ارزیابی فرضیات کلیدی مبتنی بر اندازه، جهت و ماهیت شکاف بازارگرائی بین بانک‌های اسلوانی و اروپایی
پیشنهاد یک ابزار سنجش تعدیل یافته برای ارزیابی بازارگرائی در بخش بانکداری
ارائه مجموعه‌ای از استنتاجات مدیریتی مرتبط با فعالیت‌های ضروری برای ارتقاء بازارگرائی در بانک‌های اسلوانی
فرض پایه‌ای کولار در این تحقیق این است که بانک‌ها در بازارهای توسعه یافته و به شدت رقابتی نسبت به بانک‌ها در بازارهای در حال گذر و کمتر رقابتی، بازارگراترند. به منظور بررسی این فرض میزان بازارگرائی بانک‌های اسلوانی با استفاده از روش الگوبرداری با بانک‌های اروپایی فعال در این کشور مقایسه شده است. مقایسه با بهترین‌ها اغلب در ارزیابی مباحث استراتژیک در زمینه‌های خدماتی توصیه می‌شود چرا که منجر به بهبود عملکرد خدمات می‌گردد.
به منظور بررسی بازارگرائی بانک در بازار در حال گذر، یک چارچوب تعدیل یافته برای سنجش بازارگرائی بکار گرفته شده است. ابزار سنجش بازارگرائی، پرسشنامه‌ای است که توسط محقق توسعه یافته است. بدین منظور موارد مرتبط زیر، مورد توجه قرار گرفته‌اند (کولار، 2006):
نقش کارکنان
اقدامات سازمانی
نقش مدیریت ارشد
ارزش‌ها، باورها و ابزارها

مدیریت کیفیت خدمات
برنامه‌ریزی و پیاده‌سازی استراتژیک
بهبود فرآیند تحویل خدمات
آمادگی برای تغییر
در نهایت علاوه بر سه بعد مورد تأکید کوهلی و جاورسکی (1990) شامل: ایجاد هوشمندی بازار، نشر هوشمند بازار و پاسخگویی به هوشمندی بازار، یک بعد غیر رسمی تحت عنوان فرهنگ بازاریابی مورد توجه قرار گرفته است (کولار، 2006).
مطالعات نشان می‌دهند که از دهۀ 1980 تا کنون بسیاری از کشورهای آفریقایی، در راستای قراردادن اقتصاد خود در مسیر بازارگرائی، تعدیل‌های زیادی را در سیاست‌های کلان اقتصادی خود بوجود آورده‌اند. در بافت اکثر کشورها، اصلاحات بخش مالی در مرکز توجه برنامه‌های تعدیل ساختاری بوده است. تانزانیا به عنوان یک کشور افریقای جنوبی، یکی از کشورهای این قاره است که به دلیل دستیابی به موفقیت‌های نسبی در برنامۀ اصلاحات اقتصادی شایسته تقدیر از سوی بانک جهانی بوده است. بر این اساس لویزا و نوانکو (2002)، در یک مطالعه به بررسی اصلاحات و تغییرات بازار‌محور بخش بانکداری تانزانیا پرداخته‌‍اند. بدین منظور، آن‌ها دیدگاهی تاریخی به فرآیند اصلاحات داشته، محیط نهادی که بازاریابی در آن انجام می‌شود را توصیف نموده و عوامل تسهیل‌کننده و نیز موانع توسعه و تطبیق فرهنگ بازارگرائی را تبیین کرده‌اند.
سیستم بانکداری تانزانیا سه دورۀ اصلی را طی کرده است: انحصار و استعمار، سوسیالیستی، و تعدیل ساختاری در جهت اقتصاد بازارگرا (لویزا و نوانکو، 2002).
اصلاحات بانکداری عمدتأ بازاریابی بانکی را در تانزانیا تحت تأثیر قرار داده است. اکنون بانک‌ها، بازارگرا شده و به رویدادهای بازار توجه دارند. از دیدگاه مدیران، عوامل تسهیل‌کننده توسعه و تطبیق بازارگرائی در بافت تانزانیا عبارتند از (لویزا و نوانکو، 2002):
اصلاحات اقتصادی انجام شده توسط دولت