2- وسواس‌های آلودگی: شایع ترین وشناخته ترین الگوی وسواس، وسواس آلودگی است. منبع آلودگی غالبا”چیزی است که اجتناب ازآن ممکن نیست. هرچنداضطراب شایع ترین پاسخ هیجانی به شیء ترساننده است، شرم ونفرت وسواسی نیزشایع است. بیماران مبتلا به وسواس آلودگی معمولا” معتقدند که آلودگی بایک تماس جزئی ازیک شی‌ء به شیء دیگر وازفردی به فردی دیگر منتقل می‌شود. دراین نوع از وسواس ترس ازعوامل بیماری زا نظیر باکتری یاویروس که ممکن است باعث بیماری‌هایی نظیرایدز، سرطان وهپاتیت شوندجزءشناخته شده ترین این ترس‌ها می‌باشند(سادوک وسادوک، 1388؛ پنزل، 2000)
3- وسواس‌های مذهبی: مذهب، یک موضوع خاص برای تفکراست. گناهان، خطاهاوتابوهای زیادی وجود دارندکه موضوع وسواس‌های مذهبی هستند و باعث می‌شوند فردتصورکند تحریفی صورت گرفته است. افکارکفرآمیزو تردیدهای مذهبی ازجمله این وسواس‌ها هستند(کرک وسالکوفسکیس، 1380؛پنزل، 2000).
4- وسواس‌های آسیب، خطر، فقدان یاخجالت: به نظر می‌رسداکثریت وسواس‌ها حول محوروقوع حوادث منفی برای خود یادیگران (به ویژه نزدیکان) می‌چرخد. تصوراتی درباره مرگ عزیزان وآسیب‌های اتفاقی دراین زیرمجموعه قرارمی‌گیرد. نوع دیگری از وسواس‌ها شامل مواردی است که فرد فکرمی‌کندکه دیگران او را به دلیل قیافه، لباس یاشیوه‌ی راه رفتن وغذا خوردن وغیره زیرنظرگرفته واو را شماتت کرده ومنجر به احساس خجالتش می‌شود(کرک وسالکوفسکیس، 1380؛ پنزل، 2000).
5- وسواس‌های خرافاتی یاجادویی: بسیاری ازوسواس‌ها شبیه افکارجادویی وخرافاتی است. بسیاری ازافرادوسواسی عقیده دارندکه افکارشان قدرت خنثی کردن یاتغییرحوادث رادارند و منجر به آسیب به خودیادیگران می‌شوند. به نظر می‌رسدکه این افکار مشابه خرافات وبعضی آداب مذهبی است، گرچه به هیچ عنوان محدود به اینها نمی‌شود(پنزل، 2000).
6- وسواس‌های متمرکزبرجسم: وسواس‌های متمرکزبرجسم شامل افکار وسواسی فردنسبت به بدن خود یاکارکرد بدنش می‌باشد. این افراد دارای افکار وسواسی درارتباط با ضربان قلب، توانایی نفس کشیدن، درد دربعضی قسمت‌های بدن(نظیردردموضعی درپاها)آسیب‌های پوستی وغیره می‌باشند(پنزل، 2000).
7- وسواس‌های کمال گرایانه: اجزایی ازکمال گرایی درخیلی ازجنبه‌های وسواس دیده می‌شود. ازجمله تمرکزبرتردید درکامل بودن فکریاعمل است. مک فال وولرشیم عامل هسته‌ای درشکل گیری وسواس رامیزان باورها وفرض‌های مربوط به ارزیابی احساس خطر درزمینه‌ی کمال طلبی می‌دانند؛ باورهایی مانند اینکه انسان باید درهرزمینه‌ای کامل، لایق وتوانمندباشد. به نظرآنهاتصور افرادمبتلا به وسواس این است که درصورتی احساس خوبی نسبت به خود دارندکه همیشه ودرهمه حال کامل، بی عیب ونقص ومصون ازانتقادباشند(شمس وصادقی، 1385؛ پنزل، 2000).
