لنگرانداختن
شکل 2-2 : طبقات اصلی مالی رفتاری (شهریاری – 1386)
2-2-3-1 محدودیت در آربیتراژ و نظریه چشم انداز
تحت پارادایم رایج، پارادایم نوین مالی تصمیم‌گیرندگان دارای رفتار عقلایی بوده و در پی حداکثرسازی مطلوبیت مورد انتظار هستند. در مقابل روان شناسی شناختی بیان می‌کند که فرایندهای تصمیم‌گیری انسانی با توجه به برخی محدودیت‌های شناختی تحت تأثیر قرار می‌گیرد. محدودیت در آربیتراژ نیز به این امر می‌پردازد که تحت چه شرایطی نیروهای آربیتراژ در بازار موثر و در چه مواقعی غیرموثر خواهد بود. طبق فرضیه بازار کار، قیمت‌های مالی تمام اطلاعات موجود را در بر می‌گیرند و می‌توان به قیمت‌ها به عنوان برآوردهای بهینه از ارزش حقیقی سرمایه گذاری در هر زمان نگریست. در این میان مالی رفتاری به بررسی برخی ویژگی‌های قیمت دارایی می‌پردازد که تحت عنوان انحراف از ارزش‌های ذاتی تغییر می‌شوند.
این انحرافات را حضور معامله‌گرانی پدید می‌آورند که کاملاً عقلایی نیستند. انتقاداتی که از مدت‌ها پیش به این دیدگاه مالی رفتاری وارد است، به دیدگاه فریدمن برمی‌گردد، مبنی بر اینکه معامله‌گران عقلایی به سرعت تمامی بی‌نظمی‌هایی که معامله‌گران غیرعقلایی ایجاد می‌کنند را به حالت اول برمی‌گردانند (باربریز و تالر، 2003)
یکی از بزرگترین موفقیت‌های مالی رفتاری، برخی پژوهش‌های تئوریک است که نشان می‌دهد در یک اقتصاد، معامله‌گران عقلایی و غیرعقلایی با هم تعامل دارند. این پژوهش‌ها که به عنوان محدودیت‌های آربیتراژ شناخته می‌شوند یکی از دو جزء مالی رفتاری را تشکیل می‌دهند، ارزش‌گذاری نادرست دارایی‌های مالی پدیده‌ای رایج است اما کسب سود غیر معمول از این پدیده کار بسیار مشکلی است. ارزش‌گذاری نادرست بر دو نوع است: برخی از آنها تکراری و قابل آربیتراژ هستند، دسته دوم غیرتکراری و بلند مدت. در حال قیمت‌گذاری تکراری استراتژی مبادلاتی می‌تواند سودآور باشد. بدین خاطر صندوق‌های سرمایه‌گذاری پوششی تمام توجه خود را بر این امر قرار داده‌اند (ریتر، 2003)
دسته دوم محدودیت‌ها اشاره به گروهی از محدودیت‌ها در تصمیم‌گیری دارد که قابل تبیین با نظریه چشم‌انداز بیان شده توسط کاهنمن و توریسکی (1979) است. برطبق نظریه مطلوبیت مورد انتظار سرمایه‌گذاران ریسک گریز هستند و ریسک گریزی معادل مقر بودن تابع مطلوبیت است به این معنی که مطلوبیت نهایی ثروت کاهش می‌یابد.
نقطه مرجع
ارزش
زیان
سود
نتایج
نقطه مرجع
ارزش
زیان
سود
نتایج
شکل 2-3 تابع ارزش کاهنمن و تورسکی (1979)
اگرچه نظریه مطلوبیت به مدت طولانی یک نظریه جالب و جذاب بوده است، اما در پیش بینی سیستماتیک رفتار انسان، حداقل در شرایط نامطمئن موفق نبودن است (جانسون و همکاران 2002).
اما بر طبق تابع ارزش ارائه شده توسط کاهنمن و توریسکی (شکل 2-3) شیب تابع مطلوبیت ثروت قبل از نقطه عطف در حال افزایش و پس از آن با افزایش ثروت در در حالت کاهش می‌باشد. نقطه عطف هم برای هر فردی متفاوت می‌باشد و بستگی به این دارد که چه مقدار ثروت را مد نظرش قرار داده باشد.
بر این اساس برخلاف نظریه‌های قبلی که گفته می‌شد سرمایه گذاران، ریسک‌گریز هستند کاهنمن و تورسکی بیان کردند که تا زمانیکه سرمایه‌گذاران در قسمت منفی ثروت (ضرر) هستند آن گاه از ریسک‌گریزی به ریسک پذیری تغییر جهت می‌دهند.
نظریه چشم انداز در واقع آن حالت از ذهن را بیان می‌کند که انتظار می‌رود فرآیندهای تصمیم‌گیری شخصی را تحت تأثیر قرار دهد. نظریه چشم‌انداز در طی سالهای دهه 80 توسط دانشمندان دیگری نظیر تالر، شیلر و جانسون تکمیل شده و هم اکنون این نظریه چهار بخش مهم از ابعاد رفتاری سرمایه‌گذاران را در بر می‌گیرد که عبارتند از :