  سبب از دست رفتن خواب شبانه­ی ما نخواهد شد و پس از مدتی آن را به کلی فراموش خواهیم کرد(ممتاز جهرمی ،1386) .

حال لیست نیازها را به طور مفصل بررسی می کنیم. نیازها عبارتند از :

امنیت: همه­ی ما خواستار رهایی از ترس هایی هستیم که در اثر تهدید و ارعاب در ما شکل گرفته اند. درصورتیکه دانش آموز بخواهد در درس و مدرسه توفیق یابد ، می بایست احساس امنیت کند. مسلماً اگر دانش آوزان دائماً نگران تهدید و ترس از شکست باشند، چیز زیادی یاد نخواهند گرفت. یا وجودیکه اغلب مدارس سعی زیادی در برآورد این نیاز دانش آموزان دارند، اما عده ای از شاگردان مرتباً اظهار نگرانی و ترس از تحقیر و مرعوب شدن می کنند .

امید: امید به معنی انتظار خوب شدن اوضاع، یا حداقل برتر نشدن اوضاع درآینده است. امید موجب ادامه­ی کار و چشم دوختن به آینده است. در صورتیکه کسی امیدش را از دست بدهد بسیار متأثر خواهد شد. دانش آموزان به امید توفیق در تحصیل، در مدرسه به سر می برند. همچنین آنها به امید یادگیری مطالب مناسب ، استفاده­ی لذت بخش از وقت و عدم برخورد نا مناسب در این مکان یعنی مدرسه جمع می شوند . دانش آموزانی که گلاسر از آنها سخنی راند، کسانی هستند که امید خود را از دست داده اند و فکر می کنند دیگر مدرسه مطالب مفید آموزنده ای برای آنان ندارد(همان منبع) .

پذیرش و مقبولیت :هر دانش آموزی خواستار پذیرفته شدن از طرف اولیاء، مدرسه و افراد گروهی است که در آن به سر می برد . این خواست بیشتر در مورد کودکان و نوجوانان صادق است تا ما بزرگسالان. ما بزرگ سالان تقریباً هر روزه از رفتارهای اطرافیان خود، تأیید، ستایش و توجه دریافت  می کنیم و در می یابیم که مورد پذیرش و قبول دیگران هستیم ، درحالیکه برخی از دانش آموزان با وجود تلاش در مدرسه احساس پذیرش ومقبولیت نمی کنند و تلاش مداوم آنها برای کسب پذیرش  می باشد(بیانگرد ،1375).

شأن واحترام : نیاز به تصویری مثبت از خود در ابتدای کودکی پیدایش یافته و تا دوران بلوغ به اوج خودمی رسد .دانش آموزان دوست دارند توانا به نظردیگران برسند آنها تصویری ازخود ارائه می دهند.

که با هوش، توانمند، خونسرد، قوی، صادق به نظر دیگران برسند. حتی گاهی باچنگ ودندان از این تصور شخصی دفاع می کنند. دلیل بسیاری از اعمال آنها نظیر، تدافعی عدم میل به کوشش، کناره گیری و برخورد متقابل، حفاظت از خویش است. مدرسه می تواند هم در ساخت تصور شخصی و هم در تخریب آن کمک کند(همان منبع) .

قدرت: همگی ما خواهان قدرت کنترل بر زندگی خود و رویدادهای محیط مان هستیم . این نیاز حتی قبل از شروع به صحبت آغاز شده و تا انتهای زندگی با ماست. ما خواستار تصمیم گیری درباره­ی مسائل خود هتیم، حتی اگراین تصمیم گیری ها اشتباه باشد. اغلب مدارس همواره در حال هدایت تحصیلی دانش آموزان می باشند و فرصت زیادی برای اخذ تصمیم به آنان واگذار نمی کنند(ممتاز جهرمی،1386).

لذت : همواره دانش آموزان به دنبال لذت و سرگرمی هستند، اغلب اوقات این نیاز توسط معلمان خردمند، تعامل یا همکلاسها، رثابت های گروهی، کشف علایق فردی و کاربر روی هدفی ارزشمند ارضاء می گردد. اما مدارس هنوز کار مهمی در جهت ایجاد لذت در مدارس نکرده اند.

شایستگی: هر دانش آموزی می خواهد نه تنها مطالب زیادی را بداند بلکه آنها را درک کند و بفهمد . همه­ی دانش آموزان خواستار آنند که در رشته ای دارای مهارت و شایستگی کامل شوند . مدرسه تنها شانس آنان برای بدست آوردن این شایستگی ها است، اما اشکالاتی بر سر راه مدرسه است. اغلب ما دلزدگی و عدم علاقه­ی دانش آموزان و نیز عدم ارتباط مناسب دانش آموزان با معلمان را به عنوان دلیل می بینیم. اما دلیل عمده­ی آنکه ما نتوانسته ایم دانش آموزان را به شایستگی لازم برسانیم اینست که معلمان کمکی به یادگیری آنچه که دانش آموزان دوست دارند، نمی کنند(رئیس دانا،1372) .

