مبنای فقهی تعیین مهرالمثل چیزی جز روایات واصله به مضمون «..لها صداق نساءها» و چند روایت دیگر متقارب همین عبارت میباشد؛ یعنی زنی که قبل از تراضی به انتخاب و تعیین مهر، فیمابین وی و همسرش نزدیکی واقع شده است، مهر او به اندازۀ مهر زنان مماثل و اقران اوست. فقها به استناد مضمون فوق چنین نظر داده اند که در تعیین مهرالمثل ویژگیهای اخلاقی و خانوادگی و ارزشهای علمی از نظر داشتن مدارک علمی و هنری و یا معیارهای جسمانی، سن، زیبایی، بکارت و آنچه که در عرف محل مایۀ افزایش مهریه و یا کاهش آن است، باید مورد نظر ارزیابان قرار گیرد(محقق داماد، 1368: 257-256).
همچنین زن در موارد زیر طبق قانون مدنی مستحق مهرالمثل است:
الف) اگر ضمن عقد سخن از مهر گفته نشود یا عدم استحقاق زن در گرفتن مهر شرط شده باشد، پس از وقوع نزدیکی، زن استحقاق مهرالمثل را دارد.
ب) هرگاه توافق طرفین درباره مهرالمسمی به جهتی باطل باشد(مال تعیین شده مجهول باشد و یا مالیت نداشته باشد) زن مستحق مهرالمثل است.
ج) در صورت جهل زن به فساد نکاح و وقوع نزدیکی، زن طبق ماده 1099 قانون مدنی مستحق مهرالمثل خواهد بود. از مفهوم مخالف ماده فوق استفاده میشود که زن در صورت علم به فساد نکاح، حقی بر مهرالمثل ندارد؛ زیرا در چنین حالتی زن زانیه محسوب میشود و نزدیکی در چنین شرایطی حقی برای زن ایجاد نمیکند(محمودی، 1380: 21).
در قانون احوال شخصیه برخی از کشورهای اسلامی- همچون مراکش و تونس- در بحث مهر، از اقسام مهر سخنی به میان نیامده است؛ در قوانین احوال شخصیه سایر کشورهای اسلامی انواع مهر عمدتاً همان مواردی است که در قانون مدنی ایران ذکر شده است (عظیم زاده اردبیلی، بدون سال: 1129). منتهی تفاوتهایی به چشم میخورد که مهمترین آنها مربوط به صورتی است که عقد نکاح فاسد بوده و نزدیکی نیز صورت گرفته باشد. در این فرض- طبق حقوق ایران- زوجه مستحق مهرالمثل است، حال آنکه طبق قانون احوال شخصیه سوریه و لبنان «اقل المهرین» (بین مهرالمسمی و مهرالمثل) به زن تعلق میگیرد و در صورت علم به آن، زنا محسوب میشود و هیچگونه مهری تعلق نمیگیرد (صفایی و امامی، 1376: 203-202).
3- مهرالمتعه
ماده 1093 قانون مدنی بیان میدارد: «هرگاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد، زن مستحق مهرالمتعه است…». در تعیین مهرالمتعه درست عکس مهرالمثل که حال زن مورد ارزیابی قرار میگرفت، حال مرد از نظر فقر و غنا ملاک است(محقق داماد، 1368: 263).
همچنین استحقاق زن در گرفتن مهرالمثل بعد از نزدیکی ایجاد میشود، خواه زوجیت ادامه یابد یا در اثر طلاق، فوت یا فسخ نکاح منحل شود؛ ولی مهرالمتعه در صورتی به زن داده میشود که پیش از نزدیکی مرد، زن خود را طلاق دهد. پس اگر در اثر فوت یکی از زوجین یا خیار فسخ یا درخواست طلاق از طرف زن نکاح از بین برود، زن حق مطالبه مهرالمتعه ندارد( کاتوزیان، 1382: 124).
12-2-2: مواد قانون مدنی در ارتباط با مهریه
1- ماده ۱۰۷۸
هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد میتوان مهر قرار داد .
2- ماده ۱۰۷۹
مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود، معلوم باشد.
3- ماده ۱۰۸۰
تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است.
4- ماده ۱۰۸۱
اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم تادیه مهر درمدت معین نکاح باطل خواهد بود نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است.
5- ماده ۱۰۸۲
به مجرد عقد، زن مالک مهر میشود و میتواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید:
ـ تبصره ( الحاقی ۱۳۷۶/۴/۲۹ ) – چنانچه مهریه وجه رایج باشد متناسب باتغییرشاخص (شاخص کل بهای کالاها و خدمات مصرفی مناطق شهری ایران) تعیینی توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران که به ضمیمه بخشنامه ۱۵۸۴۶/۷۹/۱ مورخ ۲۹/۹/۱۳۷۹ معاون اول محترم رییس قوه قضاییه به مراجع قضایی ابلاغ گردیده است.
6- ماده ۱۰۸۳