آثار گردشگری پایدار بر برنامه ریزی
امروزه بیشتر برنامه های استراتژیک گردشگری سیاستهای گردشگری پایدار را مد نظر قرار می گیرند. اگرچه منابع گردشگری پایدار اجزاء یک مقصد موفق هستند، معمولا مورد توجه برنامه ریزان قرار نمی گیرد. بطورخلاصه برنامه ریزی استراتژیک گردشگری شیوه ای ایده محور و عملی برای بهبود موقعیت یک مقصد درجهت پایداری بلندمدت می باشد. اجرای موفق استراتژی های توسعه مقصد خوب، منجر به تولید مشاغل جدید، مخارج بازدیدکننده بیشتر و درآمدهای مالیاتی میگردد.
2-18 برنامه ریزی گردشگری در ایرانونمونه هایی از سایر کشورها
از حدود 5 سال گذشته تهیه برنامه ها و طرح های توسعه گردشگری در ایران فزونی یافته است. شوراهای اسلامی نیز با تشخیص و تببین لزوم تهیه برنامه ها، تصویب برنامه، صرف بودجه و نظارت بر تهیه و اجرای طرح های گردشگری دخالت دارند. در نتیجه بخشی از منابع عمومی به این بخش اختصاص داده میشوند. از اینرو شناخت مشکلات گردشگری از نقطه نظر برنامه ریزی بخصوص در حیطه تفکرات و رویکردهای برنامه ریزی از اهمیت خاصی برخوردار است.
بین گردشگری و محیط رابطه ای دوسویه وجود دارد. شهرها و روستاها محیط مصنوع و طبیعی هستند که از اجزاء مهم گردشگری محسوب میگردند و در توسعه گردشگری توجه به این گستره های شهری و روستایی لازم است به این دلیل که :الف) شهرها و روستاها محل استقرار انواع خدمات، تاسیسات و تجهیزات گردشگری و امکانات مورد نیاز گردشگران هستند و نقاط تمرکز جمعیتی نیز هستند. ب) گردشگری در بستر محیط بوقوع میپیوندد. ج) شهرها و روستاها بخشهایی از کشور هستند که توسط مدیریت محلی حاکم در آنها تصمیماتی اتخاذ میگردد. تصمیماتی که بصورت مستقیم و غیر مستقیم بخش گردشگری را تحت تاثیر قرار میدهند.(ضرغام،1387، 19)
هدف از این بررسی در این قسمت از پژوهش، مقایسه ساده بین تفکر موجود برنامه ریزی در ایران و نمونه ی برنامه های تهیه شده توسط ”سازمان جهانی جهانگردی“و دیگر کشورها در دهه گذشته در گستره های مختلف در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه میباشد. از اینرو در سطور ذیل ابتدا نگاهی بسیار خلاصه به اهم محدودیت های رویکرد رایج برنامه ریزی در ایران شده و سپس اشاره ای به خلاصه نتایج نمونه های دیگر گردیده است. مقایسه بین ایران و نمونه ها، خلاٌ های موجود در کشور ما را نشان میدهد. در دنیای کنونی نمیتوان اهمیت گردشگری را نادیده گرفت. بسیاری اهمیت گردشگری را صرفاٌ در ایجاد درآمد و فرصتهای شغلی میدانند. در حالیکه اهمیت و عظمت گردشگری به منافع اقتصادی محدود نمیگردد. در صورت برنامهریزی و توسعه برنامه ریزی شده، گردشگری قادر است که به بهبود شاخصهای عدالت اجتماعی، ارتقاء سطح زندگی، رفاه عمومی، تعادل و توازن منطقه ای منجر گردد. در مواردی کارشناسان اقتصاد منطقهای، گردشگری را بعنوان تنها عامل استقرار منابع و توسعه مناطق کمتر توسعه یافته معرفی نموده اند. ”لوئیس ترنر“ گردشگری بین المللی را بعنوان امید بخش ترین، پیچیده ترین و جایگزین ترین صنعتی که جهان با آن روبروست توصیف میکند.
