دیدگاه ساخت گرا
دیدگاه ساخت گرا طبق مبانی معرفت شناختی و روانشناختی یادگیری ساخت گرایی، طراحی آموزشی رو شامل جفت و جور آوردن منابع و فرایندهای یادگیری به خاطر آسون کردن یادگیری شاگردان که همون خلق معنا تو ذهن آنانه می دونه. در دیدگاه طراحی سازنده گرا به جای تأکید بر رعایت مراحلی شخصی واسه طراحی، بر توجه به اصولی مثل جا دادن یادگیری در زمینه های مربوط و واقعی، جا دادن یادگیری در تجارب اجتماعی، تشویق تملّک و داشتن نظر در مراحل یادگیری، ارائه تجربه مراحل ساختن علم، تشویق به خود باخبر شدن از مراحل ساختن علم، ارائه تجربه و تقدیر از دیدگاه های جور واجور و تشویق به به کار گیری شکل های جور واجور روشای ارائه تأکید می شه (فردانش،1999).
طبق اینجور دیدگاهی، هیچ فرقی بین روش گرفتن (ساختن) علم بوسیله یه دانشمند و یادگیری اون به وسیله یه دانش آموز وجود نداره. یادگیری هر دو، طبق یه جور توضیح و تفسیر واقعیتا و یافته هاییه که بدست میارن. وقتی که من یه معنی علمی رو یاد می گیرم، یه فهم شخصی از آن معنی، طبق چیزی که از کتابا، فعالیتا یا گفته های معلم گرفتم، بنا می کنم و می کنم؛ درست همونطور که یه دانشمند، آزمایشا رو در تابش تجربیات قبلی و پیش داشته های شخصی خود تعبیر و تفسیر می کنه.
من هم از راه تفسیری که در تابش علم قبلی شخصی خود انجام میدم یاد می گیرم؛ پس میشه گفت تعریف ساختن گرایی با به کار گیری اسم اون انجام می شه. یادگیری، مراحل فعال ساختن یا برهم گذاشتن چارچوبای مفهومیه (کوبرن، مترجم، امانی تهرانی،1380).
ساختگرایی چیه؟
ساختگرایی در معنی عام خود، قلمرویی وسیعتر از آموزش رو در بر میگیرد. مثل خیلی از معانی که زاییده در بخش فلسفهان و بعد به داخل جامعه و شاخههای علوم سیلان یافتهان، خاستگاه ساختگرایی رو هم در درجه اول میتوان فلسفه و شناختشناسی دونست. نفوذ ساختگرایی در بخشهایی مثل روانشناسی، آموزش، جامعهشناسی، سیبرنتیک و تکنولوژی چشمگیره.
ذات نظریه سازندگی یا ساختگرایی با روح پستمدرنیسم پیوند خورده س. همونگونه که اندیشههای حاکم بر فلسفه، جامعه و علوم کم کم از قلمروی حاکمیت مدرنیسم و پوزیتیویسم فاصله گرفته و در بستر پستمدرنیسم به حرکت خود ادامه میبدن، آموزش پوزیتیویسمی نظریه رفتارگرایی هم به طرف آموزشی آزادتر که محور اصلی اون فرده جهت داده میشه.
ساختگرایی فلسفی عقیده داره ما هیچی رو بیرون از بخش فعالیتها و تجارب خود درک نمیکنیم و ما هستیم که جهان دونستههای خود رو طبق تجربه و گسترش فعالانه علم بنا میسازیم.
وظیفه یه معلم با دیدگاه ساخت و سازگرایی، خلق محیطی مناسب واسه علمآموزانه تا معانی ریاضیات خود رو بسازن؛ دونستن، مرحلهای انعطافپذیر و سازگارشوندهه که واقعیتی تجربی رو سازماندهی میکنه.
از دید ساختگرایان، یادگیری، یه جور کودکان در طرحوارههای عملکردی خود جهت خنثیسازی پریشونیهای به وجود اومده توسط رفت و امد ایشون با جهان بهعمل میبیارن.
