مدیران همچنین بایستی آمادگی روبرویی با موقعیت های جدید و غیر مترقبه ای را که سبب ایجاد مشکلاتی بدون ساختار و بی اساس که پر از ابهامات و دارای نقص هستند را نیز داشته باشند. این مشکلات به طور معمول غیر قابل پیشی بینی بوده و به هنگام وقوع شان مورد شناسایی قرار می گیرند. مسائل بدون ساختار نیازمند تصمیمات بدون برنامه ریزی هستند که به طور ویژه موجب پیشرفت راه حل هایی در مقابله با موقعیت های خاص می شوند. بسیاری از مشکلات که مدیران رده بالا با آنها مواجه هستند از این نوع می باشند. مشکلاتی که اغلب شامل برگزیدن استراتژی ها و موضوعاتی که دارای موقعیتهای ابهام آمیز و نامعلوم می شوند. یک نوع از تصمیمات برنامه ریزی نشده که به نام بحران مشهور هستند که شامل وقوع مشکلات غیر مترفبه می باشد که اگر به سرعت و در زمان مناسب حل نشوند منجر به نتایج خوبی نمی شوند ( شرمرهون، 2002، 73 ).
2-1-5-5- تصمیمات حل مسأله و تصمیمات شناسایی فرصت ها
– تصمیمات حل مسأله
از این نوع تصمیمات جهت اتخاذ تصمیم برای کل مسائل فعلی و پیش بینی شده سازمان استفاده به عمل می آید. بسیاری از مدیران علاقمند به اتخاذ تصمیمات حل مسأله در حوزه تصمیمات عقلایی هستند. تصمیمات مدیریت، حوزه عقلانیت معینی دارد. مطابق این مفهوم، عقلانیت تصمیم مدیران به عوامل زیر بستگی دارد. این عوامل را عوامل محدود کننده تعیین می کنند زیرا اعتقاد صاحب نظران بر این است که مدیران غالباً حل مسأله را از طریق عقلانیت انجام می دهند:
تلاش برای تغییر هدف ها و استمرار این تحولات.
وجود ابهام در تبیین مسائل و ابعاد آن.
محدود بودن منابع برای گردآوری داده ها و تنظیم راه حل های جانشین.
وجود ضعف و محدود بودن حافظه، استدلال و تحلیل واقعیات از سوی اشخاص.
ضعف در پیش بینی نتایج فعالیت ها و ناکافی بودن دانش درباره وقوع آنها.
مدیران به جای دستیابی به بهترین راه ها برای حل مسأله درصدد یافتن راه حل های رضایت بخش هستند. به عبارت دیگر، تلاش می کنند به تعدادی از هدف های فراگیر سازمانی به طور رضایت بخشی دست یابند تا اینکه سود یا دیگر هدف های بخشی و جزئی سازمان را به حداکثر برسانند. از آنجایی که عوامل فیزیکی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناسی برای فعالیت ها محدودیت به وجود می آورند، لذا مدیران باید در این چارچوب فعالیت کنند.
– تصمیمات شناسایی فرصت ها
از آنجا که سازمان ها با شناخت فرصت ها و بهره برداری مناسب و کار آمد از آنها می توانند علاوه بر توسعه سازمان، بقا و دوام بلند مدت آن را نیز تضمین کنند لذا شناسایی هر فرصت، فعالیتی مناسب تلقی می شود که استعداد رشد، افزایش منابع و ارتقاء کارایی سایر هدف های سازمان را در بر دارد. این تصمیمات تحت تأثیر چند عامل قرار دارند که از جمله انگیزه پذیرش مخاطره و توانایی شناخت فرصت ها و قدرت بهره برداری صحیح از آنها را می توان نام برد. زمانی که سازمان ها دچار عملکرد ضعیف می شوند در واقع خود را در معرض خطر قرار می دهند که ریشه آن در واقع در تصمیمات مدیریت نهفته است. در حالی که عملکرد مناسب مدیریت و سازمان ها موجب می شود که سازمان کمتر در معرض خطر قرار بگیرد. بنابراین، عملکرد سازمان ها برتعداد فرصت ها تأثیر می گذارد که مدیران به اتخاذ تصمیمات مربوط به آنها برای اجرا از سوی سازمان می پردازد (حمیدی زاده ،1377،49).
2-1-5-6- تصمیمات پایا و ناپایا
تمامی تصمیمات ممکن است بر اثر شرایط دچار تغییر لحظه ای یا کوتاه مدت شوند. نوساناتی که در این تصمیمات پیش از اجرا و حتی حین اجرا پیش می آید عاملی برای بی ثباتی آنها است. از این رو نوعی دیگر از طبقه بندی تصمیمات با عنوان تصمیمات پایا و ناپایا مطرح می شود. اساساً زمانی که هر یک از تصمیمات ذکر شده شرایط زیر را دارا باشند یا بتوانند این شرایط را به وجود آورند پایا تلقی می شوند. در غیر این صورت ناپایا هستند. اما، سازمان ها نمی توانند هدایت و توسعه فعالیت ها، بهره وری از منابع، حفظ و نگهداری و پرورش نیروی انسانی را با تصمیمات ناپایا پیش ببرند.
1) پذیرش اعضا
2) روان کردن کارها
3) کاستن از هزینه ها
4) افزایش منابع و فواید
5) نزدیک شدن به هدفها
6) انطباق با شرایط
7) به کارگیری تجارب