ریسک تورم یا ریسک قدرت خرید بیان کننده این واقعیت است که احتمال این وجود دارد که دارایی‌های پولی مثل وجه نقد، پس‌اندازها و اوراق بهادار در نتیجه تورم قدرت خریدشان را از دست بدهند. بسیاری از سرمایه‌گذاران در مورد اینکه چگونه سرمایه‌گذاری آنها از زیان‌های ناشی از افزایش قیمت‌های بازار محتمل زیان می‌شود مطلع نیستند. در اصطلاح گفته می‌شود که این سرمایه‌گذاران «توهم پولی» دارند. افرادی که دچار توهم پولی هستند، اعتقاد دارند که اگر پول بیشتری داشته باشند، ثروتمند‌تر هستند. در واقع این گونه افراد، از دست دادن قدرت خرید در نتیجه تورم را نادیده می‌گیرند. (فرانسیس، 1983).
اما در واقعیت تورم یا افزایش سطح عمومی قیمت‌ها، از طریق افزایش هزینه عملکرد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. تورم سبب می‌شود دارایی‌های مالی قدرت خرید خود را در برابر همان مقدار از کالای حقیقی یا خدمات گذشته از دست بدهند. (فرانسیس، 1377).
این ریسک تمامی اوراق بهادار را تحت تاثیر قرار می‌دهد و با ریسک نوسان نرخ بهره مرتبط است، برای اینکه نرخ بهره معمولاً در اثر افزایش تورم، افزایش می‌یابد. علت این است که قرض دهندگان به منظور جبران ضرر ناشی از قدرت خرید سعی می‌کنند نرخ بهره را افزایش دهند. (تهرانی و نوربخش، 1386)
ریسک تجاری
این نوع ریسک به دو عامل بستگی دارد:
الف) اطمینان نداشتن نسبت به فروش شرکت، یعنی نوسان حجم و قیمت فروش و نوع کالاهای عرضه شده برای فروش، اگر عوامل تولید دستخوش نوسان باشد، موجب می‌شود که فروش واقعی با فروش پیش‌بینی شده مغایرت داشته باشد. نقش بازار نیز کمتر از تولید نیست، به عنوان مثال چگونگی رفتار رقبا، محفوظ ماندن سهم محصول شرکت در بازار برای مدیران حائز اهمیت است. مشکل عمده شرکت‌ها در کشورهای صنعتی، بازار فروش محصولات تولیدی می‌باشد.
ب) حجم هزینه های ثابت عملیاتی (درجه اهرم عملیاتی) تابعی از حجم دارایی‌های ثابت (ماشین‌آلات و تأسیسات) است. بنابراین ترکیب هزینه‌های ثابت عملیاتی در ایجاد ریسک مهم است، شرکت‌هایی که هزینه ثابت بالایی دارند با ریسک تجاری بیشتری روبرو می‌باشند. استفاده از تکنولوژی پیشرفته باعث افزایش ریسک تجاری می گردد.
ریسک تجاری همه شرکت‌ها یکسان نیست، شرکت‌های روبه رشد (یعنی شرکتی که نرخ بازدهی سالانه آن سریع افزایش می‌یابد) با ریسک تجاری بیشتری مواجه می‌شوند. زیرا اگر نتوانند در صحنه رقابت، آهنگ رشد خود را حفظ کنند، قیمت سهام آن کاهش خواهد یافت. باید توجه داشت که احتمال کاهش این‌گونه سهام بیشتر از سهام بدون رشد است.
با اطلاع از میزان ریسک و بازده سهام شرکت‌ها و گنجانیدن آنها در یک پرتفری می‌توان ریسک تجاری را کاهش داد. اهرم عملیاتی نقش مهمی در محاسبه پیش بینی سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) و محاسبه ریسک شرکت دارد.
درجه اهرم عملیاتی در صورتی که سطح فعالیت زیر نقطه سر به سر قرار گیرد، منفی می‌شود و اگر حجم فعالیت شرکت به صفر برسد، درجه اهرم عملیاتی به سوی صفر میل می‌کند، بنابراین علامت مثبت و منفی اهرم عملیاتی نشان دهنده حجم فعالیت در مقایسه با نقطه سر به سر است. مقادیر مختلف درجه اهرم عملیاتی برای مقادیر مختلف تولید به ترکیب هزینه‌های ثابت و متغیر بستگی دارد.
اصولاً کاربرد اهرم عملیاتی به این علت است که تغییر در سطح تولید، تغییرات ناموزونی در سود قبل از بهره و مالیات ایجاد می‌کند. توجیه اشتباهات مربوط به پیش‌بینی سود قبل از بهره و مالیات را می‌توان دومین کاربرد درجه اهرم عملیاتی قلمداد نمود.
