از دیدگاه مدیریتی، سرمایه فکری به معنای دانش، تجربه کاربردی، فناوری سازمانی، روابط و مهارت های حرفه هایی است که مزیت رقابتی در بازار را برای شرکت به ارمغان می آورند. این تعریف، افرادی که سازمان را تشکیل می دهند، ابعاد ساختاری سازمان و تمامی ارتباطات سازمان را مورد مداقه قرار می دهد. از دیدگاه حسابداری، سرمایه فکری معادل مابه التفاوت ارزش بازار و ارزش دفتری دارایی های یک شرکت است. ارزش در علم اقتصاد دارای دو معنی متفاوت به شرح زیر است:
1-Harisoon and Sullivan
2-Roos,et
3-Fenosa.A
4-Kojansiv and Lankovist
5- international accountant confederation 6- Danish industry and trade council
الف) قابل استفاده بودن یک منبع
ب) قدرت خرید آن منبع.
تمام نظریه های ارزش در اقتصاد مبتنی بر این فرضیه است که منبع بتواند در آینده مطلوب بوده و خدماتی را بیافریند. بسیاری از نویسندگان، سرمایه فکری را سازه های در سطح فردی قلمداد می کنند که دانش و مهارت در اختیار افراد را مورد بررسی قرار می دهد. برای مثال آلریچ1 (1998 ؛ص 15) سرمایه فکری را به صورت تابع تجمعی شایستگی و تعهد مفهوم سازی می کند .وی می گوید سرمایه فکری کارکنان با مهارتی گره خورده که متعهد به تحقق اهداف کاری هستند یعنی سرمایه فکری معادل و برابر با شایستگی ضـربدر تعهد است. در اینجا، مجموع سرمایه در سطح فردی، سـطح سرمایه فـکری سازمان را مـشخص می سازد.
نردروم و اریکسون2(2001 ، صص 135 – 127) نیز ضمن اذعان به تلاش های ادوینسون و مالون معتقدند بایستی مطابق با نظر اُلریچ، جنبه شایستگی را نیز به مدل سرمایه فکری افزود.
از طرفی، سایر محققان، این سازه را در سطح جمعی مشـاهده نموده و آن را فراتر از شـایستگی می دانند. مثلاً راستوگی3 (2002 ،صص 240 -229) سرمایه فکری را ظرفیت کلی شرکت برای مقابله با چالش ها و بهره برداری از فرصت ها در مسیر جستجوی ارزش آفرینی تعریف می کند. از این منظر، سرمایه فکری نمایانگر دارایی هایی است که در محصولات شرکت به یکدیگر تنیده شده و توأم با محصولات به ارزش آفرینی برای سازمان منجر می شوند.
همچنین، موریسن4 و همکاران (2002؛12) سرمایه فکری را منابع دانشی در سطح سازمان می دانند که همراه با سایر منابع، تشکیل دهنده قـابلیت ها بوده و سـازمان را به انجام اقـدامات مقتضی قادر می سازند.
به زعم لیو5(2001)، اصطلاحات دارایی های دانـشی، دارایی های نامشهود و سرمایه فکری هر یک در عـرصه های خاصی بکار گرفته می شوند. مـثلاً، دارایی های نـامشهود در رشته حـسابداری، دارایی های دانـشی در رشته اقتصاد و سرمایه فکری در رشـته مدیریت و بـازرگانی بـه کار گرفته می شوند.
1-Alrich
2-Nordrom And Ericson 3-Rastogi
4-Morisson 5- Liv
مار و مـصطفی1(2005)، می گوینـد برای تعریف سرمایه فکری لازم است سـه وجه نـقش ها، اجزا و دیدگاه های زمینه ای سرمایه فکری را مورد نظر قرار داد. اول، نقش های سرمایه فکری عبارتند از تدوین راهبرد، تنوع و توسعه راهبردی، اثرگذاری بر رفتار و اعتبار شرکت در خارج از آن. دوم، دیدگاه های سرمایه فکری را می توان در رشته های اقتصاد، مالی، مدیریت راهبردی، حسابداری، منابع انسانی، گزارشگری و افشای اطلاعات، حقوق، و بازاریابی و ارتباطات خلاصه کرد و در نهایت اجزای سرمایه فکری را می توان به مهارت ها و دانش کارکنان، فرهنگ سازمانی، ارتباط با ذینفعان، زیربنای فناورانه، اعتبار وشهرت سازمان، کارکردها و فرایندها، و حقوق مالکیت های معنوی تقسیم نمود.
2-2-2 -اجزای سرمایه های فکری
بروکینگ2(2002)، سرمایه های فکری را در چارچوبی جامع تر ارایه نموده است، این چارچوب مقوله های زیر را در سرمایه های فکری شامل می شود.
دارایی های بازار (شامل خدمات و نام تجاری تولیدی و وفاداری مشتریان)
دارایی های فکری (شامل حق امتیاز، فرمول های سری و نظایر آن)