دانش ضمنی، تجربه، دانش چگونگی و رویه‌ ها
فلسفه، روان شناسی، و جامعه شناسی ی
کارآموزی، آموزش و یادگیری ی

اولین گروه، یعنی گروه دانش – شی، که جهت‌گیری داده/اطلاعات متخصصان فناوری اطلاعات را منعکس می‌کنند دانش را براحتی به عنوان هدف اطلاعات درک می‌کنند. ولی مدیران تجاری، ممکن است دانش را به عنوان فرایند مورد ملاحظه قرار دهند و آن را موجودیتی تلقی کنند که در کارکنان سازمان و فرایندهای تجاری تجسم یافته است. (لطیفی، 1386)
2-2-3 دانش کانونی و دانش ضمنی:
در مرکز هر نوع مباحثه‌ای، در هر حال، مفاهیم دانش کانونیودانش ضمنی وجود دارند. اسویبی با ذکر اثری از مایکل پولانی یکی از نظریه پردازان برجسته مدیریت دانش و مولف کتاب معروف دانش انساندانش کانونی را به عنوان دانش در خصوص هدف یا پدیده‌ای که در مد نظرو توجه کانونی قرار دارد(یا دارای منافع اشکار است) تعریف می‌کند. دانش ضمنی دانشی است ابزاری برای مدیریت یا بهبود آنچه در کانون توجه قرار دارد. از دو نوع دانش مورد بحث دانش ضمنی از اهمیت بیشتری برخوردار است. برای نمونه، اگر اطلاعات معینی نمایانگر دانش کانونی باشد، نحوه درک آن اطلاعات وبه کارگیری آن بستگی به دانش ضمنی فرد دارد. بنا به گفته اسو یبی، هر نوع دانش یا ضمنی است یا ریشه در دانش ضمنی دارد.
اسویبی تصریح می‌کند که دانش کانونی ودانش ضمنی مکمل یکدیگرند.دانش ضمنی به عنوان دانش زمینه کارکرد دارد، دانشی که کمک می کند کاری که مورد نظر وتوجه است محقق شود. آنچه ضمنی است از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می‌کند. وی عمل خواندن را مثال می‌‌آورد که درآن کلمات و قوانین زبان شناختی به عنوان دانش کمکی ضمنی عمل می‌کنندواین امر معنی متن (کانون توجه) را روشن می‌سازد. انسان ماشین دانش است که همواره از دانش ضمنی به دانش کانونی تغییر موضع می‌دهد تا دانش قدیمی و شناخته شده را با دانش جدید و پیش بینی نشده بیامیزد. در دنیای سازمان، این فرایند یکی از راههایی است که سازمانها داراییهای دانشی خود را افزایش می‌دهند.(لطیفی، 1386)
برای اهداف مدیریت دانش سرمایه بشری از سه نوع دانش تشکیل می شود: دانش تاکتیک(دانش ضمنی)، دانش تلویحی، دانش تشریحی. اولین نوع دانش یعنی، «دانش ضمنی» دانشی است که در مرتبه نیمه آگاهانه واقع شده است. از این روتوضیح آن برای دیگران کاری دشوار است. دومین نوع دانش یعنی، «دانش تلویحی» را همانند دانش ضمنی به طور خاص متخصصان کنترل می‌کنند. البته، بر خلاف دانش ضمنی دانش تلویحی را متخصصان می توانند طی یک فرایند مهندسی دانش بیان کنند. سومین نوع دانش، «دانش تشریحی» است که می‌توان راحت از طریق رابطه گفتاری یا نوشتاری از یک فرد کار آزموده به فرد دیگری انتقال داد.(انصاری، 1386)
2-2-4 به کارگیری دانش:
یادگیری نتیجه یکپارچگی دانش است و خود یک مهارت شخصی به حسا ب می‌آید. در حقیقت، نوع خاصی ازفرادانش- یعنی دانش درباره دانش- برای یکپارچگی دانش لازم است. خوشبختانه، همه می توانند این فرا دانش را بدون این که نیازی به دانستن جزئیات آن باشد به دست آورند. فرادانش یک مفهوم آکادمیک صرف نیست: یکپارچگی دانش و فرادانش نقش مهمی در مدیریت دانش ایفا می‌کند.
اسویبی جنبه های دیگری از دانش را شناسایی می کند که برچگونگی درک دانش ومدیریت دانش اثر می‌گذارند:
دانش ‌موضوعی است که می‌توان آن را در قالب کلمات بیان کرد: وقتی دانش ضمنی از طریق زبان آشکار می‌شود، می‌توان جهت تامل وتفکرآن را مورد توجه کانونی خود قرار داد.
بابیان دانش در قالب زبان و نشانه ها، دانش را می توان توزیع، نقد وتحلیل کرد وبه طرق دیگر آن را افزایش داد.
دانش ابزاری است که مردم با آن یا کنش نشان می‌دهند یا دانش جدید را به دست می‌آورند.(حسینی خواه، 1385)
2-2-5 سلسله مراتب دانش :
اسویبی در ضمن، سلسله مراتبی از دانش را شناسایی می‌کند که با پیروی اصول زیر که تحت کنترل شخص است آغاز می‌شود. قدم بعدی در این سلسله مراتب دانش چگونگی است که قوانینی را که توسط نیروهای خارجی نظیر بافت اجتماعی نسبت به شخص وضع وکنترل می‌شوددر بر می‌گیرد. بالاترین سطح دانش توانایی یا تخصص است- توانایی جهت تامل وتفکر در قوانین وتغییر آنها.هر سطحی ازدانش در برگیرنده دانش کانونی و دانش ضمنی است
قوانین تفکرو تغییر
قوانین کنترل خارجی
قوانین کنترل شخصی