تیس 1998 منابع خاص سازمانی که کپی برداری از روی آن ها اگرغیرممکن نباشدبسیارمشکل است.
بنتیس و همکارن 1999 مفهومی است جهت طبقه بندی تمامی منابع نامحسوس سازمان و شناخت ارتباط میان آن ها .
سازمان همکاری
نوناکاوهمکاران 2000 ارزش اقتصادی است توسط دو دسته از دارایی های نامحسوس شرکت ایجاد می شود ، سرمایه سازمانی و سرمایه انسانی .
منابع خاص شرکت که وجود آن ها برای ایجاد ارزش ضروری است.
لیف 2001 دارایی های ناملموس منابع غیر فیزیکی ارزش می باشند که توسط نوآوری، طرح های منحصر به فرد سازمان و یا توسط منابع انسانی ایجاد می شوند .
ماروشیوما 2001 مجموعه ای از دارایی های دانشی که باایجاد ارزش افزوده برای ذینفعان کلیدی این مکان را برای سازمان بوجود می آورد تا جایگاه رقابتی خود را ارتقادهد . این دارایی ها شامل دارایی انسان ، دارایی رابطه ای، دارایی فرهنگی و فعالیت ها و امورروزمره ، دارایی های فکری و دارایی های فیزیکی می باشند .
کاپلان و نورتون 2004 دارایی های نامحسوس شامل سرمایه انسانی مانند مهارت ها ، استعداد و دانش، سرمایه اطلاعاتی مانند پایگاه های داده ، سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت های فناوری ، سرمایه سازمانی مانند پایگاه های داده ، سیستم های اطلاعاتی و زیرساخت های فناوری، سرمایه سازمانی مانند فرهنگ، سیک رهبری و توانایی تسهیم دانش است .
آی . ای . اس. بی. 2004 دارایی های نامحسوس دارایی های ثابت غیرمالی هستند که از جنس ماده نیستند اما ماهیت آن ها توسط حقوق قانونی و حفاظتی شناسایی و کنترل می شود .
منبع (مارومستغفر ، نشریه Management Decision، دوره 43، شماره 9، ص 119، سال 2005)
در پایان باید گفت که پیدایش اقتصاد دانشی باعث افزایش معروفیت سرمایه فکری به عنوان یک موضوع تحقیقاتی و کسب و کار شده است. اکنون زما خوبی برای فعال بودن در زمینه تحقیقات سرمایه فکری است . امروزه جامعه محققان سرمایه فکری در جایگاه مهمی قرار دارند. این محققان نبرد و مبارزه ای را از سال های پیش برای قبولاندن اهمیت سرمایه فکری داشته اند و سمینارها و مقالات و کتب زیادی را در این زمینه ارائه کرده اند و بیشتر تلاش های صورت گرفته شده در زمینه توسعه چهارچوب سرمایه فکری بوده است و اکنون این ضرورت بوجود آمده است که آنها بر روی اندازه گیری و مدیریت و افشاء آن تمرکز کنند. باید گفت که موضوع علم سرمایه فکری یک موضوع بین رشته ای است و در برگیرنده علوم مختلفی مانند حسابداری ، مدیریت دانش، خط مشی گذاری و اقتصاد و مدیریت منابع انسانی و… است. هرچند که امروزه این اعتقاد وجود دارد که مطالعه سرمایه فکری بیشتربه عنوان یک هنر توصیف می شود تا یک علم؛ که در برگیرنده عوامل روانی و خلاقیت است و بیشتر شامل یک ادغامی از مطالعات رفتاری (رفتارهای مشتری و سازمانی ) است (لیم و همکاران ، 2004) . در تمامی فرهنگهای لغت ، کلمه فکری به معنای آن چیزی است که از قوه تفکر سرچشمه می گیرد یا اینکه ظرفیت و توانایی فهم ، تفکر، استدلال را که متمایز از احساس یا تمایل آدمی است منتسب به فکر گویند . آنچه که در اینجا مهم جلوه می کند ، آمدن صفت فکری همراه با یک اسم مالی است . در واقع، در اینجا باید دریافت که وقتی صفت فکری با یک اسم مالی بکار می رود، منظور و مقصود چیست . سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (1999) سرمایه فکری را ارزش اقتصادی دو مقوله از دارایی های نامشهود سازمانی یعنی انسان و ساختار تعریف می کند . در این تعریف ، انسان می تواند مشتریان، کارکنان ، تامین کنندگان ، رقبا و مقامات دولتی باشد . از نظر بونتیس سرمایه فکری به معنای جمع آوری منابع نامشهود و جریانهای آنهاست . بونتیس معتقد است اجزای سرمایه فکری با اثرگذاری بر یکدیگر ، جریان یا مسیر ارزش آفرینی شرکت را مشخص می کنند . بروکینگ تفاوت میان ارزش دفتری و ارزش بازاری شرکتها را ناشی از سرمایه فکری می داند . ادوینسون سرمایه فکری را منبعی از داراییهای پنهان یا نامشهود می داند که اغلب در ترازنامه نمایان نمی شوند . به زعم هریسون و سولیوان سرمایه فکری به معنای دانشی است که پتانسیل تبدیل شدن به سود و منفعت را دارد. سرمایه فکری، انبوهی از ارزشهای سازمانی نظیر سود آفرینی ، جایگاه یابی استراتژیک( سهم بازار، سرقفلی، رهبری و سود آمدی ، آوازه و شهرت ) ، اکتساب نوآوری