از جمله دشوارترین مسؤولیتهایی که والدین بر عهده دارند بزرگ کردن فرزندان می باشد و بهتر است بگوئیم اغلب پدر و مادر آمادگی لازم برای بچه دار شدن را ندارند. چرا که بعضی از والدین به خاطر مشکلات عاطفی و یا روانی و اجتماعی و اقتصادی نمی توانند والدین خوبی برای فرزندان خود باشند.
اختلاف و جدایی بین والدین سبب اضطراب و تشویش خاطر فرزندان می گردد و در اثر محرومیت از دیدار پدر یا مادر، اطفال احساس فقدان رنج آوری می کنند که عکس العمل لطمات روانی مذکور بعداً به صورت عصبانیت، بداخلاقی ، تمرد از اوامر پدر و مادر و دیگران و بالاخره ناسازگاری و عدم انطباق اجتماعی بروز خواهد نمود.
عدم حضور والدین به علت جدایی، طلاق یا ترک خانواده توسط یکی از والدین، بیماری های طولانی و غیبت غیرارادی یکی از والدین مانند مرگ زن و شوهر یا زندانی بودن آنها، جنگ و … که مانع از اجرای تکالیف ناشی از نقش پدری یا مادری است ، زمینه هر گونه سوء رفتار را برای فرزند فراهم خواهد ساخت.[1]
والدین معتاد بیشتر در فکر تأمین مواد و استعمال آن می باشند و گاه دختران نوجوان خود را در جهت تأمین پول یا مواد وادار به خودفروشی می نمایند، در چنین خانواده هایی خطر غفلت و بی توجهی به کودکان همیشه وجود دارد و این اثر طبیعی است چرا که تمام هوش و حواس والد به مسئله اعتیادش می‌باشد.
افکار وسواس و رفتارهای عجیب و غریب در این کودکان بیشتر مشاهده می شود احتمالاً بی قرار یا بی توجه و خیال پرداز به نظر می رسد.
همچنین رفتارهای بزهکارانه و پرخاشگرانه از قبیل دروغ گویی ، فرار از خانه و مدرسه، دزدی، فحاشی و خشونت های فیزیکی از آنها بیشتر سر می زند.
بیشتر جوانان مواد مخدری و والدین کودک آزار، خودشان در دوره کودکی مورد کودک آزاری قرار گرفته‌اند.
بررسی های متعدد ثابت کرده است که افراد خشن در دوران کودکی ، خودقربانی و یا شاهد خشونت بوده‌اند. به این ترتیب خشونت خانگی به یک فرد خاتمه نمی یابد و قربانی در بزرگسالی و پس از تشکیل خانواده، همان رفتار را در خانواده در حل اختلافات و تنش های خانوادگی به کار می گیرد.
ازدواج زودرس، بی سوادی و پایین بودن سطح تحصیلات والدین می تواند از مهمترین علل فقدان مهارت‌های لازم برای نگهداری و پرورش کودکان باشد. همچنین کودکانی که در خانواده های دارای نامادری و یا ناپدری زندگی می کنند، بیش از کودکان دارای پدر و مادر مورد آزار و خشونت قرار می گیرند.
به نظر نگارنده بیکاری والدین (خصوصاً پدر خانواده)  مشکلات اقتصادی، معیشتی، رفاهی و فشارهای روحی و روانی فراوانی را برای خانواده در پی می آورد و این اثر می تواند زمینه های کودک آزاری را در خانواده ایجاد کند. البته در مقابل بیکاری والدین، اشتغال و مشغله زیاد آنها (خصوصاً مادرانی که فرزند خردسال داشته و در امر مراقبت و نگهداری و پرورش فرزندان خود هیچ گونه کمک و یاری ندارند) نیز می‌تواند زمینه‌های آزار کودکان و غفلت و بی توجهی نسبت به آنان را فراهم نماید. علاوه بر موارد فوق، علل دیگری نیز در شکل گرفتن پدیده کودک آزاری توسط والدین مؤثر می باشد که اعتقاد والدین به تنبیه، بزهکاری والدین، برداشت های منفی از کودک ، پایین بودن عزت نفس والدین، حاملگی ناخواسته و مسئولیت پذیر نبودن پدر و مادر را می توان نام برد.
[1] -معظمی، شهلا، بزهکاری کودکان و نوجوانان، ص 219
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
کودک آزاری در نظام کیفری ایران