البته در سالهای بعدی و در سایر دانشگاهها همچون علم و فرهنگ نیز موارد مشابهی را میتوان نام برد. «بررسی عوامل موثر در تحول نقش مایهها و طرحهای فرش ایرانی در دوره صفویه»، «نقش نخبگان در عدم تثبیت دموکراسی در ایران در دوره اصلاحات» دو نمونه بارز هستند. البته این ویژگی در مورد دانشگاه علم و فرهنگ و تهران بسیارکمتر صادق است و به نظر ما تجربیات دانشگاه علامه چراغ راه آیندگان در این دو دانشگاه قرارگرفته است. به گونهای که به تدریج موضوعات به شکل دقیقتر انتخاب و باتوجه به شناخت به دست آمده پس از گذشت زمان نسبت به این حوزه از دانش، به روش شناسی مطالعات فرهنگی و حوزههای مطالعاتی آن توجه بیشتری شده است. این همزمان بوده است با افزایش دانش و آشنایی بیشتر نسبت به مطالعات فرهنگی در میان اساتید و دانشجویان علوم اجتماعی و به ویژه دانشجویان این رشته که تاثیر آن در سالهای بعد به خوبی در انتخاب موضوعات و فاصله گرفتن از روشهای کمی و رویآوردن به روش های تلفیقی بیشتر خود را نمایان ساخت.
پرداختن به موضوعاتی که در جامعه ایرانی توجه بسیاری همواره بدانها شده و بخش مهمی از تحقیقات داخلی بدانها اختصاص یافته نیز قابل تامل است. دین از ابعاد مختلف شامل هویت دینی، حجاب، کم و کیف دینداری در میان جوانان، روشنفکری دینی و رابطه دین، سنت و مدرنیته در دانشگاه علامه، گفتمان دینی، ارتباط هویت دینی و ایرانی، تجربه دین و اقلیت های دینی(یهودیان) در دانشگاه تهران نیز بخش قابل توجهی از علاقهمندی دانشجویان در انتخاب موضوع پایاننامه را تشکیل داده است. البته این درحالی است که در دانشگاه علم و فرهنگ از مجموع حدود 25 پایان نامه دفاع شده که متاسفانه دسترسی به سه اثر میسر نشد با کمی اغماض تنها می توان به یک اثر که به بررسی اسطوره امر مقدس در جنگ اختصاص داشت اشاره کرد.
مهمترین نکتهای که در مرور عناوین و موضوعات پایاننامهها در دانشگاه علامه توجه را جلب میکند تمرکز کارهای انجام شده پیرامون جوانان و نوجوانان است به گونهای که در بیش از نیمی از آثار، دانشجویان مستقیما مسائل مربوط به این گروههای سنی را مورد مطالعه قرار دادهاند.
موضوعات مرتبط به اقلیتهای قومی، سنی، دینی نیز در میان آثار مطالعه شده جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دادهاند. به گونه ای که اگر اقلیتهای جنسیتی را نیز به این آمار بیفزاییم در حدود 25 درصد از جامعه آماری به گروههای حاشیهای در جامعه پرداخته شده است. این دسته از تحقیقات دانشجویی گروههایی همچون اقوام کرد، ترک و لر، جوانان، کودکان، جانبازان، روشنفکران، معتادان، قربانیان تجاوز جنسی و غیره را شامل میشوند. با توجه به اینکه مطالعه گروههای حاشیهای در مطالعات فرهنگی در اغلب موارد از دریچه مطالعات بازنمایی صورت گرفته است در اینجا نیز بخش اعظم پایان نامهها از منظر بازنمایی رسانهای به تحقیق در وضعیت این گروهها پرداختهاند.
در این میان زنان به عنوان گروهی مطرح میشوند که بخش اعظم مطالعات بازنمایی و البته پژوهشهای مربوط به گروههای حاشیهای را در علوم اجتماعی به خود اختصاص دادهاند؛ مناسبات قدرت در خانواده، مناسبات حجاب در فرهنگ سیاسی، فرهنگ بدن و از جمله‌ آرایش و هویت زنانه، مزاحمت جنسی و وضعیت قربانیان تجاوز جنسی، زنان در مقام تولیدکنندگان متون رسانه ای، در نقش کارگردان سینما و یا نویسنده رمان و سرانجام نحوه خوانش آنها از متون رسانهای از این جملهاند.
