N = 6373
d = 0.05% خطای نمونه گیری
3-2 تعاریف عملیاتی متغیرها و واژه های کلیدی
3-2-1 نگرش
نگرش عبارت است از نظم معینی در احساسات، افکار و آمادگی فرد برای تاثیر گذاشتن در برخی از جنبه های محیط خود. بر اساس روش فوق، می توان گفت که نگرش شامل سه قسمت احساسات، افکار و آمادگی برای عمل است که هر کدام به ترتیب در حوزه های عاطفی، شناختی و رفتاری، جای دارند. نگرش یا گرایش ذهنی عبارت است از احساس موافق یا مخالفی که آدمی بنا به احساس و اندیشه اکتسابی پیشین خود نسبت به شخصی، شیئی و یا امری نشان می دهد. هر آنچه که خوب یا بد، زشت یا زیبا تلقی می شود. خواه شیئی مادی، یک شخص، گروهی افراد، یک موسسه، شیوه رفتار، راه و رسم یا ویژگی های مربوطه به آن باشد، آن را موضوع یا مورد نگرش می نامند (پارسا، 1375: 186).
3-2-2 آموزش عالی
آموزش عالی به بالاترین سطحی از آموزش گفته می‌شود که در دانشگاه‌ها، کالج‌ها و موسسات فن‌آوری، ارائه می‌شود. آموزش‌عالی در ایران در حال حاضر زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و وزارت بهداشت، درمان، و آموزش پزشکی (برای علوم مربوط به درمان و بهداشت) اداره و سازماندهی می‌شود. آموزش عالی در حال حاضر در ایران، شامل آموزش‌های دانشگاهی منتهی به مدارک کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری است. امروزه دانشگاه‌ها و مؤسسه آموزش عالی فراوانی در ایران در حال فعالیت هستند.
آموزش عالی نهادی اجتماعی است که از دیرباز برای انجام سه رسالت آموزش، پژوهش و خدمات پدید آمده و در سال های اخیر رسالت های جدیدی از جمله کارآفرینی نیز به آن افزوده شده است. در بین تمامی عناصر و خرده نظام های آموزش عالی، از برنامه های درسی به عنوان مهم ترین عنصر و به منزله قلب این نظام یاد می شود زیرا بنیاد ی ترین ابزار فراهم آورنده دانش، تجربه و مهارت های دانشجویان برای عرضه خدمات به جامعه است. نهاد اجتماعی اموزش عالی به عنوان موتور محرکه اقتصادی جوامع و یکی از اساسی ترین عوامل توسعه فرهنگی و اجتماعی کشورها قلمداد می شود. (نیلی، 1389: 58- 57) لذا وقتی از آموزش عالی سخن به میان می‌آید، مقصود از آن وجود نهاد‌های اجتماعی لازم برای پرورش و تولید افرادی دانشمند در امور مختلف علمی، فنی، پزشکی و اجتماعی است که هر کدام از آنان بتوانند به طور بالقوه این چرخ را بگردانند یا به عرصۀ جامعه وارد شوند. (اعتماد امامی، 1382: 279)
دو نگرش کلی نسبت به آموزش عالی وجود دارد یکی انگیزش درونی یا فرامادی و دیگری بیرونی و مادی. انگیزش درونی یا فرامادی به عزت نفس، رشد شخصی، تحقق ذات و… مربوط می شود در حالی که انگیزش بیرونی و مادی به کسب پایگاه اجتماعی، پذیرش اجتماعی، نیازهای ارتباطی و… می پردازد. (رستگار خالد، 1390: 141)
3-2-3 سرمایه فرهنگی
واژۀ سرمایه، تأکید بر این امر دارد که مولد است و «شما را قادر می‌سازد تا ارزشی به وجود آورید، کاری انجام دهید، به هدفی نایل شوید، مأموریتی را در زندگی انجام داده و نقشی در جهان ایفا کنید» (شارع پور خوش‌فر، 1381: 66) واگت بر این عقیده است که «سرمایه ثروتی مولد است که شخص می تواند برای ایجاد درآمد یا منابع اضافی دیگر به کار برد» (واگت، 1933: 29)
برداشت بوردیو از سرمایه، از معنای پولی سرمایه در اقتصاد وسیع‌تر است. در حقیقت، سرمایه منبعی عام است که می‌تواند شکل پولی و غیرپولی و همچنین ملموس و غیرملموس به خود گیرد (انهییرر و گرهاردز، 1995: 826).
