8-آن کس که تنی سالم دارد گنجی دارد و خودش نمی داند.
9-آن که تندرستی دارد امید دارد و آن که امید دارد همه چیزی دارد.
10-اگر آسایش روحی می جویی هیچ جانداری را خود یا به دست دیگری بی جان مکن و یا به کشتن او رضا مده.
11-به سلامت خود بیش از شغل اهمیت دهید.
12-بهترین خدمتگزار صدیق برای سلامتی بدن فراغت خاطر و آسایش روح است.
13- تمام دردهای جسمانی از خواهش های بی جان نفسانی تولید و به وجود می آید.
14-چهار چیز قوه باصره را زیان رساند: طعام شور خوردن، آب سوزان بر سر ریختن و به چشمه آفتاب نگریستن و روی دشمن دیدن
15-حمام گرفت به اندازه چهار ساعت خواب در رفع خستگی موثر است
16-قدر دو چیز فقط موقعی دانسته می شود که از دست می دهیم :تندرستی و جوانی.
17-هیچ چیز بر صحبت انسان بیشتر از آن صدمه نمی زند که غذا بر روی غذا تناول نماید.
18- یک آدم خوش خو و خنده رو با اشتهای بهتری غذا می خورد.
تحلیل رفتگی شغلی از کجا می آید؟
اول اینکه تحلیل رفتگی شغلی معنی اش این است که اگر همان استرس هایی که در این سه مرحله توضیح داده ایم، نوعش شغلی باشد، خب تحلیل رفتگی هم شغلی می شود. حالا این استرس های شغلی از کجا می آیند؟
1- انتظارات بیش از حد دیگران از شغل شما: همانطور که در اول مطلب هم گفتیم، تقاضای بیجا و زیاده از حد و البته زیاده از حقوق شما (!)، می تواند جسم و روانتان را خسته کند. البته غیر از رئیس، ارباب رجوع و دیگر همکاران، حتی وقتی که کار گنده ای دستتان است، افکار عمومی هم می توانند شما را از پا در آوردند.
2- تکنولوژی های نا آشنا: امروز می گویند باید برویم سیستم عامل داس را یاد بگیرید، فردا ویندوز می آید به بازار یک روز باید بروید مدارک ای دی اس ال به درد نخورتان را بگیرید و فردا واحد تحقیقات شرکتتان تصمیم می گیرد یک نرم افزار ایرانی تهیه کند و کاغذ بازی را تبدیل کند به صفر و یک بازی و شما باید با همه این تغییرات بیایید. اگر واقعاً نتوانید پا به پا این نرم افزارها جلو بیایید و شرکت تان هم آنقدر غیر منطقی باشد که ماهی یک بار تکنولوژی اش را به روز کند، فاتحه تان خوانده است.
3- مشکلات زندگی اینطور نیست که شما پروندهایتان را بگذارید در کیف محترم و ببرید پهن کنید روی میز ناهار خوری: گاهی پرونده های ناکامل دعواهای خانوادگی را توی کیف ذهنتان می برید به محل کار و تمرکزتان میشود چیزی در حدود صفر و انگیزه تان برای کار و پول در آوردن برای چرخیدن زندگی می رود به هوا. البته می توانید به این فهرستی چهارتایی، عامل های دیگری مثل داشتن متعارض در یک مکان و احساس مورد بی عدالتی واقع شدن در محیط کار راهم اضافه کنید.
4- ناامنی شغلی: ناامنی که فقط این نیست که بروید در خیابان و یکهو اراذل و اوباش بریزند روی سرتان اگر شما مطمئن نباشید که در شرایط طبیعی این شغل همچنان مال شماست یا نه، از ناامنی شغلی رنج می برید. توی مملکت ما هم که امنیت شغلی از وقتی که بیشتر کارها قراردادی شده، آرزوی محال هر جوان ایرانی است پس این عامل استرس در شغل های ایرانی است و به وفور پیدا می شود.
اگر بعد از به اصطلاح جا افتادنها توی کار هم چنان ندانید که فردا سر کارتان هستید یا در منزل پیش خانم بچه ها، این عامل می تواند شما را فرسوده کند.
2-2-23. ده فرمان برای مقابله با تحلیل رفتگی شغلی
حالا باید به شما بگوییم چکار کنید که توی چاله تحلیل رفتگی نیافتید وبعد بگوییم چطور از این چاله دربیایید. به قول قدیما قوه تشخیص دارید .و فرمان های پیشگیری را می توانید از فرمان های درمان جدا کنید.
1- جوگیر نشوید:
تازه رفته اید سر یک کار جدید و از کار خوشتان آمده و رئیس تان هم از کار شما خوشش آمده و خلاصه می خواهید با حفظ سمت قبلی ، یک کار دیگر هم بگیرید، فوری قبول نکنید، ببینید با فرصتی که دارید، می توانید دو تا وظیفه را با هم انجام دهید، ببینید از پس اش بر می آیید؟ ببینید به حقوقی که می گیرید می ارزد؟ ببینید وقتی برای استراحتتان می ماند، بعد به بگویید تازه شرط ضمن عقد هم اگر بگذارید که فبها! یعنی اینکه شرطی با رئیس تان بگذارید که آخر راهتان به چاله تحلیل رفتگی نباشد.