عنوان کامل پایان نامه کارشناسی ارشد :وضعیت تشیع در استان خوزستان در دوره آل بویه
تکه ای از متن پایان نامه :
کردهاند. بنابراین دلیل دینی و اعتقادى نداشتند که آنها را به اطاعت از عباسیان وادار کند.»[1] به همین دلیل علما و بزرگان شیعه در عهد آل بویه محترم شمرده شدند و بعضی مناصب به آنان واگذار گردید و از رأی و نظر آنها در بسیاری از امور بهره گیری گردید. از آن جمله در سال ۳۵۴ ه.ق شریف حسین بن موسی معروف به ابو احمد موسوی پدر سید رضی که نقیب علویان بود، به منصب امیر الحاج که در آن زمان منصب بزرگی بود، منصوب گردید.[2] با در نظر داشتن این قراین میتوان به شیعه بودن آنها پی برد. البته بعضى از نویسندگان نیز بر زیدى بودن آنان تأکید کردهاند. با در نظر داشتن آنکه بیشتر مردم گیلان و طبرستان را حسن بن علی اطروش معروف به ناصرکبیر، داعی زیدی، به اسلام درآورد،به نظر میرسد که لااقل نخستین فرمانروایان آل بویه شیعه زیدی بوده اند. کوشش معزالدوله برای سپردن امر خلافت به یک زیدى علوى به نام معز الدین علوى[3] این تفکر را تقویت مىکند که وى زیدى مذهب بوده می باشد. اما اقدامات بعدى وى این گمان را تقویت مىکند که وى از تشیع زیدى به تشیع دوازده امامى گرویده می باشد. مانند این اقدامات برگزیدن ابن جنید به عنوان مرجع فقهى می باشد، زیرا این فرد از فقهاى امامیه به حساب مىآمد.
از سوی دیگر اقدام احمد معزالدوله در سال ۳۵۱ ه.ق در نوشتن شعاری بر در مساجد بغداد و نقاط دیگر که در آن نسبت به عملکرد خلفاى سهگانه و معاویه اظهار بیزارى شده و آنان را مورد لعن قرار داده بود، اگرچه با عکس العمل شدید اهل سنت و با صلاحدید مهلبى، وزیر معزالدوله به صورت دیگرى اصلاح گردید که در آن فقط نام معاویه آورده شده بود،[4] اقدامى در آل بویه ، شیعیان را در مشاهد مشرفه اسکان دادند و مقرریهای منظم و هزینههایی برای آنها تعیین نمودند و در عطا و بخشش نسبت به آنها دستی گشاده داشتند. زیرا این مشاهد، آن زمان که از نظر زندگی، سرشار از رفاه و آسایش میگردید، مهاجران به سوی آنها می آمدند و اقامت در آنها برای زائران امکانپذیر میشد. آل بویه بناهای عظیم و باشکوهی در مشاهد مشرفه برپا کردند وگنبدهای بزرگی بر روی ضریحهای مقدس برافراشتند.
حتی عضدالدوله و سپاهیانش نزدیک یک سال برای ساختمان مرقد علوی و تکمیل و توسعه آن در نجف اشرف اقامت نمودند و[1]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، ج۲۰،ص ۱۶۹؛ عبد الرحمن بن محمد ابن خلدون، ج۲ ،ص۶۵۲.
[2]. عزالدین علی ابن اثیر جزری، ج۲۰، ص۲۷۷.
[3]. همان، ص ۱۶۹.
[4]. همان، ص۲۵۶.