هزینه جذب مشتری جدید، به طور متوسط 5 تا 6 برابر هزینه اجرای راهبردهای حفظ مشتری موجود است (تاج زاده،197،1382).
کسب یک مشتری جدید نسبت به حفظ یک مشتری موجود 5 تا 10 برابر هزینه دارد. به عنوان مثال، بر اساس تحقیقات گروه مشاوره ای بوستون، هزینه حفظ یک مشتری اینترنتی 80/6 دلار است، در حالـی که هزینه جذب یک مشتری جدید اینترنتی 34 دلار می باشد (سفیانیان،1384،11).
1.2.2)سیر تکاملی مفاهیم بازاریابی
بازاریابی با زندگی روزانه همه سر و کار دارد. بازاریابی وسیله ای است که با آن استاندارد زندگی ایجاد و به مردم ارائه می شود. بسیاری از مردم بازاریابی را با فروش اشتباه می گیرند ولی باید توجه داشت که بازاریابی هم قبل و هم بعد از رویداد فروش وجود دارد. بازاریابی در واقع فعالیت هایی نظیر تحقیقات بازاریابی، تولید کالا، توزیع، قیمت گذاری، تبلیغات، فروشندگی شخصی و غیره را با هدف درک خدمت و تامین نیـازهای مصرف کنـنده و هم زمـان تامـین اهـداف سـازمـان با هم، ترکـیب می کند.
بازاریابی، فعالیتی انسانی با هدف تامین نیازها و خواسته ها از طریق فرآیند مبادله است (فروزنده،37،138 ).
بازاریابی در ابتدا به عنوان یک ابزار کسب و کار در نظر گرفته شده و تاکید آن بر تولید بوده است. شرکتها از بازاریابی به عنوان ابزاری جهت بیان این مطلب که : « مشتریان محصولات در دسترس و ارزان را ترجیح می دهند » استفاده می کردند. این نگرش به بازاریابی، تحت عنوان نگرش مبتنی بر تولید شناخته شده است.
در خلال سال های 1920 و 1930، فلسفه محصول توسعه یافت به طوری که سازمان ها بیشتر بر محصول و کمتر بر تولید متمرکز شدند. عقیده جدید این بود که مشتریان محصولات با کیفیت و عملکرد بهتر و محصولات دارای خصوصیات جدید را بیشتر مورد توجه قرار می دهند، این تغییر در نگرش، در حرکت از گرایش مبتنی بر تولید به گرایش مبتنی بر محصول موثر بوده است. در هردوی این گرایش ها، اتخاذ تصمیم در مورد هزینه محصول و توزیع محصول با عدم توجه به مشتری صورت می گرفته است.
در طول سالهای 1950، اهمیت مشتری در بازاریابی، با ظهور گرایش مبتنی بر فروش آشکار گردیده است. این دیدگاه، بر فروش از طریق تبلیغ و ترفیع محصول متمرکز بوده است. مفهوم فروش بدین معنی است که مصرف کنندگان مادام که با تبلیغات پیشبردی تحریک نشوند محصولات شرکت را به حد کافی خریداری نخواهند کرد (فرزونده،46،1385).
گرایش فروش بر این پایه استوار است که مشتریان مقداری کافی از محصولات شرکت را نخواهند خرید، مگر آنکه برای فروش و تبلیغات و ترفیعات فعالیت های چشمگیری صورت پذیرد. شرکت هایی که از این روش پیروی می کنند باور دارند که محصولاتشان باید «فروخته» شود، نه اینکه «خریداری» شود (روستا،ونوس ، ابراهیمی،22،1383).
برای مثال شرکت های بیمه معتقدند که مردم تمایل زیادی به بیمه شدن ندارند و هرگز خود مراجعه نمی کنند. پس باید در جستجوی مشتریان بود و مزایای بیمه را به آنها معرفی کرد و بدین ترتیب آن را فروخت. برخلاف این سه گرایش بازاریابی، گرایش مبتنی بر بازار (مفهوم بازاریابی) به این معنی است که یک شرکت باید نیازها و خواسته های یک بازار هدف کاملاً تعریف شده را بررسی کند و آنگاه نسبت به تامین رضایت مطلوب اقدام نماید.
2.2.2) ابعاد گوناگون بازاریابی
مارکتینگ دارای ابعاد گوناگونی است که در زیر می آید (روستا، و همکاران،1383،9)
بازار گرایی: توجه، تمایل و گرایش به مشتری و بازار
بازار شناسی: تحقیقات بازاریابی و بررسی های بازار
بازاریابی: یافتن بازار هدف و بخش بندی بازارها
بازار سازی: ایجاد و افزایش سهم بازار، ساختن تصویر مناسب یا یافتن جای دلخواه در بازار
بازار گرمی : آمادگی برای رقابت، حضور در صحنه ی تبلیغات و ترفیعات بازارها و نمایشگاه ها انجام تبلیغات و ترفیعات
بازار گردی: ویترین گردی جهانی، حضور در صحنه مبادلات و بازارها، اطلاعات و ارتباطات بازار
بازار سنجی: مقایسه و ارزیابی گذشته و حال، خود و دیگران برای ترسیم آینده