4 ـ عمومیت داشته باشد : یافته های ناشی از تحلیل محتوا می بایست با هم ارتباط نظری داشته باشد .
5 ـ آشکار بودن : آنچه که واقعا در متن محتوا بیان شده است و از بررسی و تحلیل حدسی خودداری شود ؛ البته باید توجه داشت که در اینجا منظور این نیست که تحلیل گر از هر گونه نتیجه گیری کلی درباره محتوا اجتناب ورزید ( شعبانی 1371 ، ص 201 ) .
6 ـ مقداری بودن : خصلت مقداری بودن ، در واقع بودن در واقع جانشین جنبه های ذهنی و استنباطی بررسی ها و تحلیل های نظری است که با مقیاس دقیق ، قابل ارزیابی نیستند از لحاظ بررسی مقداری هر متن ترکیبی از عناصر قابل تجزیه به شمار می رود که می توان آن واحدها و مقوله های خاص طبقه بندی و با شیوه های خاص ارزیابی کرد . در تحلیل مقداری ، تحلیل گر باید معلوم کند چه کلمات ، مضامین و نمادهایی پیش از همه در متن تکرار شده است(همان منبع،ص201).
7 ـ کمی و کیفی بودن : از این رو ، تحلیل گر محتوا باید از روش های کمی و کیفی ، برای تکمیل یکدیگر توامان استفاده کند و از این ویژگی چنین برداشت می شود که نباید تصور کرد که روش های کیفی دارای بصیرتند و روش های کمی صرفا روش های رسیدگی فرضیه ها هستند بلکه ارتباط بین این دو روش ، ارتباط « دورانی » است که هر یک از آنها بینشی را شکل می دهند تا دیگری از آن تغذیه کند(همان منبع،ص201).
اهداف تحلیل محتوا
در تجزیه و تحلیل محتوا اهداف ذیل را می توان برشمارد :
1 ـ توصیف روش های در حال اجرا یا وضعیت های متداول ،
2 ـ کشف اهمیت نسبی موضوعات با مسائل و میزان علاقمندی نسبی به آنها ،
3- کشف سطوح دشواری مطالب ارائه شده در کتابهای درسی با دیگر نشریات آموزشی
4 ـ تحلیل انواع اشتباهات در کارهای دانش آموزان
5 ـ تجزیه و تحلیل استفاده از علائم و نشانه ها که نماینگر اشخاص ، احزاب سیاسی ، موسسات ، کشورها با نقطه نظرهاست .
6 ـ شناخت سبک ادبی ، مفاهیم یا عقاید یک نویسنده
7 ـ بررسی و مشخص کردن ارائه فعال محتوا در کتاب های درسی یا دیگر نشریات
8 ـ توضیح برخی از عوامل اتفاقی در رابطه با بعضی نتایج ، اعمال یا رویدادها
بدین ترتیب ، تجزیخ و تحلیل محتوا باید هدفهای مفیدی را در ارزشیابی یا توضیح روشهای اجتماعی و یا آموزشی دنبال کند چون زمینه های مهم زیادی برای انجام تحقیق وجود دارد ( جان بست،شریفی،طالقانی 1376 ، ص 143 ) .
نقش و اهمیت تحلیل و محتوا :
« تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی است برای « استنباط » ، « تکرار پذیری » و « اعتبار داده ها » در مورد « متن آنها » ( کریپندوزف،نایبی 1378 ص 265 ) .
نوعی از تحلیل ها که برای برنامه ریزان درسی ، مولفین و تصمیم گیرندگان برنامه درسی بسیار مفید و ضروری است ، تحلیل محتوا است . این نوع تحلیل ها کمک می کند تا مفاهیم ، اصول ، نگرشها ، باورها و کلیه ی اجزا مطرح شده در قالب دروس کتاب مورد بررسی عملی قرار گرفته و با اهداف برنامه ی درسی ، مقایسه و ارزشیابی شوند برای مثال ممکن است محتوا و یا کتاب درسی ، نگرش یا حالت هایی را تشویق کند که با اهداف برنامه ، تناسب چندانی نداشته باشد(همان منبع،266).
یک تحلیل گر محتوا یا یک برنامه ریز درسی از طریق محتوا می تواند پیام های نهفته در داستان های ساده یا متون کتاب درسی را با اهداف برنامه مورد بررسی قرار دهد و از طرف دیگر می تواند از طریق تحلیل محتوا گرایش ها یا جانداری های پنهان و آشکار را در متون برنامه تعیین کند .عده ای روش تحلیل محتوا را در زمره پژوهش های توصیفی قلمداد کرده و آن را تکنیکی از روش تحقیق توصیفی دانسته اند فعالیت هایی را که در تحقیق توصیفی انجام می شود ممکن است به صورت شناخت مسئله ، تنظیم فرضیه ، نمونه گیری و مشاهده منظم روابط میان متغیرها که ممکن است به تعمیم بینجامد طبقه بندی کرد . از این رو با روابط میان متغیرهای دست کاری نشده در موقعیت های طبیعی و نه موقعیت های ساختگی سروکاردارند . از آنجا که وقایع با شرایطی که قبلا اتفاق افتاده اند یا هم اکنون موجودند ، پژوهشگر متغیرهای مناسب را برای تحلیل روابط آنها انتخاب می کند ( جان بست،شریفی،طالقانی 1376 ، ص 142 ) .
به طور کلی تحلیل محتوا به مشابه تکنیکی پژوهشی شامل شیوه های تخصصی در پردازش داده های علمی است . هدف تحلیل مانند همه ی تکنیک های پژوهشی فراهم آوردن شناخت ، نبشی نو ، تصویر واقعیت و راهنمای عمل است.
لذا تحلیل محتوا فقط ابزار است و بس ( کریپندوزف،نایبی 1378 ، ص 26 )