خانواده مهمترین نهاد اجتماعی درجوامع انسانی بوده وازنظر تکوین شخصیت وپرورش آن درفرزندان و همچنین ازنظر سازگاری بعدی فردبا جامعه دارای آثاروسیعی می باشد.بسیاری از جامعه شناسان وروان شناسان اعتقاددارندکه ریشه ی بسیاری ازانحرافات شخصیت را باید درپرورش نخستین خانوادگی جست وجوکرد،چراکه،اگرمنشاء بسیاری ازکج رفتاری هاوانواع گوناگون بیماری های روانی بررسی گردد،نقش پرورش خانواده درکیفیت رشد شخصیت آشکارمیگردد(فرجاد، 1387).
باید گفت با افزایش تعارض در ارتباط های زوجی، ناسازگاری افزایش می یابد و نارضایتی بیشتری حاصل می شود و همین مشکلات از مقدمات طلاق و جدایی محسوب می شوند ( یانگ و لانگ ، 1998) . این مشکلات پیامد هایی مثل اختلالات اضطرابی ( داس ،سیمپسون و کریستنس ، 2009) ،افسردگی ( کوین، تامپسون و پالمر ، 2012) ، ناسازگاری و پرخاشگری کودکان و نوجوانان ( جراد و بوهلر ،2008)،اختلالات خوردن و مصرف شدید الکل ( فینچام ، 2008) و بیماری های فیزیکی مثل ناراحتی های قلبی ( سالز و بوند ،2010) را در بر دارند، رفتارهایی که ریشه در طرحواره ها ی اولیه دارند .
طرحواره به طور کلی، به عنوان ساختار ، قالب یا چهارچوب تعریف می شود. در روان شناسی و روان درمانی، طرح واره به عنوان هر اصل سازمان بخش کلی در نظر گرفته می شود که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. بسیاری از طرحواره ها در اوایل زندگی شکل می گیرند، به حرکت خود ادامه می دهند و خودشان را به تجارب بعدی زندگی تحمیل می کنند، حتی اگر هیچ گونه کاربرد دیگری نداشته باشند. با این تعریف کلی، طرحواره می تواند مثبت یا منفی، سازگار یا ناسازگار باشد و همچنین می تواند در اوایل زندگی یا در سیر بعدی زندگی شکل بگیرد. یانگ (1990-1999) معتقد است برخی از این طرحواره ها- به ویژه آن ها که عمدتا در نتیجه تجارب ناگوار در دوران کودکی شکل می گیرند- ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منش شناختی خفیف تر و بسیاری از اختلالات مزمن قرار بگیرند. یانگ برای بررسی دقیق تر این ایده، مجموعه ای از طرحواره ها را مشخص کرده است که خصوصیات زیر را دارند:
الگوها یا درون مایه های عمیق و فراگیری هستند،
از خاطرات، هیجان ها، شناختواره ها و احساسات بدنی تشکیل شده اند،
در دوران کودکی یا نوجوانی شکل گرفته اند،
در سیر زندگی تداوم دارند،
درباره خود و در رابطه با دیگران هستند،
به شدت ناکارآمدند .
از نگاه یانگ(1998) طرحواره ها ، الگوهای هیجانی و شناختی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفته اند و در سیر زندگی تکرار می شوند. طبق این توصیف، رفتار یک فرد، بخشی از طرحواره محسوب نمی شود، چون یانگ معتقد است که رفتارهای ناسازگار در پاسخ به طرحواره به وجود می آیند. بنابراین، رفتارها از طرحواره ها نشات می گیرند، ولی بخشی از طرحواره ها محسوب نمی شوند (یانگ، کلوسکو و ویشار ،2003 ).
از سوی دیگر محققان نشان داده اند که تاثیرات منفی تعارض ( خشم ، نفرت ، ناراحتی و ترس ) در تعاملات زوجین ، با میزان خشونت و درگیری مرتبط است . ( بوک والا ، سوبین و زدوانیوک ،2010 ) . این ارتباطات مخرب یا تعاملات منفی بین زوجین منجر به کاهش رضایت در رابطه و کاهش سلامت روانی افراد متاهل می گردد ( آماتو ، هاهمن ، ماریوت 2012 ) تعارضات زناشویی ابعاد مختلفی دارد که می توان مولفه های کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، جدا کردن امور مالی از یکدیگر، کاهش ارتباط موثر ونیز تصمیات مشترک را برشمرد؛ که آگاهی از این تعارضات میتواند به فهم این رابطه اجتماعی و در نتیجه افزایش سلامت روانی زوجین کمک نماید. (وایس ، 2005) و محقق در پی آن است که با استفاده از آموزش جلسات طرحواره درمانی اثر بخشی این جلسات را بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل با استفاده از دو گروه آزمایش و گروه کنترل بررسی نموده تا روشن شود که در زمینه تعارض زوجین و برای رفع آن می توان از این شیوه درمانی استفاده نمود. با توجه به تحقیقات انجام شده مبنی بر نقش تعارضات زناشویی بر کاهش سلامت روانی افراد، کمبود مطالعات و بررسی های شخصیتی و روانی قبل از ازدواج و نیز بالا رفتن میزان طلاق و ناسازگاری های خانوادگی در داخل کشور، نیاز به مطالعات و تحقیقات گسترده در این زمینه احساس می شود. با توجه به اهمیت موضوع، این تحقیق به دنبال جواب دادن به این سوال است که آیا اموزش طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل موثر است؟
3-1-اهمیت و ضرورت تحقیق
روابط سالم و متعادل خمیرمایه عشق به زندگی خانوادگی و رضایت مندی زناشویی است. مسائل و مشکلات زیادی اینروزها دست به دست هم داده و به سستی و تضعیف روابط خانوادگی منجر شده است. ازسوءتفاهمات و انتظارات نابجا گرفته تا نوع ارتباط کلامی، عدم پایبندی به قواعدیمشخص، روش مدیریت خانه و…
زندگی زناشویی،همواره تجربیات دیدنی و شنیدنی زیادی به همراه دارد. بعضی از این تجربیات، مایه دلخوشی و بعضی دیگر دردآور و ناراحت کننده است و بعضی ممکن است احساس شرمندگی همراهداشته باشد. هرگونه احساساتی که به وجود آید، اگر اعضای خانواده نتوانند آنها رابشناسند و درباره شان توضیح بخواهند، این احساسات به درون ریخته می شود و ریشه هایرفاه خانوادگی را از بین می برد. سدهای خانوا
دگی که در مقابل صحبت کردن دربارهمسائل خانوادگی بنا می شود، دلیل مهمی برای کاستن ارزش فردی است(شمسایی، 1387). حال که مطالعات و پژوهش ها بر ارتباط موثر رابطه زناشویی با لذت زندگی فردی تاکید دارند ، مطالعه این مهم در زندگی جمعی و بارزترین شکل زندگی جمعی یعنی خانواده و لذت زندگی خانوادگی به منظور کمرنگ کردن تعارضات زناشویی و به تبع ان افزایش سلامت روانی زوجین امری ضروری می نماید.
4-1-اهداف تحقیق
هدف کلی:
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی و افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل
اهداف جزیی:
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان متاهل
تعیین اثر بخشی طرحواره های درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل
5=1=فرضیه های تحقیق:
1- طرحواره های درمانی بر کاهش تعارضات زناشویی دانشجویان متاهل موثر است.
2- طرحواره های درمانی بر افزایش سلامت روان دانشجویان متاهل موثر است.
6-1-متغیر های پژوهش
متغیر مستقل:
درپژوهش حاضر طرحواره درمانی به عنوان متغیر مستقل در نظر گر فته شده است.