شاخصهای محاسبه اندازه شرکت
متغییر اندازه شرکت با لگاریتم شاخص مورد نظر محقق بر اساس اندازه مرتب شده و از همه شرکتها میانه گرفته می شود. عدد یک به شرکتهای داده میشود که اندازه کمتر از میانه دارد و کوچک هستند. عدد صفر نیز به شرکتهای بزرگ دارای اندازه بزرگتر از میانه داده میشود. که این شاخصها عبارتنداز: میزان فروش شرکت، ارزش روز یا دفتری مجموع داراییهای شرکت. ارزش بازار یا دفتری سهام عادی، ارزش بازار یا دفتری حقوق صاحبان سهام، نسبت قیمت به سود، نسبت ارزش دفتری سهام به ارزش بازار آن، تعداد پرسنل، مساحت و زیر بنایی شرکت، میزان تولید شرکت، و یا ترکیبی از عوامل مذکور اندازهگیری میشود.
در این پژوهش برای تعیین اندازه شرکت از لگاریتم طبیعی ارزش دفتری دارایی های شرکت استفاده شده است. اندازه بر ساختار مالی و سودآوری شرکت موثر است.
مزایا و معایب شاخصهای محاسبه اندازه شرکت
به منظور برقراری ارتباطی منطقی بین شواهد گرداوری شده اندازه شرکت و آزمون فرضیههای تحقیق باید از مدل رگرسیون استفاده کرد . برای آزمون فرضیه تاثیر اندازه شرکت از مدل لوجیت و از نرم افزار Spss و Excel و eviews میتوان استفاده کرد.
میزان داراییها
مزایا: درجه عینیت، مستند بودن و سهولت دسترسی به اطلاعات
معایب : لحاظ کردن ارزش دفتری داراییها که مربوط به سال های گذشته میباشند رو درجه مربوط بودن کمتر.
نعداد پرسنل
مزایا : سهولت اندازه گیری
معایب : اختلافین مهارت، تخصص و کارایی کارکنان سازمانها و وجود کارکنان پارهوقت و غیر مستقیم در سازمانها
میزان فروش
مزایا : درجه مربوط بودن و عینیت بالا
معایب : نوسانات شدید در فروش سالیانه شرکتها
ارزش بازار شرکت
مزایا : درجه مربوط بودن و عینیت بالا
معایب : در کشورهای فاقد بازار کارای سرمایه، ممکن است ارزش سهام حاکی از ارزش واقعی آن باشد
ب) زمانبندی فروش داراییهای ثابت
2-2-2 مفهوم زمانبندی
مدیریت سود اقدام آگاهانهای است که مدیران به منظور کاهش نوسانهای دورهای سود چارچوب اصول و روشهای متداول حسابداری به آن دست میزنند. مدیریت سود هدف مشخصی دارد و آن ایجاد جریان با ثباتی از رشد سود است. به طور کلی، جریان سود هموار را می توان به دو گروه تقسیم کرد که عبارتنداز: مدیریت سود طبیعی و مدیریت سود تعهدی. جریان هموارسازی طبیعی بر فرآیندی دلالت می کند که ایجاد سود به طور ذاتی جریان سود هموار تولید میکند و از اقدامهای مدیریت ناشی نمیشود. هموارسازی تعهدی نتیجه اقدامهای مدیریت است که به دو دسته هموارسازی واقعی و هموارسازی مصنوعی تقسیم می شود.
الف- هموارسازی واقعی سود: نشان دهنده اقدامهای مدیریت برای کنترل و تاثیرگذاری بر رویدادهای اقتصادی است. هموارسازی واقعی بر خلاف هموارسازی مصنوعی بر جریانهای نقدی تأثیر میگذارد. برای مثال، شرکت پروژههای سرمایهای را بر مبنای کوواریانس، مجموعه سود مورد انتظار انتخاب نماید. این تصمیم کنترل واقعی رویدادهای اقتصادی را نشان می دهد که به صورت مستقیم بر سودهای آتی تأثیر می گذارد و بنابراین، از آن به عنوان هموارسازی واقعی نام برده می شود.
ب- مدیریت سود مصنوعی: نشان دهنده دستکاری در حسابها توسط مدیریت به منظور هموار نمودن سود است. این دستکاری نتیجه رویدادهای اقتصادی نبوده، این پژوهش به بررسی مدیریت سود واقعی میپردازد. برای انجام مدیریت سود نیاز به ابزارهای مدیریت سود است. ابزار مدیریت سود وسیله ای است که مدیران در تلاش برای هموار کردن اعداد خاص حسابداری به کار میبرند. مدیران از ابزارهای متعددی برای مدیریت سود استفاده میکنند، ابزارهایی که به وسیله محققان آزمون شدهاند شامل؛ اقلام تعهدی اختیاری، درآمد سود سهام، مخارج تحقیق وتوسعه، اقلام غیرمترقبه، طبقه بندی اقلام حسابداری، فروش داراییها، تغییر در روشهای استهلاک و ذخیره زیان وام هستند(نوروش و همکاران، 1384).