براساس یک پیشبینی انجام شده توسط ”سازمان جهانی جهانگردی“ ، در سال 2018 حدود یک میلیارد و 18 میلیون نفر به گردشگری خواهند پرداخت و درآمد ناشی از گردشگری بینالمللی در همان سال به 5/1 تریلیون دلار خواهد رسید.. این ارقام تا سال 2020 به سالانه 6/1 میلیارد نفر گردشگر و درآمد سالانهای بیش از 2 تریلیون دلار خواهد رسید که حدوداً 7/4 برابر درآمد گردشگری در سال 1996 است.
کشور ما نیز توان های نهفته قابل توجهی را برای توسعه گردشگری داراست و با عنایت به اهمیت گردشگری در اقتصاد جهانی و عرصه های فرهنگی- اجتماعی ، بناچار توجه به این بخش در ایران اساسی میباشد. از حدود 5 دهه گذشته تلاش های زیادی برای برنامه ریزی و توسعه این بخش در ایران صورت گرفته است. میزان موفقیت در توسعه گردشگری تابعی از کیفیت و نحوه دخالت عوامل موثر گوناگون است. یکی از عوامل موثر برای توسعه گردشگری بر خورداری از ” تعداد و انواع جاذبه های گردشگری“ میباشد. ایران نیز کشوری پر جاذبه است ولی حقیقت این است که وجود جاذبه های فراوان برای توسعه گردشگری لازم است ولی هرگز کافی نیست. تلاش و همت دست اندرکاران، نحوه استفاده از جاذبه ها را تعیین میکند. عوامل دیگر هم بسیار با اهمیت هستند. یکی از عوامل بسیار مهم و تعیین کننده دانش و ”تفکرات و رویکردهای برنامه ریزی“ ملاک عمل در نظام برنامه ریزی میباشد.(افتخاری،1388، 12)
2-19 برنامه ریزی گردشگری در ایران
بطور کلی پیشبینی و آماده سازی امکانات و تأسیسات مورد نیاز گردشگران در کشور ما قدمتی طولانی دارد با این وجود و با معیار ها و مولّفه های کنونی دانش برنامه ریزی، اقدامات انجام شده تا حدود سال 1342 را نمیتوان برنامه ریزی نامید. اولین سابقه از برنامه ریزی گردشگری بصورت رسمی در کشور ما به تدوین برنامه سوم پنجساله عمرانی کشور (46ـ 1342) بر میگردد، از آن سال تاکنون برنامه های گوناگونی در گستره های ملی، منطقه ای، استانی و حتی پهنه های محدودتر برای توسعه گردشگری در کشور تدوین گردیده اند.
بنظر نگارنده گردشگری در ایران در جایگاه شایسته ای قرار ندارد. عدم موفقیت برنامه های گردشگری در ایران ده ها علل گوناگون دارد و این بخش با مشکلاتی روبرو است. از جمله: ارزش ها، نوع نگاه به برنامه ریزی و جایگاه و اهمیتی که ما برای برنامه و برنامه ریزی قائل هستیم، نظام برنامه ریزی، ساختار و فرایند تصمیم سازی، سیستم ارزیابی، فقدان پایگاههای داده و اطلاعات، مشارکت مردم و مشکلات در بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، محیطی و غیره… .
یکی از دلایل عدم موفقیت برنامه های گردشگری در کشور ما ناشی از ضعف برنامه ریزی، تفکر و نظام برنامه ریزی میباشد. بعنوان نمونه استفاده از تفکر و” رویکرد برنامه ریزی جامع“ در مقابل تفکرات جدید برنامه ریزی از علل اساسی میباشد. در واقع برنامه ریزی گردشگری در کشور ما بروش سنتی صورت میگیرد و برنامه های تدوین شده در زمینه گردشگری به هیچ وجه با اوضاع و دستاوردهای علمی دوره زمانی حاضر تطابق ندارند.
