تعارض و هیجانات مربوط به آن
تعارض جزء گریزناپذیر روابط انسانی است و هر چه روابط صمیمانه تر باشد، تعارض بیشتری محصول آن است . اما اکثر زوج ها از تعارض و هیجانات منفی همراه با آن  خشم، رنجش، حسادت، دل خوری، آزار، تنفر و انزجار  می ترسند و مشکلاتی در یادگیری چگونگی مقابله با آن دارند . یک روش رایج برای مقابله با این هیجانات ، فرو نشانی آنها با این آرزوست که خودشان در طول زمان ناپدید می شوند. دو دلیل قدرتمند برای فرونشانی هیجانات منفی وجود دارد (کراسبی [1]، به نقل از اولسون[2] و اولسون[3]، 2001/1384) ، یکی دلیل ، اجتماعی و دیگری دلیل روان شناختی است.
دلیل اجتماعی ، بسیاری از فرهنگ ها تابوهایی علیه ابراز خشم دارند. این پیام، چه کلامی و چه غیرکلامی از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و می گوید: “افراد شایسته و خوب خشم شان را نشان نمی دهند، خشم غلط است و نشان می دهد که برای رابطه اتفاقی وحشتناک رخ داده است “. با این پیام لازم است که افراد احساسات درست و خالص شان را انکارکنند و آن را دور از دسترس نگه دارند.
به عنوان مثال ؛ برخی همسران، با این اعتقاد اجتماعی شده اند که در یک رابطه هر گونه اختلاف نظری غلط است . برخی به غلط می پندارند که لزوم ازدواج هماهنگی به هر قیمت ممکن است. چنین اعتقاداتی در دراز مدت برای یک رابطه می تواند ویران کننده باشد.
دلیل روان شناختی، فرونشانی هیجانات منفی با عدم اعتماد به نفس و ناایمنی انسان مرتبط است. افراد فکر می کنند “اگر اجازه بدهیم دیگران بدانند واقعاً چه فکر می کنیم و واقعاً چه کسی هستیم ، ما را دوست نخواهند داشت و حتماً طرد می شویم ” و از این جهت خشم و تعارض خود را نشان نمی دهند. در روابط صمیمانه، همسران برای یافتن یک تعادل ظریف بین وابستگی به یکدیگر و استقلال از یکدیگر در حال کشمکش اند . برخی ناظران آن را تعادل وابستگی متقابل[4] نامیده اند. در خانواده ها نیز کودکان و نوجوانان برای افتراق خودشان از والدین و همشیران شان و برای مراقبت از قلمرو و اعتقادات شان، کشمکش می کنند. افراد در جستجوی فردیت اند و در همان حال سعی می کنند روابط صمیمانه شان را حفظ کنند.
به طور کلی افراد به دلیل این فرض مشهور که عشق متضاد تنفر است ، نسبت به تعارض دارای نگرش های منفی هستند . ولی حقیقت این است که هم عشق و هم تنفر دو احساس شدیدند. به جای تضاد، آنها بیشتر شبیه به دو روی سکه اند. مرز میان آن دو بسیار ظریف است، ولی احساسات عشق اغلب مقدم بر احساسات تنفر است . بنابراین، هنگامی که احساسات منفی سرکوب شوند، احساسات مثبت نیز می میرند. افراد اغلب می گویند: “من هیچ احساسی نسبت به همسرم ندارم، نه عشق نه نفرت، من فقط بی تفاوتم”. بی تفاوتی  فقدان احساس  متضاد خشم و عشق و نفرت است.
خشم و عشق با هم مرتبط اند و ما اغلب نسبت به افرادی که دوست شان داریم بیشترین میزان خشم را نیز داریم.
رولو[5] (اولسون،2014) پیوند پویای عشق و نفرت را چنین توصیف کرده است:
” اتفاقی شگفت انگیز که همیشه افراد را در طول جلسات درمان، متعجب و شگفت زده می کند، این است که بعد از اینکه احساسات خشم، دشمنی و حتی تنفرشان را نسبت به همسرشان پذیرفتند و نسبت به او، پرخاش کردند، جلسه با احساسات عشق نسبت به او خاتمه می یابد. فردی ممکن است با احساسات منفی خفه شده و از درون در حال سوختن، که تا حدودی به طور ناخودآگاه برای حفظ یک ظاهر خوب و با وقار عمل می کند، به جلسه درمان بیاید ولی در می یابد هما نطور که خشم اش را نسبت به همسرش فرو می نشاند، عشق را نیز چنین می کند …، مثبت، تا زمانی که منفی نیاید، نمی آید  و نفرت و عشق دو قطب متضاد نیستند، بلکه با یکدیگر می آیند”.
تعارض و هیجانات همراه با آ ن، که مهم ترین آنها خشم است، در روابط انسانی و به ویژه در روابط صمیمانه  زوجی  طبیعی است و سرکوب آن مشکلات زیادی ایجاد می کند. پس ابراز خشم دارای اهمیت است، ولی چگونگی ابراز آن مهم تر است. ابراز خشم به شیوه سازنده، نه تنها مخرب رابطه نیست، بلکه باعث ارتقاء آن می شود، لذا نیاز به کسب مهارتهای ویژ های دارد و کسب این مهارت ها می تواند بسیار سودمند باشد. از طرف دیگر برخی نیز ممکن است آن را به شیوه ای نادرست برونریزی کنند که این روش نیز دارای پیامدهایی است.”
بیل بورچت[6](1996، 1998) به نقل از اولسون (2014) در بحث اش درباره خشم دیدگاهی ظریف را ارایه داده است:
” از همه هیجان های انسانی، خشم بیشترین آسیب را ایجاد کرده و باعث بزرگ ترین خرابی ها در میان افراد، زوج ها، خانواده ها، گروه ها و ملل اجتماعی شده است”. خشم یک شمشیر دو لبه است، به طوری که به سمت دیگران نشانه می رود، ولی به وسیله فرد خشمگین درونی می شود. بورچت می گوید “غیرممکن است که فردی متنفر باشد، دلخور باشد و برنجد، بدون این که خودش را نرنجاند ” . اگر چه ابراز خشم گاهی باعث می شود که فرد حس خوبی داشته باشد، ولی می تواند باعث احساس گناه و کاهش حس مثبت نسبت به خود شود. ابراز خشم می تواند احساس قدرت و توانمندی ایجاد کند و افراد را با این تفکر که در حال انجام کاری سازنده هستند، در حالی که واقعاً در حال بدتر کردن اوضاع هستند، بفریبد . همچنین ممکن است به افراد اجازه دهد هر کاری را که می خواهند بدون احساس ترس از تلافی و انتقام، نسبت به دیگری اعمال کنند.
[1] – Crosby
[2] – Olson
[3] – Olson
[4] – Balance Interdependency
[5] – Rollo
[6] – Bill Borcherdt
لینک جزییات بیشتر و دانلود این پایان نامه:
مقایسه تعارضات زناشویی و سبک های حل تعارض در  زوجین دارای رضامندی و عدم رضامندی از ازدواج