مدیریت کیفیت فراگیر نگرشی نو به بهبود کارایی و انعطاف در سازمان است و یکی از اهداف اولیه آن درگیرسازی همه کارکنان ، اساتید و دانشجویان در همه بخش های سازمان یا دانشگاه ها به کار گروهی است تا خطاها شناسایی ، ردیابی و حذف شود و از این طریق از ضایعات جلوگیری به عمل آید (مهدوی و روحی ، 1387) .
2-18 اعتباربخشی و تضمین کیفیت در آموزش عالی
یکی از دغدغه های اصلی نظام های آموزش عالی در اغلب کشورهای جهان تضمین کیفیت برنامه ها و فرآورده های دانشگاهی است . هرچند ایالات متحده آمریکا کوشش های مربوط به اندیشیدن و ساختارسازی برای ارزیابی و ارتقاء کیفیت آموزش عالی را یک دهه قبل از آغاز قرن بیستم شروع کرده است ، اما سایر کشورها فقط نزدیک به دو دهه است که به این چالش توجه کرده اند . بنابراین یکی از مهمترین عوامل موفقیت در تضمین کیفیت آموزش عالی ، ایجاد ساختار سازمانی مناسب برای ارزیابی و بهبود کیفیت آموزش عالی بوده است ( بازرگان ، 1386 ) .
تضمین کیفیت ، کلیه اقدامات برنامه ریزی شده و نظام مندی را شامل می شود که برای حصول اطمینان از تحقق الزامات کیفیت عناصر نظام آموزشی و از جمله محصول یا خدمت صورت می گیرد ، به عبارتی دیگر تضمین کیفیت در آموزش عالی مجموعه ای از رویکردهای طراحی شده مدیریت و سنجش به منظور مقایسه عملکرد با اهداف و تضمین دستیابی به برون دادهای مورد نظر و بهبود مستمر کیفیت است (عارفی و خرسندی ، 1391 ) .
ارزیابی آموزشی به دنبال شناخت و درک عملکرد آموزشی و هدایت فعالیت ها برای ارتقاء بهره وری و بهبود کیفیت می باشد . ارزیابی کیفیت از نظر مفهومی به مجموعه ای از سازو کارهای مدیریتی ، نهادی و رویه های منظم به منظور حفظ و بهبود کیفیت و پاسخگویی به ذینفعان ابلاغ می گردد . به بیان دیگر ارزیابی کیفیت عبارت است از مدیریت نظام مند روش ها و رویه های ارزیابی برای حصول به کیفیت درون دادها ، فرآیندها و برون دادها و به طور کلی بهبود کیفیت برنامه یا مؤسسه است . در هر نظام آموزشی وجود یک رهیافت منظم و قدرتمند برای ارزیابی ، بهبود و اصلاح آن اهمیت دارد . الگوها ی ارزیابی کیفیت که در دو دهه اخیر مورد توجه نظام های آموزش عالی جهان قرار گرفته اند ، همگی در راستای تحقق این هدف بوده اند (حجازی ، 1386 ) .
الگوهای زیادی جهت ارزیابی کیفیت در آموزش عالی وجود دارد که از میان آنها الگوی اعتباربخشی در آموزش عالی کاربرد وسیع تری داشته است . در سال های اخیر ، بحث های بسیاری در مورد مفهوم اعتباربخشی در دانشگاه ها در کشور در جریان بوده است .
اعتباربخشی در آموزش عالی که از دهه آغازین قرن بیستم به منظور قضاوت درباره سازمان های آموزشی مورد استفاده قرار گرفته است ، با سابقه ترین الگوی ارزشیابی است . انجمن نورث- سنترال (دانشگاه های شمال مرکزی آمریکا ) از جمله پیشگامان استفاده از این نوع الگو در آموزش عالی بوده است . اعتباربخشی در آموزش عالی فرآیندی است که طی آن برنامه یا سازمان ارزشیابی شده مورد نظر ابتدا از طریق ارزیابی دورنی درباره وضعیت موجود خود در مقایسه با هدف های بیان شده قضاوت می کند . این قضاوت به وسیله اعضای برنامه به عمل می آید . هدف این ارزیابی آن است که اعضا را نسبت به بهبود وضعیت برنامه ترغیب کند پس از تدوین گزارش درونی ، باید به وسیله هیئت همگنان به ارزیابی برونی و رتبه بندی پرداخت (بازرگان ، 1389) .