رویکرد برنامه ریزی استفاده شده در کشور ما ”رویکرد برنامه ریزی جامع “ است. این رویکرد از سال 1947 ابتدا در بریتانیا و مدتی پس از آن در ایالات متحده آمریکا و بتدریج در سایر کشورهای جهان بکار گرفته شده است. در آن مقطع زمانی رویکرد برنامه ریزی جامع بعنوان یک ” رویکرد یکپارچه“ و جدید برنامه ریزی در کشور های غربی مطرح شد که هنوز هم در بسیاری از کشور ها – البته صرفاٌ با همان عنوان و در عین حال بصورت بهنگام شده و توسعه یافته تر و آمیخته با مفاهیم و دانش جدید – برای برنامه ریزی درگستره های گوناگون جغرافیایی استفاده میشود.(عبدی دانشپور،1391، 45)
در کشور ما نیز همزمان با آن و با تأسیس سازمان برنامه در سال 1327 ، اندیشه برنامه ریزی جامع به کمک مشاوران خارجی صورت عملی بخود گرفت، پس از تشکیل سازمان برنامه در ایران و حضور کارشناسان امریکائی – گروه دانشگاه هاروارد – در تدوین برنامه های توسعه و عمران اقتصادی، رویکرد ” برنامه ریزی جامع “ بعنوان یک دیدگاه رسمی و قانونی بکار گرفته شد و به کشور ما وارد گردید. بکار گیری این رویکرد در برنامه ریزی شهری و منطقه ای و تدوین برنامه های مرتبط با این حرفه از چند دهه گذشته در کشور ما آغاز شده و تجربیات فراوانی از اجرای آن در برنامه ریزی در این زمینه و فعالیت های مرتبط موجود است.
استفاده از این رویکرد در تدوین برنامه ها نه تنها در سطوح ملّی بلکه در سطوح منطقه ای، شهری و محلی نیز رواج یافته و یک روند رو به گسترشی را داشته است. بنحوی که فرایند و ساختار تدوین برنامه در این رویکرد – که شامل الف ) مطالعات وضع موجود ب) تجزیه و تحلیل و ج) ارائه پیشنهادات میباشد – هنوز هم در تدوین و تهیه برنامه ها در گستره های مختلف برای برنامه ریزان و بخش های دولتی و حتی خصوصی برای کشور ما ملاک عمل و تفکر غالب میباشد. این رویکرد و فرایند آن، در برخی موارد حتی بعنوان دستور العمل، قانون و آئین نامه تصویب شده است. این در حالی است که با گذشت زمان ، شناخت صاحبنظران از سیستم های پیچیده شهری و منطقه ای فزونی یافته و مفاهیم جدیدی همچون انعطاف پذیری ، بازخورد، بازنگری ، ظرفیت حامل ، ارزیابی و کنترل و هشداردهی مستمر و… بر مقوله برنامه ریزی افزوده شده اند و تبعاٌ رویکردهای تکامل یافته تری از جمله : توسعه پایدار ، فراگیر بلند مدت، استراتژیک (راهبردی) و … در طول دهه های گذشته در دنیا مطرح شده اند. در واقع تفکر رایج و ملاک عمل برنامه ریزی در کشور ما کماکان همان تفکر رایج در دهه 1950 در اروپا میباشد و صرفاٌ و برای اولین بار، در تدوین برنامه چهارم ( 87-1383 ) بعد از حدود 50 سال، از این رویکرد استفاده نشد ولی استفاده از این رویکرد در سایر برنامه ها همچنان رایج میباشد.(حلاجی ثانی،1386، 16)
در کشور ما نه تنها از رویکرد های جدید استفاده نشده، بلکه رویکرد برنامه ریزی جامع با تمامی نواقص آن همچنان در غالب موارد به شکل سنتی آن ملاک عمل میباشد. تداوم استفاده از رویکرد جامع ( بخصوص بشکلی که در کشور ما رایج است ) صدمات فراوانی را از جمله بر محیط زیست، سلسله مراتب مجتمع های زیستی، مدیریت و اقتصاد مجتمع های زیستی بجا گذاشته و به نا پایداری توسعه منتهی میگردد. از طرفی طرح های تهیه شده با این رویکرد غالباً ناموفق بوده و فقط چند درصد به مرحله اجراء در آمده اند و در نهایت به توسعه گردشگری منتهی نمیگردند.