ها از دیگر شرکتها ، وفاداری مشتریان ، کاهش هزینه ها ، بهبود بهره وری و غیره را به همراه دارد . از دیدگاه روس و همکاران مجموعه دانش اعضای سازمان و ترجمان کاربردی این نوع دانش به مواردی چون علائم تجاری ، حق اختراعات و مارکها را سرمایه فکری گویند . به زعم استیوارت مواد فکری مانند دانش ، اطلاعات، مالکیت فکری ، تجربه که می توان از آنها برای ثروت آفرینی استفاده کرد را سرمایه فکری گویند . آنیون فنوسا( مدیر یک شرکت بزرگ اسپانیایی ) سرمایه فکری را مجموعه ای از ارزشهای نامشهود تعریف می کند که قابلیتهای سودآوری فعلی و آتی سازمان را توسعه می دهند . کوجانسیو و لانکوویست(2007، ص 287-272) ارزش سرمایه فکری را ارزش کل منابع نامشهود در یک شرکت خاص تعریف می کنند. سرمایه فکری را می توان سود مبتنی بر دانش شرکت قلمداد کرد ( فدراسیون بین الملی حسابدارن ، 1998) . در تایید همین مطلب ، شورای توسعه صنعت و تجارت دانمارک (1997) که یکی از دست اندرکاران و پیشگامان این عرصه محسوب می شود ، سرمایه فکری را شامل دارایی های مربوط به دانش و تخصص کارکنان ، اعتماد مشتریان به شرکت، و محصولات، مارکها ، سیستم های اطلاعاتی ، فرانشیز ،
رویه های اداری ، حق اختراعات علائم تجاری ، و کارایی فرایندهای کاری شرکت می داند. از دیدگاه مدیریتی ، سرمایه فکری به معنای دانش، تجربه کاربردی، فناوری سازمانی ، روابط ، و مهارتهای حرفه ای است که مزیت رقابتی در بازار را برای شرکت به ارمغان می آورند . این تعریف ، افرادی که سازمان را تشکیل می دهند ، ابعاد ساختاری سازمان و تمامی ارتباطات سازمان را مورد مداقه قرار می دهد. از دیدگاه حسابداری ، سرمایه فکری معادل ما به التفاوت ارزش بازار و ارزش دفتری داراییهای یک شرکت است . ارزش در علم اقتصاد دارای دو معنی متفاوت به شرح زیر است :
الف) قابل استفاده بودن یک منبع
ب) قدرت خرید آن منبع .
تمام نظریه های ارزش در اقتصادمبتنی بر این فرضیه است که منبع بتواند درآینده مطلوب بوده و خدماتی را بیافریند . لادویک وان (اقتصاددان شهیر) در این مورد می گوید : کسی که می خواهد یک نظریه مقدماتی ارزش و قیمت را بنا نهد باید در درجه اول به مطلوب بودن آن بیاندیشد . بطور مشابه ایروینگ فیشر چنین می گوید : « اگر چیزی در آینده بازدهی مورد انتظار را نداشته باشد ، عملاً ارزشی نخواهد داشت . بنابراین ارزش یک دارایی ، ارزش بازدهی مورد انتظار آن در آینده است » . همانطور که استنباط می شود اکثریت محققان راه خود را در پیش گرفته و تعاریف جداگانه ای را برای این سازه معرفی کرده اند . یکی از علل تفاوتهای تعاریف سرمایه فکری ، سطح آنالیز بکار رفته ، وجه موقتی و ماهیت کیفی سرمایه فکری است (شکل 4-2). بسیاری از نویسندگان ، سرمایه فکری را سازه ای در سطح فردی قلمداد می کنند که دانش و مهارتهای در اختیار افراد را مورد بررسی قرار می دهد. برای مثال الریچ (1998؛ص 15) سرمایه فکری را بصورت تابع تجمعی شایستگی و تعهد مفهوم سازی می کند . وی می گوید سرمایه فکری با کارکنان با مهارتی گره خورده که متعهد به تحقق اهداف کاری هستند. یعنی سرمایه فکری معادل و برابر با شایستگی ضربدر تعهد است . در اینجا ، مجموع سرمایه در سطح فردی، سطح سرمایه فکری سازمان را مشخص می سازد. نردروم و اریکسون ( 2001، صص 135-127) نیز ضمن اذعان به تلاشهای اسویبای ، کاپلان و نوروتون ، ادوینسون و مالون معتقدند بایستی مطابق با نظر الریچ ، جنبه شایستگی را نیز به مدل سرمایه فکری افزود . از طرفی، سایر محققان ، این سازه را در سطح جمعی مشاهده نموده و آن را فراتر از شایستگی می دانند. مثلاً، راستوگی(2002،صص240-229) سرمایه فکری را ظرفیت کلی شرکت برای مقابله با چالشهای وبهره برداری از فرصتها در مسیر جستجوی ارزش آفرینی تعریف می کند . از این منظر، سرمایه فکری نمایانگر دارایی هایی است که در محصولات شرکت به یکدیگر تنیده شده و توام با محصولات به ارزش آفرینی برای سازمان منجر می شوند. همچنین ، موریسن وهمکاران ( 2002؛12) سرمایه فکری را منابع دانشی در سطح سازمان می دانند که همراه با سایر منابع ، تشکیل دهنده قابلیتها بوده و سازمان را به انجام اقدامات مقتضی قادر می سازند.
دیدگاه خروجیها دیدگاه فرایندی
مجالی برای تبدیل دانش نیست . دیدگاه ورودیه ا
جمعی
سطح آنالیز
فردی
ارزش فعلی ارزش آتی
وجه موقتی بودن