8- وسواس‌های خنثی: دراینجا افکاربی معنی، جملات، تصاویر، آهنگ‌ها وحتی رشته‌های بی معنی ازاعدادی وجود داردکه باوقوع واقعه خاصی مرتبط نبوده ومنجربه حواس پرتی ودرگیری فردیاجلب توجه او به وقایع یا اشیاء غیر مهم بهنجارمرتبط باخوداو، دیگران ویا محیط می‌شود. این وسواس‌ها ممکن است شامل سؤال‌های درونی تکراری درمورد چیزهایی باشدکه مهم نبوده و برای آنها جوابی وجود ندارد. فشارواقعی حاصل از این وسواس‌ها ناشی از این است که به نظرمی‌رسدفرد نمی‌تواند افکارمرتبط باآنها را متوقف کند. درمجموع وسواس‌های خنثی دارای خصوصیاتی متفاوت ازسایروسواس هاست(کرک وسالکوفسکیس، 1380؛ پنزل، 2000).
2- 1-4-2 انواع فرعی اجبارها
1- اجبارهای آلودگی زدایی: این طبقه یکی ازشناخته شده ترین انواع رفتارهای اجباری است. این اجبارهابه منظور جلوگیری ازآسیب‌هایی است که افرادبرحسب محتوای وسواس‌ها ازآن هراسانند. آلودگی محدوده وسیعی را در برگرفته وحتی بعضی ازآنها جنبه خرافاتی وجادویی دارند، نظیرآلودگی ازطریق افکاریاکلمات. رفتارهای اجباری دراین حوزه شامل اشکال مختلفی ازرفتارهای تمیزی واجتناب نظیر شستن دست‌ها، دوش گرفتن، ضدعفونی واسترلیزه کردن، دور انداختن اشیاءولباس‌هاوتعویض کردن آنهاوغیره می‌شود(سادوک وسادوک، 1388؛ پنزل، 2000). این اجبارهاازشیوع نسبتا”بالایی دربین بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی برخورداراست. مطابق نظرپژوهشگران، اکثریت بیماران OCD اجبارهای شستشو را در دوره‌ای از بیماری شان تجربه کرده‌اند(حونز وکراچمالیک ، 2003).
2- اجبارهای احتکار: اجبارهای احتکار، معرف رفتارهای اجباری است که درآن افرادتمایل به جمع آوری چیزهابه مقدار زیاد دارند. آنها ممکن است فقط انواع خاصی ازچیزها ویاهرچیزی راجمع‌آوری کنند. اجبارها، رفتارهای افرادی که اقدام به جمع‌آوری چیزهای ارزشمند نظیر اشیاء هنری، سکه، تمبرو غیره می‌کنند را در برنمی‌گیرد. برعکس افراد با اجبارهای احتکار چیزهایی را جمع‌آوری می‌کنندکه ارزش کمی‌داشته ویاارزشمند نیست؛ یا اگر ارزشمند هم باشد، علاقمندبه جمع‌آوری آن بیش ازحد معمول هستند. آنهاتصورمی‌کنندکه اگراین اشیاء را دوربیندازند، روزی به آن نیازخواهندداشت(پنزل، 2000). گاه این افراد به دلیل درهم ریختگی ناشی ازجمع‌آوری چیزها درخانه قادربه انجام فعالیت‌های عادی روزمره زندگی خودنیستند و معمولا”درتصمیم گیری برای اینکه چه چیزی رادوربیندازندمشکل دارند(ثردارسون ، رادمسکی ، شافران ، ساچاک ، هاستیان ، 2004).
3- اجبارهای وارسی: اجبار وارسی کردن می‌تواند به عنوان کوشش‌
های اجباری، تکراری واغلب افراطی برای کسب اطمینان ازعدم رخداد حادثه‌ی خاص یاانجام بعضی فعالیت‌ها به شیوه‌ای خاص، تعریف شود. وارسی درواقع چرخه‌ای ازفرایندی است که چهارمرحله رادربرمی‌گیرد:
الف- تردیدشدید: احساس اضطراب به دلیل عدم اطمینان ازچیزهایی که مهم به نظر می‌رسند. فرداحساس فقدان اطلاعات می‌کند.
ب- تمایل به وارسی یاپرسش: اجباربرای دستیابی به اطلاعات بیشتربرای رهایی ازاضطراب وشک ورسیدن به احساس قطعیت، سلامت یاحمایت.