فعالیت برنامهریزی در زمینه گردشگری در ایران را میتوان به دو دوره اصلی تقسیم نمود. دوره اول از سال 1341 تا 1357 و دوره دوم از بهمن ماه 1357–وبعدازوقوعانقلاباسلامی – راشاملمیگردد.
تعداد 8 برنامه ی عمرانی 5 ساله کشور، طرح جامع توسعه جهانگردی در ایران (68-1352)، مطالعات اقتصادی، اجتماعی گروه بتل (56-1352)، طرح آمایش سرزمین و طرح های گردشگری استانی و اخیراٌ طرح های توسعه گردشگری روستایی از جمله برنامه ها و طرح های مرتبط با گردشگری در کشور در سطوح گوناگون هستند.
هر چند اصول، اهداف و سیاستهای برنامه ها در دو دوره قبل و بعد از وقوع انقلاب اسلامی چرخشی اساسی را نشان میدهد با این وجود هیچ کدام از برنامه های دوره چهل و پنج سال گذشته، گردشگری را در کشور ما به وضعیت مطلوب هدایت ننموده اند. در برنامه های سطوح گوناگون و حتی در برنامه های پنجساله نیز به این بخش بطور جدی پرداخته نشده و تبعاً با چنین زمینه و نگاهی به گردشگری، نتیجه مطلوب نیز حاصل نگردیده است.
چنانکه گفته شد در کنار ده ها دلیل و مشکلات موجود، بخشی از تقصیرات و علل عدم موفقیت، عمدتاً در دانش برنامه ریزی، اتّخاذ هدفها و سیاستهای نادرست نهفته است. فرایند برنامهریزی در این برنامهها متشکل از سه مرحله اصلی بوده واز رویکرد برنامه ریزی جامع اقتباس شده است. در این برنامه ها در مرحله اول به توصیف وضع موجود گردشگری و ارکان گوناگون آن در استان پرداخته شده است. در مرحله دوم که عمدتا شامل تجزیه و تحلیل می باشد براساس مطالعات مرحله اول، تنگناها و توانائیهای گردشگری استان تحلیل گردیده است. مرحله نهائی شامل پیشنهادات و راهکارهای توسعه آتی برای توسعه گردشگری است.(پاپلی یزدی،1385، 15)
مراحل تجزیه و تحلیل و آیندهنگری در این اسناد عمدتاً ضعیف به نظر میرسند. علاوه بر آن به مفاهیم ذیل توجه کمتری شده و یا اصلا به آنها پرداخته نشده است. از جمله:”برآورد هزینه درآمد و جایگاه بخش گردشگری در وضع موجود و آینده اقتصاد استان“،”بررسی حیطه عملکرد“،”ظرفیت نهائی“،”بازتابهای زیست محیطی“،”مطالعه قطبهای گردشگری محیط پیرامون استان و بطور کلی محیط پیرامون“ است از طرف دیگر در تجزیه و تحلیل و آیندهنگری متغیرها روشهای مناسب، کاراء ، به هنگام و دقیق بکار گرفته نشدهاند.