با توجه به مطالب ذکر شده در فوق می توان گفت که اعتباربخشی در آموزش عالی ارتباط تنگاتنگی با مفهوم کیفیت دارد . به طوری که دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی می توانند با انجام فرآیند اعتباربخشی به ارزیابی کیفیت خود پرداخته و از این طریق تضمین کیفیت آموزش عالی محقق شود .
2-19 مدل های جدید اعتباربخشی در آموزش عالی
امروزه با توجه به اهمیت اعتباربخشی و نقش ویژه آن در ارزیابی و تضمین کیفیت آموزش عالی ، بسیاری از دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی ، به منظور بهبود و ارتقای کیفیت خود ، به تقویت فرآیند اعتباربخشی در برنامه های خود پرداخته اند . از این رو اعتباربخشی و ساختارهای مربوط به آن در نظام های آموزش عالی پیشرفت چشمگیر و وسیعی داشته است . با توجه به این امر ،کمسیون عالی یادگیری در انجمن نورث- سنترال به منظور انجام انجام فرآیند اعتباربخشی و حفظ آن ، سه مدل جدید طراحی و تدوین کرده که عبارتند از : برنامه ارزیابی و ارتقاء کیفیت(PEAQ) ، برنامه بهبود کیفیت علمی(AQIP) و مدل مسیر (باز و استاندارد) .
2-19-1 برنامه بهبود کیفیت علمی (AQIP)
این برنامه ، یک نوع فرآیند خود ارزیابی است که برای اولین بار توسط کمسیون عالی یادگیری در انجمن مرکزی شمال در سال 1999 تدوین شد . هدف این برنامه، طراحی یک مدل نوآورانه و به چالش کشیدن فرآیند اعتباربخشی سنتی بود . برنامه بهبود کیفیت علمی به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کمک می کند تا اهداف و مقاصد خود را با اثربخشی ، سرعت و کارایی بیشتری محقق کنند به گونه ای که بتوانند استقلال و یگانگی خود را در رقابت ها و تغییرات سریع محیط آموزش عالی حفظ کنند (اسپانگل ، 2000) برنامه مذکور تا مدتی پیش به صورت یک پروژه بود ولی به تازگی توسط هیئت امنای انجمن مرکزی شمال تأیید شده و به صورت یک برنامه درآمده است . گزارش و اقدامات مربوط به این برنامه در سایت کمسیون موجود است (هویدا ، 1386)
این مدل براساس ترکیبی از اصول عملکرد کیفیت ، بهبود فرآیندها و تئوری مدیریت کیفیت جامع می باشد به طوری که از طریق ارزیابی عملکرد ، تأثیر فرآیندها و برنام
ه های آموزشی بر یادگیری دانشجویان را بررسی می کند ( داف ، 2006)
دلایل ایجاد مدل بهبود کیفیت علمی توسط کمیسیون عالی یادگیری عبارتند از :
1- تمرکز کردن بر دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی خصوصاً فرآیندهای یاددهی و یادگیری ، هم چنین درگیر کردن معلمان و اساتید در همه فرآیندهای بهبود کیفیت علمی به طور مستقیم
2- فراهم کردن دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی عضو انجمن مرکزی شمال با بازخوردهای واقعی و حمایت های عملیاتی که از این طریق آنها می توانند سطوح عالی عملکرد و اثربخشی را در آموزش دانشجویان نهادینه کنند .
3- کم کردن هزینه ها و هم چنین کاستن از چرخه های بهبود مرتبط با اعتباربخشی سنتی
4- شناسایی و نگهداری امتیازات نهادی و دستیابی به پاداش و کسب منزلت در زمینه اعتباربخشی
5- عرضه اطلاعات مفید و قابل درک در زمینه های مرتبط با کیفیت و ارزش دانشگاه ها و نهادهای اعتباربخشی(کمیسیون عالی یادگیری ، 2012) .
