تفاوت های فرهنگی میان دانشگاه و صنعت وجود دارد ، از این میان می توان به تفاوت نگرش میان صنایع و دانشگاهها بشرح جدول زیر اشاره کرد :
جدول (2-7) : مقایسه نگرش دانشگاه به تحقیق و نگرش صنعت به تحقیق
معیارها دانشگاه صنعت
مقصد معطوف است به پیشبرد دانایی در زمینۀ جهان عینی معطوف به پیشبرد کسب و کار شرکت
گزینش موضوع موضوعات خوشه ای مبتنی بر تجربه انطباق موضوع با نیازمندیهای شرکت و تجربیات شخصی
مهارت عمده در زمینۀ پدیده ها و فنون در زمینه های فرآورده ها و فرآیندهای مورد نظر شرکت
رویکرد تکمیل پروژه مهم است به موقع بودن تکمیل پروژه و اغلب مهمتر از تکمیل پروژه است
انتشار نتایج طبق معمول منتشر میشود نتایج اگر برای رقبا ارزشمند نباشد منتشر میشود
ارزشمند بودن پیشرفت موضوع و شأن و منزلت ذاتی کار ارزشمند است تأثیر موضوع پژوهش بر کسب و کار ارزشمند است
منبع : (کانکنی، 44:1388)
گروه دیگری از تفاوتهای فرهنگی بین دانشگاه و صنعت به دلایل اهداف متفاوتی است، که دنبال میکنند و مانعی در توسعه روابط صنعت و دانشگاه می باشد. این تفاوتها را نیز می توان به شرح زیر بیان نمود :
1) دانشگاه و صنعت افقهای زمانی متفاوتی برای دستیابی به نتایج تحقیق در نظر میگیرند که این زمان برای صنعت کوتاه و معین و برای کارکنان دانشگاه طولانی و انعطاف پذیر است.
2) صنعت به دنبال سود بهره بردای عملی از نتایج تحقیقات است در حالیکه دانشگاهیان به دنبال انتشار آن هستند.
3) بخش خصوصی معمولاً ترجیح میدهد که نتایج تحقیقات محرمانه باشد در حالی که کارکنان دانشگاه به دنبال انتشار آن هستند.
4) دانشگاهیان دوست دارند نتایج تحقیقات خود را برای ارتقاء شغلی و مشهور شدن از نظر حرفهای منتشر کنند در حالیکه اگر یک پروژه مربوط به همکاری مشترک نتایجی بدست آورد که ارزش تجاری مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشد، صنعت ترجیح میدهد که انتشار این نتایج حداقل تا زمان ثبت اختراع یا نوآوری به تعویق بیافتد (کانکنی، 145:1388) .
2-3-21 قوانین و مجموعه مبانی اخلاقی همکاری با صنعت
هر دانشگاه باید قوانینی برای حمایت از محققان خود برای انتشار مطالب علمی داشته باشد و همچنین باید توجه داشت که وظایف اصلی کارکنان یعنی تدریس، تحقیق و کارهای اداری نباید به خاطر مشاورههای خصوصی یا دانشگاهی مورد بیتوجهی قرار بگیرند. قوانین در این باره در کشورهای مختلف متفاوت است:
* در شوروی سابق دانشگاهیان حق نداشتند در همکاریهای سودآور با بخش صنعت مشارکت داشته باشند.
* در آمریکای لاتین دانشگاهها تمایل به بستن قرارداد با کارکنان به صورت تمام وقت یا پاره وقت دارند.
* در برخی از دانشگاهها اختصاص زمان خاص به فعالیتهای خصوصی نظیر مشاوره قابل قبول و یا حتی در زمینههایی مثل وکالت، پزشکی و مهندسی مطلوب است به شرطی که دانشگاهیان وظایف دیگرشان را به خوبی انجام دهند زیرا چنین فعالیتهایی به عنوان آموزش حرفهای میتواند موجب ایجاد دید عملی گردد و تدریس و تحقیق را پربارتر نماید.
* در برخی دیگر از دانشگاهها تعاملهای غیررسمی با بخش تولیدی ابزاری بسیار مهم برای محققان برای افزایش درآمد است. موسسات آموزش عالی میتوانند از این تعامل سود ببرند زیرا خطر فرار مغزها را به خاطر دلایل اقتصادی کاهش میدهد.
* در برخی از دانشگاهها خدمات مشاورهای که توسط کارکنان دانشگاه به طرف تجاری ارائه میشود یک امر شخصی است و هیچ مسئولیتی را برعهده دانشگاه یا موسسه نمیگذارد (ابراهیمی پور، 1383: 86).