نقد و بررسی فیلم دوزیست ساخته برزو نیک نژاد | فیلم اسکای
دوزیست، تازهترین ساختهی برزو نیکنژاد، بهتازگی در سینماهای کشور اکران شده است. فیلمی که با وجود انبوه ستارگانش، بهدلایل مشکلات عمده در فیلمنامه و کارگردانی تبدیل به اثری غیرقابلتحمل شده است. با زومجی همراه باشید.
نویسنده و کارگردان فیلمهای ناخواسته (۱۳۹۲)، یدکی (۱۳۹۴) و لونهزنبور (۱۳۹۶) حال با تازهترین اثرش به سینماهای کشور برگشته است؛ آن هم در شرایطی که سریالِ تازهاش آفتابپرست در حال پخش از شبکهی نمایش خانگی است. دوزیست فیلمی اجتماعی است که جواد عزتی، هادی حجازیفر، پژمان جمشیدی، ستاره پسیانی، سعید پورصمیمی، مانی حقیقی و الهام اخوان در آن به ایفای نقش پرداختهاند. داستان پسری که با پدر و دوستانش در گاراژی قدیمی زندگی میکند؛ ولی با ورود دختری به خانه، اتفاقاتی میافتد که همهچیز را به هم میریزد. با دانلود فیلم دوزیست بدون سانسور همراه فیلم اسکای باشید.
داستان فیلم دوزیست
«دو زیست» حکایت سه جوان جنوبشهری است که در پارکینگ قدیمی و متروکهای که پدر یکیشان پیشتر نگهبان آن بوده را بیان میکند. سه جوان که به لحاظ روحیات، رفتار و منش کمترین شباهتی به هم ندارند. اما در شکلی از همزیستی مسالمتآمیز و تحت عنوان مفهوم انتزاعی رفاقت، کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. این سه جوان بیربط به هم گاه منافع مشترکی مییابند و در راستای این منافع به هم نزدیک میشوند. حالا قصه یک منفعت مشترک تازه برایشان تعریف میکند که این یکی آنها را از هم دور میسازد.
فیلم جدید ایرانی 1401 در ترسیم موقعیت و روابط پیچیده این سه مرد، روابط شان با پدر، دختر همسایه و آدمها و تغییر رفتارشان از وقتی زنی وارد جمعشان میشود خوب عمل میکند. ریتم متناسب با وقایع قصه هم به کمک میآید تا نیمه اول فیلم، در رده بهترین افتتاحیهها و زمینهچینیها در سینمای سالیان اخیر قرار گیرد. اما در ادامه به موازات اضمحلال و فروپاشی روابط آدمهای اصلی و فرعی، قصه هم از رمق میافتد. دیگر همه چیز به دست حادثه و اتفاق میافتد و این برای فیلمی که در نیمه نخست با دقت آدمها، خصوصیات اخلاقی و رفتاری، روابط و قصههای شخصیشان را چیده، حکم ترمزی بازدارنده دارد.
نقد و بررسی فیلم دوزیست
«دوزیست» ملغمه ای از ایده های فیلمفارسی است که در قالب یک اثر مدرن به سینما آمده است. فیلمی که در آن شخصیت ها ساخته نمی شوند بلکه از الگوی ذهنی پیشفرض فیلمساز تبعیت می کنند. همان الگویی که در همان ابتدای فیلم با صراحت و جزئیات از زبان پدر درباره قورباغه بیان می شود (که قورباغه در نهایت ذاتش خراب است!) برای بسط دادن این ایده فیلمساز شخصیت های زیادی را وارد داستان می کند و خرده جزئیاتی هم به داستان اضافه می کند که نه تنها هیچکدام از آن ها سر و ته مشخصی ندارند بلکه حتی در لحظاتی اثر را به یک طنز ناخواسته تبدیل می کند.
بزرگترین ایراد فیلم شخصیت پردازی است. شخصیت اصلی داستان یعنی عطا زندگی مبهمی دارد. نه می دانیم نسبتش با عکس هایی که از او به در و دیوار چسبیده چیست و اصلاً اگر قرار نیست توضیحی درباره کار و زندگی این شخصیت داده شود، چرا این اشارات در طول قصه تکرار می شوند! مانند بیان چند باره جمله «یادم تو را فراموش» بین عطا و آزاده که هیچ کارکردی در فیلمنامه ندارد و صرفاً به دلیل خوشایند بودن برای کارگردان در قصه بیان می شود! وضعیت شخصیت های مکمل فیلم به مراتب خراب تر است. دو دوست عطا به نام های مجتبی و حمید کاملاً مجهول هستند. یکی ظاهراً فرد دیگر را به کما فرستاده اما فیلم هیچ چیز جز همین اطلاعات قطره چکانی در اختیار تماشاگر قرار نمی دهد. حمید هم که شخصیت نادان و لوده فیلم است، برای تلطیف فضا به فیلمنامه اضافه شده و کارکرد دیگری ندارد.
طرح کلی «دوزیست» با وجود اینکه بیش از حد آشنا و تکراری است اما میتواند محلی برای بررسی وضعیت کنونی سینمای ایران از منظر فقدان خلاقیت در داستانپردازی، شکل دادن و بازسازی عناصری باشد که در طول چند دهه بدنهی این سینما را به اشغال خود درآورده است. از سوی دیگر شکل و شمایل نیم ساعت واپسین فیلم و طرز پایانبندی آن احتمالا مناسبترین مدخل برای ورود به دنیای فیلم است و از طریق آن میتوان به ریشهی مشکلات فیلمنامهی «دوزیست» رسید. فیلمی که علیرغم بهکارگیری مصالحی بارها امتحان شده، به طرز آشکاری از هم گسیخته و نامنسجم به نظر میرسد.
سوال اینجاست که چرا؟ مگر نه اینکه رجعت به الگوهای از پیش ترسیم شده باید کار فیلمنامهنویس را راحتتر کند و او را چند گام به پیش ببرد؟ قصهی فیلم با تکیه بر دو موقعیت که تا آخر فیلم ادامه پیدا میکنند جلو میرود. نخست سرقت ناتمام عطا (جواد عزتی) و مجتبی (پژمان جمشیدی) از گاوصندوق فردی نزولخوار به نام سیفی (مانی حقیقی) و بعد ورود مریم (الهام اخوان) توسط آزاده (ستاره پسیانی) به درون قصه. در هر دو ماجرا عطا نقشی محوری دارد. او مجتبی را به دلیل تحت تعقیب بودنش در خانهاش پناه داده و آزاده هم به دلیل شناختی که از عطا دارد مریم را به او میسپارد. اما اولین مشکل در همینجاست که شخصیت عطا هرچقدر که برای شخصیتهای درون فیلم آشنا و شناخته شده است، به همان میزان برای تماشاگر گنگ و نامفهوم است.
منبع: فیلم اسکای