ترنر سرمایه فرهنگی را مجموعۀ نمادها، عادات، منش‌ها، شیوه‌های زندگی که به طرز غیررسمی بین افراد شایع است، تعریف می‌کند. کالینز، سرمایه فرهنگی را شامل «منابعی نظیر مکالمات از پیش اندوخته در حافظه، شیوۀ زبانی، انواع خاص دانش یا مهارت، حق ویژۀ تصمیم‌گیری و حق دریافت احترام می‌داند» (ملاحسنی، 1381: 300) سرمایه فرهنگی شامل گرایش‌ها و عادت‌های پابرجا و تثبیت‌شده در طول فرایند جامعه‌پذیری و نیز صلاحیت‌های تحصیلی و فرهیختگی است. (نوغانی، 1383: 17) همچنین سرمایه فرهنگی قدرت شناخت و قابلیت استفاده از کالاهای فرهنگی در هر فرد تعریف شده است. (فکوهی، 1381: 300)
کاتسیلین و رابینسون (1990) سرمایه فرهنگی را قابلیت افراد در فرهنگ پایگاهی بالای جامعه و رفتارها، عادت‌ها و نگرش‌های وابسته به آن تعریف می‌نمایند. آنها سرمایه فرهنگی را با حضور افراد در تئاترها و سخنرانی‌ها و بازدید از موزه‌ها و گالری‌های هنری سنجیدند. (لری و واینینگر، 2003: 606).
به تعبیر بوردیو «اگر در صدد فهم جهان اجتماعی هستیم، باید ایده سرمایه، انباشت آن و تأثیرات آن را مجدداً به جهان اجتماعی معرفی کنیم» (شارع پور حوش‌فر، 1381: 134)
پیر بوردیو و ژان کلود پاسرون، در تحقیقی که بر اساس فرضیه عدم تساوی سرمایه فرهنگی انجام داده اند، چنین نتیجه‌گیری می‌کنند که نابرابری فرهنگی فقط با رفتار و اعمال فرهنگی که برای افراد و گروه ها مقدور است، مشخص می‌شود. تئاتر رفتن، مجله و روزنامه خواندن، سینما رفتن، دوربین عکاسی داشتن و امثال آنها می‌توانند به عنوان نشانه ها و امکانات سرمایه فرهنگی به شمار آیند که به طور یکسان در دسترس همه نیست. بوردیو معتقداست که سرمایه اقتصادی می‌تواند برای صاحب خود، سرمایه فرهنگی و اجتماعی ایجاد کند و سرمایه فرهنگی نیز با کارکرد خود، سرمایه اقتصادی را به وجود آورد. (روح الامینی، 1377: 117)
.بوردیو سرمایه فرهنگی را شکل غالب سرمایۀ نمادین در جوامعی می‌داند که در آنها نظام مدرسه و هنرِ نوشتن گسترش یافته است. در
چنین جوامعی، سرمایه نمادین دارای مشخصاتی پایدار است و در قالب کتاب‌ها، عناوین نهادینه شده مثل مدارک تحصیلی و غیره ترسیم می‌گردد. (جانعلیزاده و چوب‌بستنی، 1389: 238- 217)
بوردیو در نظریه سرمایه فرهنگی خود مدعی است سرمایه فرهنگی می‌تواند به سه شکل ظاهر شود. 1- تجسم یافته که شامل تمامی اشیاء و کالاهای فرهنگی (میزان آشنایی و فعالیت های هنری مانند موسیقی، خط و نقاشی، ورزش، زبان خارجی و ..)
2- عینیت یافته که شامل مؤلفه های نرم افزاری (کتاب، تابلوهای نقاشی، عضویت در کتابخانه،) وسایل سخت افزاری (کامپیوتر، اینترنت، ماهواره، دوربین)
3- نهادینه شده که مربوط به انواع مدارک تحصیلی، گواهی نامه‌های معتبر فنی و حرفه ای است. (بوردیو، 1997: 42).