نتیجه اینکه، در ایران از بدو پیدایش تا کنون همواره تعداد گردشگران برون مرزی و ارز خروجی بیش از ارقام مشابه ورودی بوده است. همچنین در جدول رتبهبندی سال های گذشته از نقطه نظر پذیرش گردشگران و اخذ درآمد همواره رتبهای بعد از 60 را داشته و از نقطه نظر هزینه گردشگری نیز رتبهای بعد از 40 را دارا بوده است. در بعد اجتماعی و فرهنگی نیزگاه ( منظور قبل از پیروزی انقلاب اسلامی) منجر به افراط و زیرپا نهادن ارزشها و گاه منجر به کمرنگ شدن مقوله گردشگری گردیده است. این در حالیست که ” ایران یکی از پیشگامان تهیه و تنظیم برنامه های توسعه در میان کشورهای در حال توسعه محسوب میشود“
2-20 تجربه کشورهای خارجی در زمینه مدیریت و برنامه ریزی گردشگری
مشخصات عام چند نمونه از برنامه های تدوین شده در گستره های گوناگون از سایرکشور ها در سطور ذیل آورده شده است. نتایج و تجربیات که در ذیل به آنها اشاره شده است، به همت ادوارد اینسکیپ تدوین و توسط ”سازمان جهانی جهانگردی“نشر گردیده اند. دلیل انتخاب تجربیات تدوین این برنامه ها بقرار ذیل میباشند:
نمونهها در دهه اخیر تدوین و اجرا شدهاند و یا هنوز درحال اجراء میباشند و اجرای آنها تا چند سال بعد نیز ادامه خواهد داشت و از” رویکردهای منسجم“ و توسعه یافته در تدوین برنامهها استفاده شده است.
گردشگری روستایی، کاهش فقر، ملاحظات محیطی و محیط زیست، توزیع متوازن درآمد، تعادل در توسعه، مشارکت وحضور مردم، امکانسنجی، ارزیابی و … از جمله مفاهیم و واژههای کلیدی در میان این اسناد هستند، که توجه هر برنامه ریزی گردشگری و برنامهریز شهری و منطقهای را در فعالیت برنامهریزی گردشگری به خود جلب مینمایند.(پاکزاد،1385، 29)
مشکلات و محیط مناطق مورد بحث از برخی جنبهها بسیار شبیه ایران هستند.
برخی از عمدهترین نتایج حاصله از بررسی ویژگی های نمونه های منتخب را میتوان بشرح ذیل خلاصه نمود:
مقاصد گردشگری به دقت برنامهریزی و مدیریت شده، در بلندمدت بسیار موفقیتآمیزتر از نواحی برنامهریزی نشده هستند. فعالیت برنامهریزی قابلیت رشد و حیات مبدأهای گردشگری را با گسترش بازار و توسعه ارتباطات جامعه حفظ میکند.
فعالیت برنامهریزی گردشگری میتواند برای هر دو نوع مقاصد کمتر توسعه یافته و توسعه یافته مؤثر باشد. برای شروع رشد گردشگری، رهیافت های کلی کشورها و مناطق توسعه نیافته را در یک مسیر صحیح تدوین میکند و به مکانهای توسعه یافته نیزکمک میکند تا فعالیت گردشگری خود را گسترش دهند و این بخش را برای کسب امتیازات بیشتر دوباره جهتدهی نمایند.
برنامهریزی مؤثر باید مبتنی بر رویکردهای متدولوژیک منطقی و صحیح با بکارگیری فرآیند برنامهریزی مستمر باشد. ”تحلیل ظرفیت پذیرش“ یک تکنیک پایه در برنامهریزی گردشگری پایداراست. هرچندکه به دور از ابزار تحلیلی کامل و بیعیب باشد باز هم در تبیین سطوح توسعه و انواع رویکردهای تدوین ”رهیافت های توسعه“ مفید خواهد بود.
در حال حاضر تأکید بسیار بر توسعه کیفیت گردشگری است. این مفهوم، حفاظت محیط زیست، نگهداری هویت فرهنگی و کسب رضایت گردشگران را به نحو احسن فراهم میکند در عین حال منافع اقتصادی قابل توجهی حاصل میشوند.
