مدیریت دانش به الگوهای تعامل میان فن آوری ها و فنون و افراد شکل می بخشد. برای مثال تکنولوژی اطلاعات در خصوص گردآوری، ذخیره و اشاعه اطلاعات به خوبی عمل می کند ولی در تعبیر آن ناتوان است (بات، 2001).
سازمانی که دانش را به درستی مدیریت می کند، تنها در صورتی دارای پتانسیل برای خلق ارزش می باشد که دانش با تمام استراتژی ها و تصمیمات استراتژیک آن پیوند بخورد(بل و جکسون، 2001).
مدیریت دانش ترکیب فرآیندهای اداره، کنترل، خلاقیت، کدگذاری، اشاعه و اعمال قدرت دانش در سازمان است و هدف اصلی آن اطمینان از این است که شخص نیازمند دانش مورد نیاز خود را در زمان مقتضی به دست می آورد، به گونه ای که توانایی تصمیم گیری به موقع و درست برای او ممکن شود (داقفوس،2003).
مدیریت دانش را سیستمی می دانند که دارایی دانش جمعی سراسر سازمان را (دانش صریح و ضمنی) اداره می کند و یک فرآیند حلزونی است که شامل شناسایی، اعتبار سنجی، ذخیره و پالایش دانش برای دسترسی کاربران به آن است و نتایج زیر را در پی دارد:
استفاده مجدد دانش توسط دیگران برای نیازهای مشابه.
حذف دانش به دلیل فقدان اعتبار.
تغییر شکل دانش و خلق آن در شکل جدید (هنری و هدیپث،2003).
2-3- سیر تطور مدیریت دانش:
مدیریت دانش و بحث دانش موضوع تازه ای نیست و حتی در ادبیات کشور خودمان شواهد خوبی از این مسأله در دست داریم، اما بحث مدیریت دانش به صورت نوین آن، از دهه 90 میلا دی مورد توجه قرار گرفت و از آن زمان تاکنون یکی از مباحث قابل توجه در مدیریت بوده و نویسندگانی مانند پیتر سنگه، پیتر دراکر، آلوین و هایدی تافلر، نوناکاو تاکوچی بر اهمیت توجه هوشمندانه به دانش تأکید کرده اند (غنی زاده، 1385).
نقاط زمانی در مسیر پیشرفت فناوری مدرن، دیدگاه دیگری را درباره تاریخچه مدیریت دانش نشان می دهد. آغاز صنعتی شدن در سال 1800 ، فناوری های حمل و نقل در سال 1850 ، ارتباطات در سال 1900 ، رایانه ای شدن در دهه 1950 ، دنیای مجازی شدن در اوایل دهه 1980 ، و تلاش های اخیر در فناوری های شخصی سازی در سال 2000 (هولساپل و جونز، 2004). نمودار شماره (2-1) مراحل توسعه مدیریت دانش را نشان می دهد:
2000 – شخصی کردن
1850- فناوری حمل و نقل
1900 – ارتباطات
1950 – رایانه ای شدن
1980 – مجازی شدن
1800- صنعتی شدن
نمودار شماره (2-1): مراحل توسعه مدیریت دانش
2-4- انواع دانش:
نوناکا و تاکوچی از دو نوع دانش صریح و ضمنی نام برده و بین آن ها تمایز قائل می شوند. این دو نوع دانش در واقع دو روی یک سکه اند و مجموع دانش را شکل می دهند. لذا سازمان ها جهت رشد و رقابت در عصر دانش محور به هر دو دانش نیاز دارند.
2-4-1- دانش صریح:
برای اولین با توسط نوناکا و تاکوچی(1995)، در کتاب معروف «سازمان دانش زا» مدعی شدند که تا کنون مدیران کمی موفق به درک مفهوم مدیریت دانش شده اند. چرا که ایشان معنای دانش و الگوهای خلق و به کارگیری آن را بد فهمیده اند. از فردریک تیلور هربرت سایمون به عنوان ماشینی برای پردازش اطلاعات نگریسته می شد. به همین جهت، تنها دانش مفید، دانش رسمی و نظام مند یا سخت بوده است. رویه های سازمانی، نرم افزارها، فیلم ها، گزارش های سازمانی، بیانیه ماموریت، نمودار سازمانی و امثال آن ها. این نوع دانش به سادگی قابل پردازش رایانه ای، انتقال الکترونیکی و ذخیره در پایگاه های داده است. شاخص های سنجش این نوع دانش نیز سخت و شمارش پذیر است. افزایش کارایی، قیمت های پایین یا افزایش بازگشت سرمایه(سوری، 1385).
2-4-2- دانش ضمنی:
دانش ضمنی را می توان مجموعه ای از تجربه ها، مهارت ها، دیدگاه های کاری و نظام ارزش و ذهنی در درون افراد دانست که قابل گفتن نبوده و در هیچ پایگاه داده ای ذخیره نشده است، بلکه جایگاه آن در ذهن آدمی می باشد و فعالیت های او را تشکیل می دهد(قربانی زاده و خالقی نیا، 1388). دانش ضمنی دارای دو بعد است: نخست بعد تکنیکی که دربرگیرنده مهارت های شخصی است و از آن به دانش فنی تعبیر می شود. و دوم، بعد وابسته به آگاهی که شامل اعتقادات، ارزش ها و الگوهای روحی و شخصیتی افراد است (افرازه، 1384).
2-5- مزایای مدیریت دانش
اندازه گیری مزایای سرمایه های مرتبط با دانش،به یکی از مشکل ترین و چالشی ترین مباحث کسب و کارهای امروزی مبتنی بر دانش تبدیل شده است.کمی کردن دانش،غیر ممکن و اندازه گیری نتایج مستقیم مدیریت دانش چندان ساده نیست.مزایای بکارگیری فعالیتهای مدیریت دانش،از سطح فنی تا سطح استراتژیک،بر فرهنگ و بهره وری کل سازمان مؤثر خواهد بود.برخی مزایا عبارتند از :