مصرف، خرید، بدن، اوقات فراغت و در مجموع سبک زندگی نیز از دیگر حوزههای مورد توجه بوده است. هرچند با توجه به اهمیت روزافزون این مقوله در جهان معاصر از جایگاه درخوری برخوردار نیست، درحالی که جستجوهای ما حاکی از اهمیت روزافزون این حوزه در مطالعات دانشگاهی به ویژه در دو دهه اخیر است . به گونهای که بخش مهمی از پایاننامههای دانشجویی و مقالات علمی در حوزه مطالعات فرهنگی به تحلیل ابعاد مختلف مصرف به ویژه اختصاص در جوامع غربی یافته است. مطالعات موجود نیز صرفا با بهرهگیری از نظریات بوردیو در مورد سبک زندگی و سرمایه فرهنگی و اقتصادی انجام شده است.
با توجه به اینکه بخش مهمی از پژوهشهای نظری و عملی در مطالعات فرهنگی به ویژه در دهه 1970 و 1980 پیرامون رسانهها و نقش آنها به ویژه در بازتولید ایدئولوژی حاکمان در غرب شکل گرفت به گونهای که منجر به تقویت جریان غالب متنمحوری در مطالعات فرهنگی شد. همانطور که بهار (1386: 75) نیز اشاره میکند مسئله اساسی متفکران مطالعات فرهنگی در اولین مرحله شکلگیری آن در انگلستان در شناسایی چگونگی اثرگذاری صورتهای گوناگون فرهنگ عامه در بازتولید کلیشههای نژادی، قومی و جنسیتی در رسانهها به ویژه فیلمها، برنامههای تلویزیونی و رادیویی، موسیقی عامهپسند بوده است. این وضعیت را در ایران نیز میتوان ردیابی کرد. به گونهای که در نیمی از مطالعات، رسانهها در مرکز توجه دانشجویان قرار گرفتهاند. هرچند در این میان سهم دانشگاه تهران به فراخور توجه و تمرکزی که متعاقبِ عنوان گرایش طبیعی به نظر میرسد بر سایر دانشگاهها فزونی میگیرد. در این باره در ذیل عنوان هر دانشگاه به تفصیل بحث خواهم کرد.
نمودار (2-6): توزیع پایاننامههای نوشته شده در حوزه رسانهها
طبق این نمودار در پایاننامهها بیتوجهی به رسانههای نوظهور و تاثیر آن بر تغییرات بنیادین در سبک زندگی در عصر حاضر بسیار جدی است. رسانههای سنتی همچون سینما و تلویزیون همچنان در مرکز توجه هستند متاسفانه این وضعیت ح
تی درمورد دانشگاه تهران نیز صادق است. این درحالی است که فرهنگ مجازی بایستی از قالب مطالب سطحی و تحلیلهای کممایه خارج و به یکی از محورهای اصلی تحقیقات علمی در مطالعات فرهنگی ایرانی تبدیل شود.
همچنین یافتهها حاکی از آن است که مطالعات جنسیت نیز راه خود را به خوبی در مطالعات فرهنگی ایرانی بازکرده است. مطالعات جنسیت به عنوان یک حوزه بینارشتهای که به تحلیل نژاد، قومیت، سکسوالیته و موقعیت میپردازد و محور توجه خود را ساختارهای فرهنگی و اجتماعی مردانگی و زنانگی قرار داده است دغدغهها و رسالتها و به میزان قابل تاملی محورهای موضوعی مشابه با مطالعات فرهنگی را دنبال میکند. باید توجه داشت در مطالعات جنسیتی مقوله جنسیت فراتر از رویکردهای فمینیستی و از منظری زنانه مدنظر است. با این وجود بخش مهمی از این مطالعات پیرامون مسائل زنان شکل گرفته است (ویکی پدیای انگلیسی، 2010). از اینروست که حدود 70 درصد از مطالعات جنسیتی در جامعه‌آماری تحقیق حاضر را پایاننامههایی تشکیل میدهند که موضوعات مربوط به زنان را مورد واکاوی قرار دادهاند.
علاوه بر توضیح بالا مشخصهها و ممیزات موضوعی سه دانشگاه ایجاب میکند تا به شکل اختصاصی هریک از سه دانشگاه نیز مورد نقد قرار گیرد. به دلیل نزدیکی مطالعات فرهنگی در دانشگاه های علامه طباطبایی و علم و فرهنگ به رشته جامعه شناسی نخست به دو دانشگاه اخیر و سپس مطالعات فرهنگی در دانشگاه تهران از منظر موضوعی می پردازیم؛
حوزه های موضوعی در دانشگاه علامه طباطبایی و علم و فرهنگ
جدول (2-6): توزیع عناوین پایان نامههای دانشگاه علامه طباطبایی به تفکیک سال دفاع
سال دفاع
ردیف