مدیران محافظه کار تمایل ندارند که درجه اهرم عملیاتی بالایی داشته باشند. زیرا درجه اهرم عملیاتی بالاتر، ریسک خطای پیش‌بینی سود قبل از بهره و مالیات رابیشتر می‌کند و در نتیجه احتمال اینکه مقدار واقعی سود قبل از بهره و مالیات منفی شود، بیشتر خواهد شد.
همچنین درجه ریسک تجاری هنگامی تغییر می‌کند که سازمان بخواهد در مورد ترکیب دارایی‌هایش تصمیمات جدیدی بگیرد بطوری که هزینه‌های ثابت و متغیر تولید تغییر کنند. اگر با تغییر هزینه‌های تولید یک شرکت، نقطه سر به سر آن شرکت تغییر کند، درجه و میزان ریسک تجاری شرکت نیز تغییر خواهد کرد. بطور کلی بالا رفتن نقطه سربه سر یک شرکت باعث افزایش درجه ریسک آن شرکت و پائین‌ آمدن نقطه سر به سر باعث پایین آمدن درجه ریسک آن می‌شود. (احمدپور، 1377).
ریسک مالی
ریسک مالی به ساختار سرمایه و شیوه تأمین مالی شرکت بستگی دارد. بکارگیری بدهی در شرکت، سبب ایجاد این ریسک می‌شود. بطور کلی ریسک مالی را می‌توان به صورت تغییرات شدیدی که در سود هر سهم در نتیجه ساختار سرمایه رخ می‌دهد تعریف کرد. با افزایش میزان بدهی، ریسک مالی نیز افزایش می‌یابد.
ریسک مالی با مفهوم اهرم مالیدر ارتباط است. درجه اهرم مالی معیاری برای سنجش میزان استقراض واحد انتفاعی است. هرچه میزان بدهی شرکت بیشتر باشد، تغییرات سود هم برای مقدار معینی از سود قبل از بهره و مالیات بیشتر خواهد بود. استفاده از وام و سهام ممتاز هزینه‌های ثابت دارند و موجب افزایش درجه اهرم مالی شرکت و همچنین باعث نوسان سود خالص شرکت می‌شوند. نوسان سود خالص شرکت باعث تغییر در عایدی سهامداران خواهد شد و نهایتاً احتمال خطر شرکت افزایش می‌یابد.
درجه اهرم مالی در نقطه سر به سر مالی بی‌نهایت می‌شود. اگر میزان سود قبل از بهره و مالیات به سوی صفر میل کند درجه اهرم مالی نیز به سوی صفر میل
خواهد کرد. محاسبه ریسک مالی یکی از کاربردهای اهرم مالی است. هر اندازه درجه اهرم مالی بزرگتر باشد، درجه ریسک مالی نیز بیشتر می‌شود. (احمدپور، 1377).
ریسک نقدینگی
نقدینگی، به قابلیت نقدشوندگی اوراق در بازار ثانویه مرتبط می‌شود. هرچه خرید و فروش ورقه‌ای در بازار ثانویه به آسانی صورت گیرد و هزینه مبادله آن بالا نباشد، آن ورقه از نقد شوندگی بالایی برخوردار است و هر اندازه عدم اطمینان در مورد زمان و قیمت معامله بالا باشد ریسک، ریسک نقدشوندگی نیز افزایش می‌یابد.
ریسک نرخ ارز
تمامی سرمایه‌گذارانی که امروزه به صورت جهانی و بین‌المللی سرمایه‌گذاری می‌کنند، در تبدیل سود ناشی از تجارت جهانی و بین‌المللی به پول رایج کشور خود با ریسک نرخ ارز مواجه هستند. اگر نرخ ارز بر خلاف تصور سرمایه گذاران تغییر کند، باعث می‌شود بازده‌ی اصلی سرمایه گذاری منفی باشد. با رشد معاملات بین المللی این نوع ریسک در میان سرمایه‌گذاران افزایش یافته و سرمایه‌گذاران مجبورند برای کسب سود به گزینه‌های سرمایه‌گذاری بین المللی نیز دست بزنند که این خود باعث ایجاد ریسک نرخ ارز می‌شود. می‌توان گفت ریسک نرخ ارز، ریسک ناشی از تغییر در بازده اوراق بهادار در نتیجه نوسانات ارزهای خارجی است. به ریسک نرخ ارز، ریسک ارزهای خارجینیز گفته می‌شود. (تهرانی و نوربخش، 1386)
ریسک سیاسی