از دیدگاه پیاژه، هوش شامل دو مرحله بههم در رابطه میباشه: سازماندهی و موافقت.افراد با جداسازی افکار پراهمیت و کماهمیت و ایجاد رابطه بین اندیشهها و نظرات جورواجور، ذهن خود رو سازماندهی میکنن. در عین حال اونا ذهن خود رو واسه پذیرش نظرات و اندیشههای نو که شامل اطلاعات جدیدند، موافق میکنه. موافقت به دو شکل صورت میپذیرد: همسانسازی و یکی بودن. در شکل اول اطلاعات جدید بهسادگی به نظام ادراکی موجود اضافه میشه. در نوع دوم نظام ادراکی فرد باید بهگونهای تغییر یابد که با اندیشه و ایده نو تطبیق یابد. (حسینی،1388)
اصول روش تدریس ساخت گرایی
اصول ساختن گرایی طبق باخبر شدن از یادگیری استواره و پیام اصلی اون اینه که علم به یادگیرندگان منتقل نمی شه، بلکه این یادگیرندگان هستن که علم رو خود واسه خودشون میسازن. یادگیری ساختن گرا فرآیندیه پویا و داخلی که طی اون فراگیران به شکلی فعال و با رابطه دادن اطلاعات جدید به چیزی که قبلا یاد گرفتن دست به ساخت میزنن. (حسینی،1388).
در تدریس ساختن گرا با کنترل و نظارت بر پروسه یادگیری به فراگیران سپرده می شه و شکلی از کشف هدایت شده هست تا یادگیرندگان، با راهنمایی معلم، فرصت کشف فعال، کاوشگری، بحث و گفتگو، آزمایش نقطعه نظرات و استدلال وتبادل باور رو پیدا کنندکلاسای درس ساختن گرا، بیشتر مثل کارگاه آموزشی دارن و دانش آموز از گروه یاد می گیره و به گروه یاد میده و تعاون و همکاری رو به عنوان یه اصل در یادگیری قبول می کنه ونقش معلم در راه و روش تعاملی تنظیم چارچوبی واسه یاد گیری علم آموزان و سازماندهی یه دوره اکتشافیه که در اون علم آموزان آزادانه با مواد و وسایل رابطه مستقیم داشته باشن و یاد بگیرن چیجوری یاد بگیرن. نقش معلم آسون کننده س. هدف به وجود آوردن لحظه ((آهان)) است. لحظه ای که گسترده یهو کلمه ((فهمیدم)) رو بر زبون می (بیاره.) (حسینی،1388).
معلمانی که علاقه دارن با به کار گیری نظریهای ساخت گرایی به طراحی آموزشی اقدام کرده و به تدریس بدن، قبول می کنن که نقشای متفاوتی رو باید اجرا کنن. با این همه کلی ترین نقشی که معلم واسه این کار به عهده میگیره، نقش آسون سازی پروسه علم سازیه. کسائی که بتونه فعالیتای کامل زیر رو به آسونی به انجام برسونن به علم آموزان در ساخت علم کمک می کنن.
ارائه دهنده
معلم باید ارائه دهنده باشه نه سخنران، معلم کسیه که درباره امور جورواجور توضیح میده، الگو ارائه میده و فعالیتای زیادی رو واسه گروه های همیار عرضه می کنه.
مشاهده کننده
معلم باید در فعالیتای رسمی و غیر رسمی آموزش، باورهای علم آموزان رو باز شناسد، به راه مطلوب با اونا به رفت و امد بپردازد و اختیارات یادگیری رو به اونا عطا کنه.
سئوال کننده و ارائه دهنده مسئله
معلم باید علم آموزان رو واسه ایده سازی هدایت کنه. به آزمون ایده ها راغب کنه و معنی سازی رو مورد تشویق بذاره.
سازمان دهنده محیط
معلم باید با باخبر شدن از چشم اندازه های علم آموزان، محیط رو واسه اخذ تجربه از طرف یادگیرندگان آماده سازه.
هماهنگ کننده روابط عمومی
معلم کسیه که همیاری رو واسه رشد و پیشرفت روابط انسانی و سعه بالا و تحمل یا دیدگاههای جورواجور بقیه تشویق می کنه.
مستندسازی یادگیری
معلم باید اندازه تاثیرگذاری تمرینای ارائه شده واسه علم سازی رو سبک سنگین کنه و انتظارات به وجود اومده رو بررسی کنه.
نظریه پرداز
معلم در بین فعالیتای خود به علم آموزان کمک میرسونه تا بین دو یا چند فکر و ایده رابطه برقرار کنه و روش معنا داری بسازه. (آقازاده،1388).