اولویت های دانش آموزان در یادگیری : اغلب دانش آموزان زمانی از مدرسه لذت می برند که به یادگیری با شیوه های خود تشویق شوند. آنها دوست ندارند که معلم مرتباً به آنها بگوید که چه بکنید، دوست ندارند برای مدت طولانی ساکت نشسته و تنها شنونده باشند. دوست ندارند خودشان به تنهایی کار کنند. دوست ندارند که فقط حقایق مربوط به دانش را حفظ کنند، تکالیف طولانی و تکراری انجام دهند، همچنین دوست ندارند در موقعیتی رقابت کنند که فقط همیشه دو یا سه نفر معینی برنده­ی این رقابت باشند. آنها دوستدار صحبت با یکدیگر، کار گروهی، حرکت به اطراف، انجام کارهای خلاق و ثمربخش با دستهای خودشان، و کاربر روی پروژه ها می باشند. آنها تنوع را دوست دارند. از رقابت های تیمی و گروهی لذت می برند و همواره می خواهند رکوردهای قبلی را بهبود بخشند. از کامپیوتر و رسانه هایی مثل تلویزیون خوششان می آید . از یادگیری زبانی که موزون ، ریتمیک و آهنگین است لذت می برند. از گفتن و شنیدن داستان ها لذت می برند. از ایفای نقش و تقلید کردن خوششان می آید. از رقص، کف زدن، موسیقی و فعالیت های موزون استقبال می کنند(همان منبع).

یکی دیگر از مطالب سایت :
رفتار شهروندی سازمانی، اعتماد سازمانی

3- به دانش آموزان در انتخاب عناوین درسی و فعالیتهایی که به آن علاقمندند کمک کنید. به محض آنکه دانش آموزی یا شیوه­ی یادگیری خود را انتخاب کند ، می تواند عناوین مورد علاقه خود را برگزیند . معلمان از اینکه کل طرح درس ، با واگذاری حق انتخاب به دانش آموزان در هم می ریزند و کارشان را دچار مشکل می کند. کمتر به آنها حق انتخاب می دهند. درحالیکه چنین نیست ، دانش آموزان درعین انتخاب می توانند عناوین معین درسی را دنبال کنند. برای مثال اگر دانش آموزی از خواندن مطلبی درباره­ی گیاهان و چگونگی رشد آنها اکره دارد ، شما می توانید به او حق انتخاب دهید بطوریکه این دانش آموزان با کاشت یک دانه از گیاهان بتواند گزارشی درباره رشد گیاه بنویسد. مثال دیگر اینکه اگر دانش آموزی خواندن مطالب درباره­ی قسمت های مختلف اسکلت بدن انسان را دوست ندارد، می توانید او را تشویق نموده تا با یک نرم افزار کامپیوتر این قسمت ها را برای کلاس نمایش دهد(رئیس دانا،1372).

یکی از روش های تمرین انتخاب برای دانش آموزان در کلاس تهیه لیستی از عناوین یک درس است و سپس می توانید به دانش آموزان بگویید که بر حسب میل خود مختارند و می توانند قسمتی را برگزیده روی آن کار کنند . و دریافت های خود را یه کلاس بگویند . درضمن می توانید در کلاس مطرح کنید که برخی از قسمت ها انتخابی نخواهد بود ، اما برخی قسمت های دیگر را می توانند به دلخواه برگزینند .

سالیان متمادی است که گلاسر درباره­ی مفهوم « آموزش کیفی » صحبت کرده و آن را معرفی می نماید . او می گوید امروزه معلمان تکه پاره هایی از اطلاعات را به دانش آموزان می آموزند ، فقط به همان اندازه که برای جواب کوتاه تست های آنان مفید واقع شود . بیشتر این اطلاعات درزندگی دانش آموزان کاربرد چندانی ندارد. گلاسر معتقد است که معلم می بایست هر آنچه را ارائه نماید که برای دانش آموزان مفید و جالب باشد، مطالب نامفید و غیر جالب باید به دور افکنده شوند. او می گوید: معیار کیفیت موادآموزشی ارزشمند و مفید بودن آنها برای دانش آموزان است. هم چنین او اعتقاد دارد که اگر به دانش آموزان اختیار داده شود که نوع یادگیری خود را انتخاب کنند، کثر دانش آموزان مهارت آموزی را بر می گزینند زیرا به آنها در مسیر زندگی کمک می کند. دانش و طالاعاتی برای آموزش مفید است که یکی از شرایط زیر را دارا باشد( گلاسر، 1969):

1- اطلاعات مربوط به یکی از مهارت های مهم باشد .

2- اطلاعات برای یادگیری، مورد درخواست دانش آموزان باشد .

3- اطلاعات از دیدگاه معلم بطور کلی، برای دانش آموزان مفید واقع شود .

4- اطلاعات برای آمادگی امتحان ورودی به کالج یا دانشگاه مورد نیاز باشد .

