کُردها: اثر مینورسکی کهیکی از مشهورترین افرادی است که در زمینه کردشناسی فعالیتهای گستردهای را در روسیه و غرب داشته است و آثار وی به جزیی از اصلیترین منابع تاریخنویسی معاصرتبدیل گشته است؛
آغا، شیخ، دولت: این کتاب نیز اثری است که توسط مارتین وانبروینسن در سال 1994 نوشته شده است. این متن نیز مانند سایر متون از گزارشهای میدانی و گزارشهای موجود در سایر کتب کردشناسی بهره برده است. تاکید نیسنده این کتاب بر آن بوده است که ما این متن را حاصل مشاهدهی مشارکتی وی در میان کردها و با اتکا به موضع بومی مردم در نظر بگیریم؛
کردستان و کرد: اثری که توسط درک کینان در سال 1960 نوشته شده است. این متن بیشتر به وضعیت سیاسی کردهای عراق بعد از جنگ جهانی اول پرداخته است و گزارش مفصلی از وضعیت سالهای 1960 و تنازعات سیاسی میان کردها و دولت عراق به دست داده است؛
با این رسوایی چه بخشایش؟: این کتاب حاصل گزارشهای ژورنالیستی یک خبرنگار آمریکایی به نام جاناتان رندل است. وی در این کتاب گزارشات تفصیلی مناسبی را در باب وضعیت سیاسی کردها و عدم اکتفای جامعه جهانی به وضعیت آنها در سالهای1994 بیان کرده است و متن قابل ارجاعی در تاریخ معاصر کرد است؛
تاریخ معاصر کرد: اثری است که در سال 1995 توسط دیوید مکداول نوشته شده است و متن حجیمی از دورههای تاریخی کرد به خصوص دوران معاصر آن را در خود گنجانده است. میتوان گفت که این اثر مفصلترین کتابی است که به صورت جامع در باب تاریخ کردستان نوشته شده است.
اسنادی را که برای تاریخنویسی نویسندگان کُرد مورد تحلیل قرار داده ایم به دو دسته تقسیم کرده ایم: تاریخنویسی سنتی؛ تاریخنویسی جدید. بخش تاریخنویسی سنتی سعی شده که از منابع دسته اول استفاده شود و این منابع به قرار زیر است:
شرفنامه(تاریخ امیرنشینان کردستان):کتابی که توسط میرشرف الدین بتلیسی در قرن شانزدهم میلادی نوشته شده است و بر اساس گفتهی تاریخنویسان کرد این کتاب از نخستین آثاری است که به صورت مستقل به کردستان پرداخته است؛
حدیقه الناصریه:که در دوره ناصرالدین شاه قاجار، توسط میرزا علی وقایعنگارکردستانی در مورد ولایتهای کردنشین نوشته شده است؛
تاریخ اردلان: اثری به قلم مستوره اردلان که در مورد امیرنشینان سنندج نوشته است؛
سیرالاکراد: نوشته رستم بابانی که شرح وقایع امیرنشینان کرد در ولایات اردلان(سنندج) و بابان(سلیمانیه) و سوران(اربیل) را گردآوری کرده است. و؛
تاریخ امیران سوران: توسط حوزنی موکریانی در باب وقایع امیران منطقه سوران نوشته شده است.
در بررسی تاریخ معاصر در این پژوهش از منابع برگزیده زیر استفاده شده است:
در این بخش نیز به تحلیل منطق نشانگان درون متنی کتابهای:
تحقیق تاریخی در بارهی کرد و کردستان (۱۹۳۸): اثر امین زکی؛
جنبشهای کرد (۱۹۵۸): نوشته علاءالدین سجادی؛
کردها (۱۹۷۷): کتابی که توسط کندال نزان، مصطفی نازدار و عصمت وانلی به نگارش درآمده است؛
چند برگی از تاریخ ملی کرد (۲۰۰۱)به قلم کمال مظهر احمد به تحریر در آمدهاند. در ادامه به توضیح چگونگی صورتبندی گفتمانی متون کتب فوق و به تحلیل این امر می پردازیم که چگونه گفتمانهای علمی و سیاسی در هم تنیده و به ساخت متن تاریخی معاصر منجر میشوند.
در ادامه این فصل، به گفتمانکاوی متون فوق و تحلیل روایت آنها اقدام شده است.
