مقدمه:
وقوع انقلاب اطلاعاتی از سویی و پیشرفت روز افزون فناوریها از سوی دیگر، نظام آموزشی سنتی را از بسیاری جهات به شدت تحت تاثیر قرارداده است تحولاتی را به آن متحمل میکند. عدم کارآیی نظام پیشین حافظه مدار، در شرایطی که حجم علم در5-5/5 سال دو برابر میشود، تغییر رویکرد سنتی به رویکرد حل مسئله، را الزامی کرده است. دنیایی که امروزه دانش آموزان با آن مواجه هستند در حال تغییر است، عصر فن آوری اطلاعات و ایده جهانی شدن، تربیت، شاخصهای کسب موفقیتهای زندگی را، دگرگون کرده است (منطقی،1384)
توانایی سازگاری بحران ها و نیازهای عصر جدید، مستلزم آموزش و یادگیری و مهارتهایی چون تفکر انتقادی، یادگیری اجتماعی، تحلیل و تفسیر اطلاعات و استفاده بهینه از آن در تصمیمگیری به دانشآموزان است. همگام با تحولات روزافزون علم و تکنولوژی، نظام آموزشی نیز تغییرات را به طور سریع پذیرفته، شاید بیشتر از سایر سازمانها و نظامها عرضه تغییر و تحول گردیدهاند و خود زمینه ساز و سرعت دهندهای از تغییر و تحولات به پشتوانه گسترش و توسعه علم و رونق بخشیدن به اندیشه و تفکربوده اند. تغییر اهداف برنامه های درسی، مواد و محتوای آموزشی و روشها و مسائل آموزشی و به طور کلی تغییر در فرایند یاددهی_ یادگیری و همگانی شدن با نوآوریها امری مسلم انکارناپذیر است، با شکوفاسازی این استعدادهای بالقوه افراد کاوشگر، آفریننده، مشکلگشا؛ نوآور، مولد و عامل تغییر را تربیت کند که شایستگیهای فردی و اجتماعی لازم را کسب کنند. بدین ترتیب جامعهای ایدهال ایجاد خواهد شد. و از این رو از آموزش و پرورش انتظار میرود که در قبال این سرمایههای عظیم انسانی، فضای آموزشی لازم، فناوریهای جدید اطلاعاتی و نوآوری در روشهای آموزشی از این فرصت استثنایی استفاده کند و از این رو وظیفه نظامهای آموزشی نیز در جوامع امروز سنگینتر و تعهدات آنها در قبال جامعه و خانواده ها بیشتر گردیده است(شریعتمداری، 1379)

1-1 – بیان مساله
غنی سازی یعنی تعمق در محتویات آموزشی، جهت سازماندهی اطلاعات و زمینه سازی برای پژوهش فردی است، تا دانشآموزان موضوعات را عمیقتر بررسی کنند. به عبارتی یعنی تعمق و گسترش بیشتر در موضوعات درسی و ارائه دروسی، که معمولا در برنامه آموزشی متداول برای سن دانشآموزان گنجانده نمیشود، مانند تاریخ باستان، زبانهای خارجی و..” .قابل توجه است که این دروس براستی با برنامه آموزشی حال و آینده متفاوت است حتی در درون یک نظام عادی نیز قابل اجرا است.( منطقی، 1382 به نقل ازهوگ ،1992)
دلیل وجودی هر نظام آموزشی؛ تحقق هدفهای آن نظام است. اگر هدفهای مورد نظر بدرستی تحلیل و الویتهای آن به روشنی تعیین و تصریح نشده باشد، امکان حرکت و فعالیت صحیح؛ و در نهایت تحقق هدفهای آموزشی در درون آن نظام غیرممکن خواهد بود، زیرا براساس هدفهای آموزشی است که برنامه ریزی آموزشی، برنامه ریزی درسی و فعالیتهای درون نظام آموزشی شکل میگیرد شواهد زیادی دال بر این مطلب وجود داردکه اگر معلمان هدفهای آموزشی تعریف شده روشنی داشته باشد :1_فرایند یاددهی _یادگیری بهتر اتفاق خواهد افتاد. 2- نتایج یادگیری موثرتر و مطلوبتر خواهد بود.3 – ارزشیابی با کیفیت بهتری انجام خواهد گرفت.4- دانشآموزان خود ارزشیابی خوبی خواهند شد. بنابراین معلمان نیاز دارند، اهداف آموزشی را آنچنان تعیین و تعریف کنند که ابهامی برای انجام فعالیتهای یاددهی _ یادگیری وجود نداشته باشد، استفاده از اهداف را به طریقی بیاموزند که کیفیت آموزشی و ارزشیابی آنها ارتقاء یابد. (کوپر،1994 )به نقل از شعبانی، 1386).
ساختار سه مولفه ای غنی سازی که رنزولی معرفی کرد مرکب از3 مولفه است :
1- فعالیتهای پژوهشی عمومی که همهی دانش آموزان را تشویق کند تا علایق خود را رشد دهند و بدین منظور از منابع مراکز و مراجع مرتبط بهره گیری میشود این فعالیت بر روی کانون علایق هر فرد تاکید دارد. از طریق این مولفه دانش آموز حیطهی مورد علاقه خود را تشخیص میدهد و به پیگیری و بررسی عمیق آن می‌پردازد.
2- مجموعهای از فعالیتهای مهارتیگروهی شکل میگیرد که شامل تمرین های تقویت کننده برای فرایندهای تفکر است انواع فرایندهای تفکر مرکب از تفکر خلاق، مشاهده طبقه بندی، تحلیل، ترکیب ارزشیابی مقایسه و فرضیه سازی است معلمان تمرین فرایند را با استفاده از حیطهی محتوایی که دانش آموزان در مرحلهی نخست غنی سازی تشخیص داده اند فراهم میآورند .
3- این مولفه مرکب از افراد یا گروهی کوچکی است که بر روی مسائل واقعی تحقق میکند در این جا دانش آموزان به منزلهی کاوشگرانی برروی مسائل واقعی هستند که از روشهای شایستهای پژوهش استفاده میکند و یافته های خود را با شواهد واقعی مرتبط میسازد. (منطقی ، 1384).
در سال 1977میلادی رنزولی ساختار سه مولفه ای غنی سازی را پیشنهاد کرد که دو هدف اساسرا مد نظر داشت :
آماده سازی دانش آموزان با موقعیت هایی که بتوانند علایق خود را پیگیری کنند.
کمک به دانش آموزان که به تشخیص مسائل قابل حل واقعی خود بپردازند به ویژه مسائلی که با علایق آنها مرتبط باشد و سرانجام منجر به ارائه فرآورده های مشخص شود .
گروهها محلی برای ارضای نیازهای مختلف فردی و سازمانی میباشند. از جمله مهمترین مهارتهای گروهی که بر خلاقیت تاثیر میگذارد، شامل اندازه، تنوع گروه، انسجام و سیستم ارتباطات گروهی میباشد. مثلا اندازه گروه میتواند بر رفتار گروه تاثیر گذار باشد. در برنامه ریزی در س
ی سال گذشته، علاقمندی به تحقیق درباره الگوهای یادگیری مبتنی بر همکاری دوباره زنده شده است. امروزه روشهای متبحرانه تحقیقاتی به آزمون فرضها و تخمین دقیقتر، اثرات این الگوها بر رفتار آموزشی، فردی و اجتماعی امکان بهتری داده است. برای ما این سوال واجد اهمیت است که آیا گروههای مبتنی بر همکاری، در حقیقت آن توانایی را که منجر به یادگیری بهتر شود به وجود میآورند. شواهد به طور گستردهای موید این مطلب است، دانشآموزانی که در کلاسهای با چنان سازمانی در گروه های دو نفره و یا گروههای با اعضای بیشتر کار میکنند؛ به یکدیگر آموزش میدهند و از پاداشهای مشترک برخوردار میشوند، نسبت به دانشآموزانی که با روش بررسی فردی و معمول در طرح بازخوانی آموزش میبینند از چیرگی بیشتری بر مطالب درس برخوردارند و همچنین مسئولیت مشترک و تعامل و احساسات مثبتتری نسبت به تکالیف و افراد دیگر ایجاد میکند؛ روابط بهتر، بینگروهی به وجود میآورد و منجر به تصویر بهتری از خویشتن برای دانش آموزان با پیشینه پیشرفت تحصیلی ضعیف میشود. به عبارت دیگر؛ نتایج به طور کلی فرضیههایی را تایید میکند که در استفاده از روشهای یادگیری مبتنی بر همکاری وجود دارد. (بهرنگی، 1386بهنقل از صادق مال امیری،1386 )
سیکز نتمی هالی(1989) میگوید : ما نمیتوانیم به افراد و کارهای خلاق آنها، جدا از اجتماعی که در آن عمل میکنند، بپردازیم. زیرا خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. آمابیل و همکارش(1988) در مصاحبه هایی که با 120دانشمند در 20رشته مختلف داشته اند به این نتیجه رسیدند که نقش عوامل محیطی، در رشد خلاقیت برتر از عوامل شخصی است. میگوید این یافتهها اهمیت محیط اجتماعی را نشان میدهد. روشن است که محیطی که موجب تولید خلاق شود، به آسانی ایجاد نمیگردد، و وقتی متحقق گردد باید مرتب تجدید شکل یافته و کنترل شود. عشق به خلاقیت به تنهایی کافی نیست و افراد خلاق باید تلاشهای زیادی کنند تا محیط شخصی آنها در جهت تحکیم این عشق باشد و از مهمترین عوامل اجتماعی، خانواده و مدرسه است. (حسینی،1381)
نظامهای آموزشی، با توجه به برنامهها، اهداف، محتوا و امکانات آموزشی خود؛ نقش موثری در فعال سازی یا تضعیف توانایی خلاقیت در افراد دارند. جکو پسودمینسکی(1981) و مارتینسن(1995) ابراز داشتند، دانش آموزان ‌وقتی به مسائل شناختی میپردازند که نیازمند به کارگیری روشهای غیر معمول حل مسئله هستند؛ در این صورت، ناگزیر به بازسازی مسئله دست میزنند. افزایش شناخت از خلاقیت، باعث، برانگیختن افراد در ایدهیابی و تولیدات خلاق میشود. رانکو و چاند(1995) ابراز داشتند: فکری خلاق است که به اندیشهها، راه حل و بینش ابتکاری منجر شود. و این امر مستلزم وجود مولفه ها و فرایندهای تعاملی است. که در نمودار زیر مشاهده می شود.
انگیزه دانش

یکی دیگر از مطالب سایت :
پایان نامه :تعارض در قوانین داخلی‌ -پایان نامه مقطع ارشد

نمودار- 1-1 نموداردوردیفی تفکرخلاق رانکو وچاند (1995)