ج- وارسی کردن ذهنی یاعملی.
د- رفع تردید ورهایی موقت ازاضطراب، که هیچکدام دوام چندانی نداشته(گاه چندثانیه یادقیقه)ومنجربه تردید ووارسی بیشترمی‌گردد(پنزل، 2000). اجبارهای وارسی بیش از اجبارهای مربوط به تمیزکردن همراه باشک و تردیدو بی تصمیمی ‌است ونیازمندزمان طولانی برای رسیدن به اطمینان خاطراست(راچمن، 2003).
4- اجبارهای جادویی و عمل زدایی: ترس هاوشک وتردیدهای افرادوسواسی ممکن است درمورد هرچیزی باشد. بسیاری از این ترس‌ها وشک هاآنقدرعجیب و غیرواقعی هستندکه هیچ فردعادی حتی به آنهافکر نمی‌کندتاچه برسد به اینکه بخواهدازآنهااجتناب کندیااثرآنها راخنثی نماید. شرایطی که افراد وسواسی درمعرض رگباری ازاین افکارعجیب وغیرعادی قرارمی‌گیرند، ممکن است راههای معمول برای خنثی‌سازی آنها مؤثرنباشد، بنابراین افرادممکن است به چیزهایی فراتر از احتیاط معمول برای داشتن احساس امنیت وکنترل پناه ببرند(پنزل، 2000).
5- اجبارهای کمال گرایانه: این اجبارهاتلاش برای کنترل شک‌هایی است که درافرادOCDوجود دارد. همچنین تلاش برای تحمیل ساختاری به زندگی شخص است که به نظر می‌رسددایم درمعرض تغییراست. موضوع دیگر دراین زیرمجموعه که برای افرادOCD چالش برانگیزاست، اجبار به تصمیم گیری است. ازآنجایی که تصمیمات بایدلاجرم بی نقص باشد، حتی بی اهمیت‌ترین تصمیمات نیزمی‌تواند برای فرد اضطراب‌زا باشد. به این ترتیب این افراد بطور دائم درمعرض گزینه‌های فراوانی برای تصمیم گیری هستندکه قادر به تشخیص وتمیزبین آنها نمی‌باشند. افکارجادویی که از فرد می‌خواهند که کارها راکامل انجام دهد تا ازبروز حوادث واتفاقات بد جلوگیری کند، منبعی دیگر برای اجبارهای کمال گرایانه است. به نظر تالیس ، 1996، حوزه‌های معینی ازاجبارهای شست وشو، ارتباط تنگاتنگی باکمال طلبی دارند. اودرتحقیق خود به این نکته اشاره کرده که بعضی ازبیماران، ازآیین مندی‌های شست وشو، نه به دلیل ازبین بردن آلودگی، بلکه به علت دستیابی به یک حالت کاملا” پاک وشفاف استفاده می‌کنند(شمس وصادقی، 1385؛ پنزل، 2000).
6- اجبارهای شمردن: دلایل مختلفی برای اجبارهای شمردن وجودارد. نخست به منظور کسب اطمینان ازاین که کاری به میزان یا به دفعات کافی انجام شده است. دلیل دوم ممکن است درارتباط با باورهای جادویی درمورد اعدادخوش یمن یا بد یمن باشد. وسومین دلیل آنست که بعضی افرادتمایل غیرقابل توضیحی برای شمردن دارند. آنها ممکن است هرچیزی را دراطرافشان شمارش کنند(پنزل، 2000). آئین‌های شمردن معمولا”باانتخاب اعداد خاصی همراه است و بطورعادی همراه باوسواس‌ها واجبارهای دیگر نظیرتمیزکردن، وارسی وآئین‌های خرافی اتفاق می‌افتد(انستین ، منزیس ، 2003).
7- اجبارهای لمس کردن یا حرکت: اجبارهای لمس کردن یا حرکت به دلایل مختلفی می‌تواند انجام شود. یکی ازعمده ترین آنها دلایل خرافاتی وجادویی است. دراین صورت آنها این اعمال را به روش خاص یاتکراری به منظور کنترل یک فکر یاواقعه بد وخنثی کردن احتمال وقوع یک رخداد بد انجام می‌دهند(پنزل، 2000).