الف) تاریخنویسی بیرونی(گفتمانکاوی و تحلیل روایت)
ابتدای بحث را با آوردن نقلقولی از ویکو آغاز میکنیم: «تاریخ را انسانها میسازند و هر آنچه میتوانند بدانند همان است که خود پدید آوردهاند و این تاریخ را به جغرافیا گسترش می دهند، زیرا هر آنچه جغرافیایی و فرهنگی است ساخته بشر است تا چه رسد به پدیدههای تاریخی»(به نقل از سعید، ۲۴:۱۳۹۲). تاریخ نیز به عنوان یک پدیده، درون یک قلمرو متنی و فرهنگی قرار دارد و درون بافتی از وساطتهای فرهنگی روایت پردازی میشود. تاریخ به مثابه قلمروی فرامتنی، اسطورهای پوزیتیویستی است که همواره از خوانش و تفسیر تاریخ به مثابهیک رویه اجتماعی جلوگیری میکند. تحلیل متن تاریخی به عنوان یک پدیده، به معنای در نظر گرفتن تاریخ به مثابه امری متنی است که درون نظامهای دلالتمندی فرهنگی صورتبندی میشود و همواره سیاست، قدرت، منفعت، سرکوب، حقیقت، تخاصم و… که خود نیز پدیدههای فرهنگی هستند، به صورت منظومهای عمل میکنند که امرتاریخی را در حصر و گرو خود نگه داشتهاند. تحلیل گفتمان تاریخی، تحلیلی است از گزارههای درون متنی که هنر آن در پیوند دادن امور فرهنگی نظیر قدرت، منفعت و سیاست با دانش تاریخی است. تحلیل گفتمان تاریخی کاوشی است در نظامهای دلاتی درون متنی و ارتباط منظومهوار بین نشانهها به این معنی که این نشانهها چگونه کنار هم قرار میگیرند و نظام معنایی خاصی را ایجاد میکنند.
باتوجه به تقسیم بندی دامنه تاریخنویسی کردستان در فصل پیشین، متونی را که مورخان اروپایی و سیاحان غرب درباره تاریخ و فرهنگ کرد نوشتهاند، نشان از سامانمندی نگاهی خاص و چینش خاصی از نشانهها و نظام دلالتی می دهند که درون آنها غرب، شرق را بازنمایی میکند. اروپایی بودن صرفا به عنوان یک صفت تعریفی و خنثی عمل نمیکند بلکه بر جغرافیای مفهومی و ژانر رواییای خاصی دلالت میکند که شاکلههای خاصی از دیدن و بازنمایی غی
راروپایی را صورتبندی میکند. بنابراین اروپاییانی که در قرن نوزدهم و بیستم میلادی در مناطق کردنشین حضور داشتهاند، دست نوشتهها و سفرنامههای آنان در حکم منابع اصلی و پایهی تارخ نویسی معاصر کرد به شمار می روند. تاریخ نویسان اروپایی قبل از هرچیز به عنوان یک غیربومی در میان بومیانی قرار گرفتهاند که میخواهند دربارهی آنان بنویسند و به جهانی تعلق دارند که قبل از هرچیز منافعی را در خاورمیانه دنبال میکند و به گفته ادوارد سعید دارای رابطهای تاریخی با مشرقزمین است که به عهد هومر بر میگردد. متون و دست نوشتههای افرادی نظیر ادموندز،ایگلتن، روزوولت و… که درون دستگاههای استعماری بریتانیا در عراق وایران فعالیت داشتهاند را نمیتوان صرفا به عنوان گزارشهای ساده از واقعیت یا به تصویر کشیدن خنثی از واقعیت درک کرد. چنین متونی به نظامهای عقلانی کلانی تعلق دارند که رابطهی غرب با شرق را معین و صورتبندی میکنند. خوانش و تفسیر چنین متونی بدون در نظر گرفتن موقعیت تاریخی مواجهی غرب با شرق و صورتبندی مفهومی آنها درون یک مواجه و تقابل، راه به جایی نمیبرد. بنابراین متون، گزارشهای نوشته شده، سفرنامهها و تواریخ را که در حکم منابع پایهی تاریخنویسی کرد هستند که توسط کارمندان بریتانیایی وزارت مستعمرات در عراق وایران تهیه گشتهاند، قبل از هرچیز باید از منظر اروپایی بودن نویسندگان و در نظر گرفتن جغرافیایی مفهومی غرب و شرق مورد تفسیر قرار داد. چنین نقطهنظری امکان فهم این مسئله را به ما میدهد تا بدانیم متونی که اروپاییان در مورد کرد و کردستان نوشتهاند از همان چارچوبهای خاصی تبعیت میکنند که نگاه غربی را در مود مشرقزمین صورتبندی و سامانمند میکنند. چنین نگاهی مرتبط با نظامهای عقلانی کلانی شکل گرفتهاند که توسط چارچوبهای گفتمانی ساختار یافتهاند.
با دنبال کردن منظومهی مفهومی نشانهها و نظامهای دلالتی متون، فرهنگ کرد و تاریخ آن با کمک مجموعهای از دالها بازنمایی شده است که در ارتباط با غرب ساخته، تعریف و تحلیل میشوند و به دیگری غرب بدل شدهاند. در تمامی این متون که با مشخص کردن قلمرو جغرافیایی و ساختار زندگی قوم کرد شروع میشوند، میلی به شیوهای از بازنمایی وجود دارد که در آن کرد با نشانههای بدویت شرقی همارز شده است: