شکل 2-1: عوامل موثر بر جو سازمانی (شیروی، 1380، 55)
2-2-1-روش‌های بهبود جو سازمانی
ایجاد انگیزه و انگیزش در کارکنان و کارکنان
توجه به شخصیت و انتظارات کارکنان و کارکنان
مشارکت دادن کارکنان در تصمیمگیریهای امور سازمان‌ها
احترام گذاشتن به کارکنان و دیگر کارکنان سازمان
ایجاد حس اعتماد در کارکنان و کارکنان نسبت به خود
اعتماد و اطمینان قائل شدن به کارمندان و کارکنان
ایجاد شرایط مطلوب و انسانی در محیط کارکنان
آموزش مستمر شغلی کارکنان و کار در سازمان (خاکسار، 1381).
بهبود جو سازمانی در سازمان‌ها تا حدی امکانپذیر است که سازمان به طور کلی بهبود یابد و این شامل یادگیری مهارتها و روندها و نگرشها، تدارکات و تجهیزات ساختمان و زمین سازمان و غیره میگردد. بنابراین، کار بهبود جو سازمان‌ها دشوار است، چون سازمان‌ها آیینهی نقاط قدرت و ضعف کل جامعه هستند و بهبود جو سازمان‌ها با اعتقادات، علم و دانش، فرآیندها و ارزشهای تمام جامعه در ارتباط است (اعتمادیاهری، 1385، 150).
کارکنان یا مدیران موقعی میتوانند منشأ تغییر در سازمان و کمک به یکدیگر باشند که سعی برتوسعه و حفظ روابط و ارتباطات عمیق و احساسی داشته باشند. قطع روابط، نادیده گرفتن یا انکاروجود مشکل و عدم احترام و توجه به اعتقادات، علایق و احساسات دیگران نمیتواند در به وجود آوردن جو سازمانی مطلوب در سازمان‌ها مفید باشد (اعتمادیاهری، 1385، 152).
2-2-2- انواع جو سازمانی و ویژگیهای آن
2-2-2-1- جو باز
شکل بارز جو باز، عبارت از همکاری و احترام است که در میان مدیریت و کارکنانو جود دارد.این ترکیب بیانگر جوی است که در آن مدیر نسبت به پیشنهادهای کارکنان گوش میدهد، از کارکنان غالباً: به طور صادقانه قدردانی کرده، به شایستگی حرفهای احترام میگذارد (سیدعباسزادگان، 1382، 439).
دراین جو، کارکنان از روحیهی خوبی برخوردارند، بدون پرخاشگری و درگیری با هم کار میکنند و خط مشی‌های مدیریت انجام وظیفه را تسهیل میکند (میرکمالی، 1387، 113).
آنها به اندازه کافی برای غلبه بر مشکلات و ناکامیها انگیزه دارند آنها در واقع مشوق انجام دهندهی کارها و به تحرک در آوردن سازمان اختیار دارند، و از اینکه وابسته به سازمان هستند احساس غرور می‌کنند (فرخ‌نژاد، 1384).
در این جو مراودات بین اعضاء و مدیریت آزاد است و آزادی بیان، ارائه پیشنهاد‌ها و انتقادها رواج دارد (عسکریان، 1383، 61).
به طور کلی کارکنان سازمان‌ها با جو بازگرایش دارند که رفتار مدیر به عنوان شخصیت راحت و قابل‌درک و دارای وحدت، معبری بین نقش اداری او و شخصیتش بنگرند. چنین مدیری با حرارت و جدیت، خود را در ارتباط با کارکنان و دلسوز آن نمایش میدهد، با تمام این صفات هنوز قدرت رهبری و کنترل و هدایت آنها را دارد. او دور از آنها نیست و احساس نمیکند که احتیاجی هست که کارکنان را از نزدیک اداره و سرپرستی کند سازمانی با جو باز منحصراً محصور بین وظایف شغلی و انجام دادن کار یا ارضای نیازهای اجتماعی کارکنان نشده است. بلکه هر دوی آنها آزادانه بروز میکند به طور خلاصه رفتار مدیر و کادر آموزشی هر دو معتبرند (اعتمادی اهری، 1385، 146).
گریس آرجریس میگوید : که وظیفه رهبر یا مدیر ایجاد جو گرم سازگار یا متجانس است که در آن فرد بتواند با آزادی نسبی احساسات و عواطف و نگرشهای خود را بیان کند (میرکمالی، 1387، 286).
رفتار مدیر نمایانگر یگانگی لازم بین شخصیت او و انتظاراتی است که از نقش او به عنوان مدیر می‌رود، رفتار او بی‌شائبه و صادقانه است مدیر تلاش میکند با رفتارش الگویی برای ایجاد انگیزش جهت انجام کارها باشد، هم اعمال کارکنان را مورد نقادی قرار میدهد، و هم در صورت لزوم خارج از روشهای رسمی به رفع مشکل کارکنان میپردازد. و سعی میکند یار و مددکار آنها باشد (علاقه بند، 1382، 10-109).