بسیاری از انواع ممکن گردشگری وجود دارند و رو به افزایش هستند. یک ناحیه گردشگری باید به تمامی این انواع گردشگری توجه کند. و آن دسته را که با شرایط محیطی، اقتصادی و اجتماعی آن ناحیه سازگار است را انتخاب کند. نوع بسیار مناسب گردشگری ممکن است با گذشت زمان در یک ناحیه مشخص تغییر بکند.
برخی اصول اساسی برنامهریزی درتمامی نواحی گردشگری قابل اعمال هستند. این اصول عبارتند از: ایجاد دروازه های ورود گردشگران، دستهبندی نواحی و مناطق گردشگری، ایجادشاخههایی از جاذبهها و مرحلهبندی توسعه. امکانات مناسب حمل و نقل برای ایجاد دسترسی قابل قبول به درون کشور و منطقه و سفر بدونِ مشکل به داخل نواحی گردشگری نیز بسیار اساسی می باشند.(الوانی،1385، 33)
سایر زیرساختها برای گردشگری همچون: آب آشامیدنی، نیروی برق، دفع مواد زائد و زباله و فاضلاب، وسایل ارتباط جمعی، باید به نحو مناسبی برای امکانات و خدمات گردشگری مهیا گردند تا از ایجاد مشکلات محیطی جلوگیری شود.تولید و بازایابی باید همسو بوده و با هم توسعه داده شوند و برای نیل به توسعه موفق تشریک مساعی دقیق بین آنها وجود داشته باشد. بازارهای گردشگری به طور رو به افزایشی خرد میشوند و تنوعی از محصولات گردشگری باید تولید گردند.
درحال حاضر مشارکت جامعه درگردشگری به عنوان یک اصل پذیرفته شده است. تکنیکهای گوناگونی هستند که به مشارکت محلیها در گردشگری منجر شدهاند و منافع مستقیمی را از گردشگری به جامعه سرازیر نمودهاند.
در حال حاضر تأکید بر توسعه کامل گردشگری در سطوح اقتصادهای ملی، منطقهای و محلی است. تکنینکهایی برای افزایش منافع اقتصادی گردشگری، بدون ایجاد هرگونه مشکلات محیطی و اجتماعی معرفی شده و اصلاح نیز گردیدهاند.
ملاحظات و تأملهای زیست محیطی و فرهنگی ـ اجتماعی درگردشگری میتوانند به روش سیستماتیک تحلیل و برنامهریزی شوند. توجه بسیار بر داشتن گردشگری فراگیر در جامعه و محیط زیست در مقیاس محلّی میباشد.
پیشنهادات مؤثر برای اجراء، باید در فرایند توسعه و برنامهریزی قرار داده شوند. اجرای برنامه نه تنها به رهیافتها و تکنیکهایی نیاز دارد بلکه کمیتههای سیاسی و رهبران خوب را میطلبد. وجود منابع مالی امری اساسی است، اما بسیاری از اقدامات میتوانند سرمایه مورد نیاز را تضمین کنند.
یکی از روشهای اساسی برای اجرای سند برنامه، همسویی و مشارکت دقیق برنامه توسعه میانمدت و کوتاهمدت است چرا که هر دو شامل اقدامات و پروژههایی هستند که باید اجراء شده و گسترش داده شوند.
