اشتراک گرایی در دانشگاه، قویاً با ماهیت سری یا مخفی بازار در تضاد است. دنیای کسب و کار و سازمانها برای کسب منافع مالی، به مخفی نمودن اکتشافات علمی روی می آورند (Jones,2000:18).
بزعم محققین، مهمترین پیامد آمیختگی ارزش های علم، تجارت و اقتصاد، تغییر ایده علم به عنوان یک کالای عمومی به ایده علم به عنوان یک کالای اختصاصی است
.(Fajen,2006:144 , Feldman,2007:65)
زمانیکه دانشگاه ها، جهت رفع نیازهای خود به عالم تجارت روی می آورند و علم را چونان یک کالای اختصاصی مبادله می کنند، منفعت اجتماعی دانشگاهها، دیگر امری مسلم و بدیهی تلقی نمی گردد. در این شرایط ارزش های تجاری، سبک خیرخواهانه تأمین مالی دانشگاه را تغییر می دهند زیرا سبک تولید دانش مشروعیت یافته دانش قابل خرید و فروش را ارزش گذاری نموده و تعهد اجتماعی علم را در خطر تهدید قرار میدهد (Arocena &Sutz,2001:1223,1231).
برخی حامیان مالی در تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت، مانع از انتشار جزئیات روش شناختی تحقیق می گردند. این جهت گیری نه تنها بر ارزیابی همتایان از تحقیق علمی بلکه بر قابلیت تکرارپذیری علم نیز تأثیرگذار است. در سازمانهای تجاری، کمیته های داخلی وظیفه هدایت و ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری را بر عهده دارند. کارکنان این کمیته ها در فرآیند خود، سخت گیری علمی و داوری علمی را در نظر نمی گیرند. تأخیر در انتشار نتایج، جوی از پنهان کاری ایجاد می کند که در نهایت تهدیدکننده تهور علمی در دانشگاه است (Jones,2000:19).
2-3-31 نقش واسطهها در ارتباط دانشگاه و صنعت
تلاش مداوم برای افزایش تعامل بین مؤسسات آموزش عالی و مؤسسات اقتصادی در طولانی مدت میتواند برای دانشگاهها و صنایع سودمند باشد. ارتباطات غیر رسمی بین دانشگاهیان و مؤسسات اقتصادی در بسیاری از دانشگاهها وجود دارد. این ارتباط غیررسمی یا بر اساس تخصص و یا در ادامه ارتباطی است که در گذشته وجود داشته است. توسعهیافتهترین این مدلهای ارتباطی در دانشگاههایی وجود دارد که در محیط بازار قرار داشته و استقلال بیشتری دارند. در بسیاری از کشورها رویکرد ایجاد و مدیریت صحیح واسطه پیگیری میشود.
ارتباط دانشگاه و صنعت در کشورهای مختلف جهان به دلایل متعددی مطرح شده است:
1- سیستمهای آموزش عالی و شرکتهای تولیدی و خدماتی ارتباط دانشگاه و صنعت را با هدف بهبود آموزش و پژوهش مطرح کردهاند.
2- منابع دولتی آموزش عالی نیز در طول سالهای گذشته به نسبت بسیار کمتر شده و این مسأله دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را مجبور کرده تا به دنبال پیدا کردن منابع جایگزین باشند.
3- روابط دانشگاه و صنعت مورد علاقه دولتها نیز بوده است زیرا آموزش مداوم شغلی کارکنان و نوآوری تکنولوژیکی باعث رقابتی شدن اقتصاد ملی میشود (دهنویه، 1383: 42).
2-3-32 الگوی توسعۀ ارتباط دانشگاه و صنعت
مطالعات موجود در زمینۀ تعامل بین موسسات آموزش عالی و موسسات اقتصادی، اهمیت تلاش مداوم و طولانی مدت را در ایجاد رابطه که برای دانشگاه و صنعت سودمند باشد را نشان میدهد. به نظر میرسد که توسعه این رابطه در دانشگاهها از یک الگوی مشخص به این شرح پیروی میکند:
فاز اکتشافی:
در این مرحله همکاریهای غیررسمی و به ویژه در سطح شخصی و سازمانی در موسسات آموزش عالی وجود دارد.
2- رویکردهای ساختاری و توسعه سازمانی واسطۀ داخلی:
به صورت رسمی و از طریق ایجاد پستهای جدید و ایجاد یک بخش جدید برای برگزاری دورههای آموزشی.
3- ایجاد واسطه خارجی در بهبود روابط با صنعت:
با هدف تجاری کردن محصولات دانشگاه، توسعه یافتهترین مدلهای مدیریت این روابط در موسساتی وجود دارد که در محیط بازار رقابت دارند و درجه بالایی از استقلال را دارا هستنند. در بسیاری از کشورها چنین رویکردی توسط دولتها که علاقه زیادی به انتقال تکنولوژی و آموزش مداوم حرفهای به عنوان وسیلهای برای ارتقاء اقتصاد ملی در سطح جهانی دارند، حمایت میشود. با توجه به کمبود و رکود مالی، بسیاری از دانشگاههای دنیا، مشتاق به ایجاد سیاستها، ساختارها و روندهایی هستند که به آنها کمک کند تا افزایش درآمد داشته و استقلال مالی خود را افزایش دهند. بنابراین دانشگاهها اقدام به ایجاد ساختارهای واسطه داخلی یا خارجی میکنند (دهنویه، 1383: 42).
2-3-32-1 وظایف و ساختارهای سازمانی واسطه داخلی
در بسیاری از دانشگاهها، توسعه روابط با صنعت از طریق نوعی واحد سازمای نظیر ایجاد پستهای جدید و ایجاد ساختارهای حمایتی درونی برای توسعه روابط با صنعت، تحقق مییابد.
2-3-32-2 وظایف و ساختار سازمانی واسطه خارجی