3- یگانگی (اجتماع) به عنوان یکپارچگی و انسجام مفهوم سازی می‌شود (مثل گروههای مرجع برای شوهران و زنان)
4- حفظ الگو (نظام ارزش یا فرهنگ) به کمک نظام ارزش خانوادگی ارائه می‌شود (مثل عواطف مربوط به درست بودن یا نبودن با توجه به جنبه های مختلف خانواده).
بل و گل آشکارا اهمیت برتر کارکرد اقتصادی (ایجاد ایفای نقش) را پیشنهاد می‌کنند. اسکاتزونی تعریف عملیاتی خرده نظامهای کارکردی را بدین صورت مطرح می کند.
ایفای نقش: میزان نزدیکی و انسجام همسران در نقشهای شغلی یکدیگر مثل رضایت زن از دستاوردهای شغلی شوهرش و یا رضایت شوهر نسبت به کارکردن یا کار نکردن زن.
رهبری خانواده: مقدار تضاد و کشمکش بین همسران (اقتدارگرایی شوهر در فرایندهای حل تضاد).
انسجام، یگانگی: محدوده همسانی همسران در زمینه شغل پدرها، همسانی تحصیلی شوهر و همسر.
نظام ارزش: معیاری که بر مبنای آن باورها، ازدواج ثابت می ماند. (Osmond & martin, 1978: 316-317 )
به نظر پارسونز، خانواده به دلایل مختلف نظیر فقرمالی، قطع پیوند های عاطفی، گسیختگی روابط، توجه به منافع فردی و… دیگر قادر به انجام رفتار تطابقی نمی باشد. پارسونز راه حل اساسی نظم اجتماعی را در نظام فرهنگی و هنجاری جامعه جستجو می کند و روابط از نوع اجتماعی را مسئول نظم و انسجام اجتماعی می داند. روابطی که به تعبیری خاص گرا- انتشاری هستند. دورکیم و پارسونزهر دو قائل به نوعی مفهوم نهادینه کردن در ارتباط با نظم اجتماعی می باشند. (چلبی، 1375: 35،25)
بنابراین به نظر پارسونز:
-بین دلبستگی عاطفی و نظم و ثبات در خانواده رابطه مستقیم وجود دارد.
روابط عاطفی نظم خانواده
تمرکز اعضای خانواده د رجهت اهداف همسان با نظم در خانواده رابطه مستقیم دارد.
-تمرکز اعضای خانواده در جهت اهداف همسان با نظم در خانواده رابطه مستقیم دارد.
همسانی اهداف اعضاء خانواده نظم خانواده
جهت گیری به سمت منافع شخصی نظم انحراف
-توجه به منافع شخصی راه را برای ایجاد انحراف هموار می سازد.
-بین توجه به خواسته های اعضاء خانواده و نظم رابطه مثبت وجود دارد.
پارسونز به نکات عاطفی موجود بین همسران در خانواده توجه دارد و خانواده را به عنوان تنها نهاد موجود در جامعه در نظر می گیرد که می‌تواند عشق و محبت و مراقبت مورد نیاز را برای رشد شخصیت انسانی در بهترین حد ارائه دهد. یک خانواده با ثبات، تنظیمات عاطفی که یک بخش اجتناب ناپذیر زندگی انسانی است را آسان خواهد کرد. ( Atkinson, 1987: 110)
لذا نتیجه می گیریم که:
وجود روابط عاطفی میان والدین و فرزندان و پشتیبانی و حمایت از اعضاء خانواده با حفظ نظم در خانوادع رابطه مثبت یا مستقیم دارد.
روابط عاطفی نظم خانواده
پشتیبانی و حمایت اعضاء از یکدیگر
همچنین به نظر پارسونز:
بین توجه به خواسته های اعضاء خانواده و نظم رابطه مثبت وجود دارد.
بین همسانی اهداف اعضاء و نظم رابطه مثبت وجود دارد. اگر هر کس به فکر منافع شخصی خود و اهداف شخصی باشد روی نظم خانواده تأثیر منفی دارد.