2-2-1 تاریخچه سبک و سبک شناسی: “سبک ” در لغت عربی به معنی گداختن و ریختن زر و نقره است و سبیکه پاره نقره گداخته را گویند، ولی ادبای قرن اخیر سبک را به معنی « طرز خاصی از نظم و نثر» استفاده کرده اند و تقریباً آن را در برابر ستیل (style) اروپائیان نهاده اند. ستیل (style) در زبانهای اروپایی از لغت «ستیلوس» یونانی گرفته شده است
(stylus) در یونانی قدیم به “آلتی فلزین یا چوبین یا عاج” گفته می شده که به وسیله آن در زمان های قدیم حروف و کلمات را بر روی الواح مومی نقش می کرده اند، ولی در لاتین معنی آن گسترش یافت و از آن هنگام تا چندی پیش، به معنی ویژگی خاص یک نوشته است از نظر خوبی و بدی آن. به این مناسبت به تعبیراتی مانند سبک خوب یا بد و سبک عالی یا نازل زیاد برمی خوریم. در فارسی هم وقتی می گوییم قلم کسی خوبست به همان معنی لاتین «استیلوس» است. برای سبک تعریف های بسیاری است؛
سبک انحرافی است از کلام منطقی (شارل بالی)
سبک انحرافی است از زبان معیار.
سبک آرایش روی اندیشه است که قابل تفکیک میباشد.
سبک امور اظهاری زبان است از نظر محتوای عاطفی آن و سبک شناسی مطالعه این امور است.
سبک عبارتست از انتخابی از منابع مختلف زبان
سبک چهره بیرونی ذوق و قریحه شاعر است (شوپنهاور)
سبک خود انسان است (بوفن)
سبک چهره روح است.
سبک تداوم است.
سبک مجموعه جریان هایی است که نویسنده ای برای بیان فکر و اندیشه خود بکار می بندد.
سبک روش خاص بیان هر فرد است برای اظهار افکار و عواطف و احساسات خود، به گفته «کلودل» سبک بیان هر کس مانند آهنگ صدای او منحصر به فرد است.
شاید جامعترین تعریف ها تعریفی باشد که هم به جنبه شخصی سبک توجه دارد وهم به جنبه های زمانی و مکانی آن. به این سبب ما این تعریف را بر گزیدیم :
« سبک شیوه خاص یک سخنور یا یک اثر یا مجموعه آثار ادبی است.» به این سبب است که میگوییم سبک حافظ، سبک قدیم، سبک حماسی، سبک عراقی، سبک آلمانی. بنابراین بهتعداد افراد و موضوعــات و ادوار ادبی و جامعــه زبانی سبک وجود دارد.
سبک در اصطلاح ادبیات عبارت است از روش خاص ادراک و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر. سبک به یک اثر ادبی وجهه خاص خود را از لحاظ صورت و معنی القا میکند و آن نیز به نوبه خویش وابسته به طرز تفکر گوینده یا نویسنده در باره «حقیقت» میباشد.
سبک در قدیم بیشتر اختصاص به ادبیات داشت، ولی امروز زبانشناسان نیز آن را بهعنوان یکی از ویژه گی های زبان در نظر میگیرند و تشخیص سبک گفتار یا نگارش یکی از مباحث زبانشناسی اجتماعی است.
سبک در زبانشناسی اجتماعی آن گونهای از زبانست که در رابطه با مستمع بوجود میآید، مانند سبک مؤدبانه، سبک واعظانه و سبک تحقیری، بسته به این که مستمع با سخنور چه رابطه ای داشته باشد، از او بالاتر یا پایینتر و یا با او مساوی باشد. در کتاب « چهار گفتار در باره زبان » محمد رضا باطنی در مبحث زبانشناسی اجتماعی به جزیات این مطلب اشاره شده است.
سبک در سبک شناسی امروز هم به جنبههای ادبی و هم به جنبههای زبانی آن توجه دارد. یعنی در سبک شناسی جدید هم سبک آثار ادبی مورد بحث قرار میگیرد و هم سبک آثارغیر ادبی از قبیل روزنامه و کتابهای علمی و غیره. زیرا سبک شناسی جدید بر پایه زبانشناسی است.
سبک در اروپا اصطلاحی است کهن، اما سبک شناسی تعبیریست تازه که در دو قرن اخیر بوجود آمده است. مفهوم سبک از قدیمی ترین زمانها در یونان رایج بوده است و افلاطون نخستین کسی بود که این مسأله را بطور جدی مطرح کرد. شیپلی در کتاب « فرهنگ اصطلاحات جهانی ادبیات» در این باره چنین مینویسد :
مفهوم سبک از نظر افلاطون بر این پایه است که معنایی صورت مناسب خود را پیدا کند، سبکی بوجود میآورد و اگر پیدا نکند، سبکی در بین نخواهد بود. پس به نظر این حکیم، سخن یا سبک دارد یا ندارد. به عقیده وی و پیروانش هر تغییری که در شکل کلام صورت گیرد، سبب تغییر در ماده و معنی نیز میشود.