اثبات و یا آزمایش پروژهها میتواند یک وسیله عالی برای تشخیص چگونگی کارکرد انواع جدید گردشگری و رویکردهای توسعه باشد.ساختار نهادی گردشگری باید بدقت تدوین و پیاده شود. این ساختار باید بر مشارکت و هماهنگی بین آژانسهای دولتی و همینطور بین بخشهای دولتی و خصوصی تأکید داشته باشد.مشارکت بخشهای دولتی و خصوصی یکی از اصول اساسی در اجرای موفق برنامه توسعه با نگرش منسجم (ترکیبی) است.(تولایی،1386، 37)
تجربیات توسعه گردشگری مبتنی بر سیاستهای منطقی، برنامه با ساختار فیزیکی منطقی و عناصر نهادی بهنگام و پیشرفته را منعکس میکنند. همچنین توجه زیادی به وجود یک تعادل، بین اهداف در ابعاد محیطی، فرهنگی ـ اجتماعی و اقتصادی دارند. همچنین آنها در برسمیت شناختن اهمیت توسعه گردشگری و ارتباط آن با تقاضا دربازار بسیار منطقی هستند. شاید به این باورند که محصولات جدید نوعی تملک را برای آنها در بازار گردشگری ایجاد کند به نحویکه در آن تخصّص داشته باشند.
درمورد اجرا، به ایجاد یک سیستم کنترل دائم در داخل چارچوب مشارکت بین بخش عمومی و خصوصی معتقدند. توجه به گرایشات و تمایلات متنوع نیز اهمیت زیادی دارد. در سطوح محلی نیز تدوین رهنمودهای اجراء را ضروری دانستهاند.
تشویق و یا عدم تشویق برای سرمایهگذاری، یک تکنیک بسیار مهم در بکارگیری استراتژیهای توسعه است. عمل تشویق باید براساس زمینههای منتخب و مشخص درطول زمان و با توجه به تغییر شرایط انجام شود.
تمامی انواع آموزش و تربیت نیروی انسانی برای موفقیت گردشگری اساسی هستند و باید به دقت برنامهریزی و اجرا شوند. کارکنان زیر بخشهای مختلف بخش گردشگری باید بخوبی آموزش ببینند. عموم مردم و جمعیت ساکن در نواحی گردشگری نیز باید آموزش عمومی ببینند. به گردشگران هم باید آگاهی هایی در مورد مقصدها، وضعیت جغرافیایی، تاریخی، الگوهای فرهنگی و اجتماعی داده شود.
حکومتها و نهادهای مدیریتی در سطوح ملی و منطقهای در ابتدا باید ضوابط توسعه و استانداردهای کیفی را برای توسعه گردشگری تنظیم کنند تا اطمینان حاصل گردد که برنامه بطور مناسب اجراء شود. نهادهای مدیریتی در سطوح محلی نیز باید در تنظیم و اعمال استانداردهای مناسب همکاری داشته باشند.(الیوت،2008، 49)
استمرار در هشداردهی (بازبینی و کنترل) در مدیریت ناحیه گردشگری بسیار اساسی است. تکنیکهای هشداردهی و توصیههای مربوط به آن باید در فرایند توسعه قرارداده شوند و در اجرای برنامه و در حین پیشرفت برنامه گردشگری بکارگرفته شوند. هشداردهی میتواند مشکلات و تغییر شرایط را که بناچار در توسعه گردشگری رخ میدهند را در مراحل اولیه پیدا کرده و پس ازاصلاح، دوباره برای اجراء ارائه دهد. مدیریت مؤثر گردشگری یک عمل مستمرّ است و در حیطه هر دو بخش خصوصی و عمومی میباشد.
اگرچه در برنامهریزی گردشگری از اصول و رهیافتهایی تبعیت میشود، اما این فعالیت اغلب یک فرآیند مستمر است. موارد مطالعه شده اگر چه بطور معقولی منعطف بودهاند، اما رویکردهای بکارگرفته شده در آنها هنوز اصول اساسی از جمله: ”نیل به توسعه پایدار در ارتباط با ارزشهای فرهنگی“ و”توزیع منافع اقتصادی“ را، منعکس میکنند.“این نمونهها میتوانند الگوهایی مناسب برای سایر کشورها و مناطق در تدوین اسناد برنامه باشند که تصورات برنامهریزان و تصمیمگیران را نمود عینی بخشیدهاند، از جمله برای کشور ما.
متن کامل :