اصول و فرآیندهای بهبود کیفیت چارچوب و اساسی برای برنامه بهبود کیفیت علمی هستند و مجموعه ساختارمندی از اهداف ، شبکه ها و فعالیت های پاسخگویی را فراهم می آورند. فرآیندهای مربوط به برنامه بهبود کیفیت علمی اساسی در جهت اندازه گیری توانایی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی به منظور بهبود در عرصه های خاص هستند که حداقل یکی از این فرآیندها باید به عنوان یک الویت برای ارتقاء و ارزیابی یادگیری دانشجویان تشخیص داده شود . فرآیند های مربوط به ارزیابی یادگیری دانشجویان با اصول مدیریت کیفیت جامع در زمینه هایی مانند داده های قابل اندازه گیری ، کاربرد ابزارهای کیفیت و کاربرد مدل برای فرآیندها و بهبود مستمر ترکیب می شود (کمیسیون عالی یادگیری ، 2003) .
مدل برنامه بهبود کیفیت علمی با دیگر مدل های سنتی اعتباربخشی تفاوت دارد . زیرا این مدل براساس خود ارزیابی و بهبود مستمر می باشد و مستلزم تمرکز مداوم بر عملکرد است . مدل های سنتی اعتبارسنجی ، داده های کمی را ملاک عمل قرار می دهد و آنها را قبول دارد (بوگیو ، 1999). در حالی که مدل بهبود کیفیت علمی برای اندازه گیری بهبود ، بیشتر بر داده های کیفی تمرکز می کند نه بر داده هایی که با شمردن سرو کار دارد . این مدل به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کمک می کند تا تلاش هایشان را بر فرآیندهایی متمرکز کنند که برای آنها و ذینفعانشان اهمیت دارد و بر اطلاعاتی که منعکس کننده عملکرد آن سازمان نباشد موافقت و اعتماد نکنند . برنامه بهبود کیفیت علمی بر مفاهیم اندازه گیری کیفیت صحیح و فرآیندهای جامع تأکید می کند که از این طریق سازمان ها را در زمینه پاسخگویی هدایت می کند (کمیسیون عالی یادگیری ، 2003) .
اعتبارسنجی لازم است اما پاسخگویی اساسی تر است و ارتقا دهندگان مدل بهبود کیفیت علمی معتقدند که برنامه بهبود کیفیت علمی وسیله ای متعالی برای سازمان های آموزشی است تا پاسخگویی را از طریق اعتبارسنجی کسب کنند (اتون ، 2003) . مدل های جدید براساس بهبود مستمر به سازمان های آموزشی کمک می کنند تا بر آنچه که برای آنها اهمیت دارد تمرکز کنند ، نتایج و پیامدهای خود را اندازه گیری کنند و برای موفقیت در زمینه های کیفی تغییرات لازم را ایجاد کنند (بوگیو ، 1999) .
2-19-1-1 ارزشها و مؤلفه های برنامه بهبود کیفیت علمی
تحقیقات و بررسی ها نشان داده که در دانشگاه هایی که رویکردهای سیستماتیکی را به منظور بهبود مستمر کیفیت توسعه داده اند ، 10 ارزش عمومی وجود دارد . این ارزش ها در همه مؤلفه ها ، فعالیت ها ، فرآیندها و خدمات مربوط به برنامه بهبود کیفیت علمی دمیده شده است . این ده ارزش کلی( ارزش ها و اصول بهبود کیفیت علمی) عبارتند از :
1- تمرکز : رسالت و بینش دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی نیازمند تمرکز بر انتظارات دانشجویان و سایر ذینفعان می باشد . بنابراین از این طریق دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی کیفیت محور می توانند سیستم های ارتباطی ، ساختار سازمانی ، تصمیم گیری و ساختارهای برنامه ریزی و بهبود خود را شکل دهی کنند .
2- درگیری : تشویق ، مشارکت و درگیری همه اساتید ، کارکنان و مدیران به تصمیات بهتر و تقویت کردن سیستم های انفرادی و گروهی ، فعالیت ها و نوآوری ها .