به اعتقاد من، هم بعد کسب دانش (نظری) و هم بعد مهارت آموزی (عملی) هر دو برای دانش آموزان ضروری است. تعلیم و تربیت مستلزم آموزش دانش است، زیرا دانش ما در ارتباط با جهان، گذشته،آینده وجامعه مان قرار می دهد .مسلماً آموختن اطلاعات از نوع دانش (دروس نظری) به لذت تجربه هنر ، موسیقی و ورزش نخواهد بود و دانش آموزان ممکن است با اشتیاق آنها را فرا نگیرند و این وظیفه­ی معلم است که دروس نظری را جذاب تر وکاراتر نماید . احتمال کمی دارد که دانش آموزان درباره­ی مطالبی همچون ، جهان ، کهکشان ، ذرات اتمی و انرژی از معلمان سؤال کنند. به اعتقاد من دانش آموزان باید به سوی این مطلب هدایت شوند. این هدایت می تواند به طرق مختلف صورت گیرد . برای مثال برخی دانش آموزان با جذابیت مطلب برخی با مثال ها بعضی دیگر با مطرح کردن سؤالات مشوق و عده ای دیگر با مطرح نمودن مطالبی از پیرامون که بدان علاقمندند به سوی دانش هدایت می شوند. ما معلمان کافی است ابتدای راه را نشان دهیم، باقی را خود آنها طی می کنند(ممتاز جهرمی ،1386) .

4- به عناوین درسی که بطور طبیعی جذابیت نیستند، چاشنی اضافه کنید و ازکارآمدی و مفید بودن مطالب به دانش آموزان بگویید. حتی برخی مهارت آموزی ها نیز برای دانش آموزان از جذابیت برخوردار نمی باشند . هجی کردن کلمات، جدوب ضرب، سینوس، تانژانت و کسینوس می توانند غیر جذاب باشند. چگونه به عناوین درسی که دانش آموزان بدان علاقه ای ندارند جذابیت ببخشیم ؟

انجام دو عمل مفید است ، اول اینکه کمی چاشنی به دروس غیر جذاب اضافه کنیم ، دوم اینکه از مفید بودن مطالب مورد یادگیری برای دانش آموزان بگوییم .همانطوریکه برای بهتر شدن مواد خوراکی بی مزه سس و چاشنی استفاده می کنیم، می توان با افزودن مطالب جالب و دوست داشتنی به مطالب درسی، آنها را جذاب تر نمود. دراین جا برخی از عوامل که مورد علاقه­ی دانش آموزان می باشند، ذکر شده است. با کمی خلاقیت می توان از برخی عوامل در جذب نمودن عناوین کسل کننده و غیر جذاب استفاده نمود. این عوامل عبارتنداز :

– حرمت

– تازگی

– اسرار آمیز بودن

– ماجراجویی

– نمایش

– داستان گویی

– چالش

– اجرای نقش

– موزیک و ریتم

– اردوهای تفریحی

– سخنرانان مدعو

معلمان مقطع ابتدایی از، کف زدن، لی لی کردن وسرود خواندن برای آموزش اعداد در کلاس های اول استفاده می کنند. هم چنین از طریقه قصه گویی بسیاری از لغات جدید و نیز تلفظ ها به دانش آموزان خود یاد می دهند . آموزگاران سالهای بالاتر برای مثال به دانش آموزان می گیوند: (شرط می بندم تو نمی توانی این تکلیف را در عرض 10 دقیقه انجام دهی، یا این مسئله را حل کنی) برخی از معلمان توسط اجرای نقش و با استفاده از نمایش، یادگیری را به انجام می رسانند. عده ای نیز دانش آموزان را به گردش های علمی متناسب با دروس می برند و طی آن بسیاری از مطالب درسی را به آنها می آموزند .

دومین طریق برای جذاب نمودن عناوین درسی کسل کننده، فروش آنها به شرط مفید بودنشان است(کولیس، 1988)، در کتاب مشهوری با عنوان « هنگامیکه مشتری می برد ، فروشنده بازنده نیست » ، چگونگی برخورد شرکت های تجاری را با مشتریانشان شرح می دهد. او می گوید مردم به دو دلیل جنسی را خریداری می کنند . با به دلیل آوردن یک نیاز و یا برای داشتن احساس بهتر . شاید شما دوست نداشته باشید که خود را به عنوان فروشنده ای فرض کنید که درحال فروش مطالب دروسی به دانش آموزان (مشتریان) می باشد. اما همانطور که کولیس می گیود: اگر دانش آموزان شما احساس می کنند هر آنچه به آنها آموخته می شود سودمند و با ارزش است، مسلماً شما بازنده نخواهید بود. کولیس همچنانکه می افزاید که زمانی می توانید جنس را به مشتری بفروشید، که ارزش جنسی را به وی بشناسانید. هنگامیکه ما با دانش آموزان سروکار داریم ، اگر درباره­ی منافع و موارد استفاده مواد درسی صحبت کنیم، از خواست ما پیروی نموده، حتی کسل کننده ترین عناوین درسی را دنبال خواهند کرد( امین شایان جهرمی،1383).

 

  1. Viliyam Glaer